صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۲۳۱۳۷
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۲ - ۲۹ دی ۱۴۰۰ - 19 January 2022

محسن هاشمی: زیبنده نظام نیست درگذشت هاشمی به عنوان یک ابهام باقی بماند

تاریخ در مورد حقایق قضاوت خواهد کرد، کمااینکه علت درگذشت امیرکبیر نیز پس از گذشت سیزده سال فاش شد؛ پس چه بهتر که ما خود با شفاف‌سازی، ابهامات را برطرف کنیم.

محسن هاشمی درباره اظهارات اخیرش با انتشار یادداشتی ، نوشت: 

انتشار واگویی یا روایت دقيقتر اