عصر ایران؛ اهورا جهانیان- برکناری اسکوچیچ تنها چهار ماه قبل از آغاز جام جهانی، قاعدتا باید اقدامی عجیب باشد. بویژه اینکه اسکوچیچ تیم ملی ایران از حضیض به اوج رساند و راحتترین صعود به جام جهانی را، در شرایطی که صعود ناممکن به نظر میرسید، در تاریخ فوتبال ایران رقم زد.
اما این ناسپاسی و قدرنشناسی، از سوی فدراسیون فوتبال ایران تازگی ندارد. ما بعد از صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ هم با وییرا که بسیار هم در ایران محبوب بود، همین کار را کردیم.
در آن زمان عدهای با هدف شقالقمر کردن در جام جهانی، وییرا را کنار گذاشتند اما باز نتوانستیم از گروهمان صعود کنیم.
ماجرای جام جهانی ۱۹۹۸ از این حیث هم قابل تامل بود که ایویچ جانشین وییرا شد ولی عدهای زیرآب ایویچ را هم زدند و نهایتا با جلال طالبی به جام جهانی رفتیم!
در واقع نحوه عملکرد ما در قبال جام جهانی، تا حد زیادی گویای اخلاقیات ما است. جام جهانی لقمه لذیذی است و ما در برابر چنین لقمهای، به تنظیمات کارخانه بازمیگردیم. یعنی به اخلاق حسنه و کلاسیک زیرآبزنی!
اگر کسی فکر کرده با مربی داخلی میتوانیم به یکهشتم نهایی جام جهانی صعود کنیم، قطعا چیزی از فوتبال نمیداند. ما شاید با اسکوچیچ یا یک مربی برجسته خارجی، در صورتی که زمان کافی در اختیارش بود، میتوانستیم از گروه خودمان در جام جهانی قطر صعود کنیم، اما چنین توفیقی با مربیانی مثل قلعهنویی و نکونام تقریبا محال است.
این شانس کم وقتی آشکارتر میشود که به نحوه کنار رفتن اسکوچیچ هم توجه کنیم. برخی از بازیکنان تیم ملی در حذف اسکوچیچ نقش داشتند. تیم ملی بر سر حمایت حمایت یا عدم حمایت از اسکوچیچ دوپاره شد. عدهای از بازیکنان خواستار ماندن او بودند، عدهای هم رفتنش را میخواستند.
بازیکنسالاری که با کیروش از تیم ملی ایران ریشهکن شده بود، اکنون دوباره به تیم بازگشته است. تیمی با مربی نامرغوب داخلی و بازیکنانی دوپاره، شانس کمی برای صعود به یکهشتم نهایی جام جهانی خواهد داشت.
در شرایط فعلی، کارلوس کیروش گزینهی قابل توجهی برای نشستن بر نیمکت تیم ملی است ولی مشکل کیروش این است که باید این تیم هجومی را مهیا کند برای سه بازی دفاعی در جام جهانی.
با کیروش شاید برای بار سوم نتایج آبرومندانهای در جام جهانی بگیریم، ولی احتمالا باز برای بار سوم حذف میشویم. اما نکته مهمتر این است که این تیم با کیروش نمیتواند تمام توانش را بروز دهد. توانایی بازیکنان این تیم عمدتا در بازی هجومی است نه بازی دفاعی.
اگر از بالا تکلیف شده باشد که تیم ملی با مربی داخلی در جام جهانی شرکت کند، علی دایی ممکن است در مقام سرمربی بتواند نوعی همدلی ملی برای این تیم به ارمغان بیاورد، ولی دایی میداند این تیم شانس چندانی برای صعود به دور حذفی جام جهانی ندارد و شاید نخواهد در آذر ماه، مربی ناکام تیم ملی ایران در جام جهانی باشد.
از سوی دیگر، رابطه دایی با لایههای سیاسی پشت پرده فوتبال ایران شکرآب است. اینکه حضرات پشت پرده اجازه دهند دایی سرمربی تیم ملی شود، عجیب است؛ اما اگر چنین مجوزی هم صادر شود، پذیرش آن از سوی دایی موجب کاهش محبوبیت چشمگیر کنونیاش خواهد شد.
بنابراین ممکن است دایی نخواهد این بار وارد بازی دوسرباخت شود. یعنی از یکسو محبوبیت اجتماعیاش کاهش یابد، از سوی دیگر ناکامی ورزشی نصیبش شود.
کسانی که فکر میکنند صعود یبه جام جهانی مثل اتوبان تهران-کرج است و جام جهانی مثل خود جاده چالوس، و اسکوچیچ ماشین مناسب اتوبان بود و برای پیمودن جاده چالوس به خودروی آنچنانی نیاز است، چیزی از فوتبال و تاریخ فوتبال نمیدانند و با این مثالهای مضحک، صرفا توهماتشان را استفراغ میکنند.
متاسفانه تصمیمگیرندگان فدراسیون فوتبال به این نگرش مبتذل و وهمآلود و ناسپاسانه تن دادند و اسکوچیچ را که در ۱۸ بازی با تیم ملی ایران ۱۵ برد و یک تساوی در کارنامهاش ثبت شده، چهار ماه مانده به جام جهانی کنار نهادند و الان معلوم نیست چه کسی جز کیروش در این مدت کوتاه میتواند این تیم را جمعوجور کند.
به هر حال ایران مدیون اسکوچیچ است. وقتی که او آمد، ما امید چندانی برای صعود به جام جهانی نداشتیم. اما او خرابکاری ویلموتس را جمع کرد و کاری کرد کارستان. خسته نباشی آقای اسکوچیچ.