صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۴۴۲۴۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ - ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ - 15 June 2022

"محرومیت شدید"، سهم جامعه میزبان از ثروت ملی

منطق توزیع ثروت در کشور ما به گونه ای بوده است که جامعه میزبانِ خلق ثروت را در محرومیت شدید نگه داشته است.

عصر ایران؛ سجاد بهزادی- استاندار خوزستان قبل تر در گفتگو با ایرنا گفته بود "این استان تامین کننده حدود نیمی از منابع موجود کشور است و ۱۴ درصد نیاز غذایی کشور از این استان تامین می شود.از طرفی یکی دیگر از مقامات این استان با اشاره به اینکه حدود ۸۰ درصد درآمد ایران از خوزستان تأمین می‌شود گفته بود هرگونه اتفاق و رویداد ناگواری در استان خوزستان می‌تواند کل درآمدهای اقتصاد ایران را تحت‌الشعاع قرار دهد."

معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استان بوشهرهم که پایتخت انرژی کشور نام گرفته است نیز مدتی پیش اشاره داشت" ۶۰ درصد درآمد و اعتبارات کشور از استان بوشهر تأمین می‌شود.مدیر عامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس واقع در استان بوشهر نیز گفته است ۵۰ درصد درآمد ارزی و ۴۰ درصد مواد اولیه بنزین کشور از پارس جنوبی تأمین می‌‌شود."

پرسش اساسی اینست که چرا علیرغم سهم بالای دو استان جنوبی کشور (خوزستان وبوشهر) در سبد اقتصادی کشور، هر دو استان به مراتب در محرومیت شدید تری نسبت به بسیاری دیگر از استان های کشور به سر می برند؟مثلا چرا مردم آبادان در خوزستان و یا عسلویه و جم در بوشهر که نام آنها از بعد سرزمینی و تولید ثروت ملی و درآمد های کلان با ذخائر عظیم انرژی عجین شده است باید همچنان در محرومیت شدید قرار داشته باشند و حتی از نداشتن آب آشامیدنی سالم و کافی در رنج باشند؟

یک پاسخ برای این پرسش در برخی محافل علمی و حتی نخبگی این گونه داده می شود که برخورداری و توسعه یافتگی یک منطقه الزاما وابسته به مجاورت در کنار ثروت های ملی نیست.می توان کنار ثروت ملی و درآمدهای ملی زیست اما محروم بود.زندگی در کنار مشعل های نفت وگاز و آمیختگی سرزمینی و موقعیت زیستی فرد با ثروت ملی، نمی تواند برای او حق و حقوق معناداری ایجاد کند. در حقیقت شما نمی توانید به واسطه میزبانی از ذخائر ملی مانند آب ، گاز و نفت، سهم بیش تری از ثروت ملی طلب کنید.

بسیاری از صاحبنظران و عموم جامعه میزبان این پاسخ را مناسب شیوه حکم رانی در جهان سوم نمی دانند.آنها اعتقاد دارند تاسیسات در کشورهای توسعه نیافته و مناطق محروم کشور ما متناسب با فرمول SWOT پیش نرفته است.یعنی در اجرای پروژه ها ملی هرگز نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها پیش بینی نشده است و توسعه پروژه های ملی سبب از بین رفتن فرصت های طبیعی در جامعه میزبان شده است و بر این اساس باید سهم ثروت ملی برای جامعه میزبان با در نظر گرفتن این آسیب ها و تهدیدهای به وجود آمده بسیار بیش تر از وضعیت کنونی باشدو مقوله CSR و مسئولیت های اجتماعی می بایست مورد توجه جدی قرار گیرد.

مثلا شهرستان جم در استان بوشهر دارای بحران شدید آب است. این منطقه تنها منطقه ای در استان بوشهر است که در گذشته آن چنان پربارش و خوش آب و هوا بوده که هنور آب مصرفی جمعیت تقریباصد هزار نفری اش را از چاههای زیرزمینی و سرزمینی خود تامین می کند.میزان آب شرب مورد نیاز استان بوشهر ۴۰۰ هزار متر مکعب در شبانه روز است که تمام آن یا از تا سیسات آب شیرین کن (۴۰ هزار متر مکعب) یا از استان های هم جوار تامین می شود وتنها شهرستان جم استان بوشهر هست که از آب چاههای زیرزمینی سرزمینی خود استفاده می کند.

حالا این شهرستان به دلایل مختلف گرفتار بحران شدید آب است و انتظار دارد سهم بیشتری از ثروت ملی مانند تاسیسات نفت و گاز که در مجاورت آن قرار دارد، جهت رفع این بحران هزینه شود. انتظار جامعه میزبان از آن جهت منطقی است که بزرگ ترین پالایشگاه گاز کشور بیش از ۳۰ سال آب مصرفی تاسیسات و منازل مسکونی خود را از چاههای زیرزمینی همین منطقه برداشت می کرده است و این روند همچنان ادامه دارد.

همین اتفاق به صورت مشابه در استان خوزستان نیز شاهد هستیم.اگر بزرگترین پالایشگاه گاز کشور و بزرگترین میدان گاز جهان در استان بوشهر به بهره برداری رسید، اکتشاف نفت ایران ونخستین چاه خاورمیانه نیز در خوزستان به نفت رسید.کشور درآمد عظیمی از این نفت و گاز بدست آورد اما جامعه میزبان در همان سامان نیز با چالش های مهمی دست و پنجه نرم می کنند.

آلودگی آب و هوا و چالش های زیست محیطی به خاطر تاسیسات عظیم ملی یکی دیگر از بحران های این دو استان است. همه دیدیم وقتی که دولت می خواست کلنگ زنی و ساخت پروژه پتروشیمی میانکاله را در یکی از استان های شمالی آغاز نماید به دلیل "عواقب جدی محیط زیستی" با مخالفت شدید افکار عمومی رو به رو شد و این پروژه بر زمین ماند اما در جنوب کشور و در دو استان بوشهر و خوزستان دهها پتروشیمی با ثروت و درآمد ارزی سرشار و همچنین آلودگی عظیم در حال فعالیت هستند.

استان بوشهر و خوزستان در میان ۱۰ استان برتر کشور از نظر درآمدهای مالیاتی قرار دارند.بوشهر و خوزستان همواره در بین استان های نخست کشور از لحاظ صادرات غیرنفتی است و به طور تقریبی عمده نفت وگاز کشور نیز از این دو استان صادر می شود.

با اشاره به گوشه بسیار کوچکی از ظرفیت ها و میزبانی دو استان بوشهر و خوزستان از سرمایه های ملی و نقش آنها در تولید ثروت برای کشور، چه دلیلی برای محرومیت شدید در این دو استان وجود دارد و نوع حکم رانی و سیاست گذاری ها طی 4 دهه گذشته چرا به گونه ای بوده است که شاهد انباشت نارضایتی ها و بحران در نیازمندیهای اولیه این دو استان هستیم.

نماینده مردم استان بوشهر در مجلس انقلابی همین چند روز پیش با اشاره به مشکلات حوزه انتخابیه خود گفته بود" استان بوشهر بخش عمده هزینه و خرج کشور را می دهد، اما خود هیچ بهره ای نمی برد و بسیاری از مردم استان در فقر هستند و جوانان آن بیکارند و دانش آموزانش در مدارس کانکسی درس می خوانند. کی قرار است این روند ناعادلانه متوقف شود؟"

واقعا چگونه می توان جامعه میزبان را در مجاورت تاسیسات عظیم انرژی کشور و سواحل خلیج فارس، در بحران بی آبی رها کرد و بعد معاون اول دولت انقلابی خبر از بهره برداری خط لوله انتقال آب خلیج فارس در اوایل تابستان به استان یزد ومرکز کشور می دهد؟

منطق توزیع ثروت در کشور ما به گونه ای بوده است که جامعه میزبانِ خلق ثروت را در محرومیت شدید نگه داشته است. نتیجه این منطق و حکم رانی، از خود بیگانگی جامعه میزبان از سرمایه ملی و تاسیسات بزرگ هم جوار آن است.

اگر در گذشته جامعه میزبان به خاطر محرومیت شدید و نداشتن اعتراض و انتقاد، زیستی نجیبانه با فقر داشت، امروز این قائده به شدت به هم خورده است و چنانچه فکری به حال آن نشود جامعه میزبان را به "جامعه خطر" تبدیل می کنیم که با انباشتی از نارضایتی هر لحظه آماده طغیان می شود.

به قول اولریش بک در کتاب "جامعه خطر"؛ توزیع کننده ثروت نابرابر در یک جامعه، ناخواسته توزیع کننده خطر در آن جامعه می شود و کشمکش ها را بالا می برد.

نباید اجازه داد ثروت و سرمایه ملی در جامعه میزبان با خطر روبرو باشد و این سرمایه برای مردم بومی به جای فرصتی افتخار آمیز، آزار دهنده و تهدید آمیز باشد. شبیه طنز می ماند که با سرمایه و ثروت ملی بخواهیم خط لوله آب را از سرزمینی با مردمان تشنه عبور دهیم و به کویر و مرکز کشور برسانیم. منطق می گوید برای امنیت بیش تر ابتدا باید میزبان تشنه را نجات داد.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۲۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۰:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۵
بسیار زیبا و درست
کیال
۰۹:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۵
شهر گچساران را از قلم‌انداختید
این شهر هم با داشتن منابع عظیم نفت و گاز و آب ولی در فقر و محرومیت سازماندهی شده است.
ثروت تولید شده از فروش نفت و‌گاز گچساران در تهران، قم ، مشهد و تبریز هزینه می شود و خود با بدبختی روزگار میگذراند و اگر از اهالی شهرهای مذکور بپرسید گچساران کجاست یا نمیدانند یا میگویند یک جای دور افتاده است.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200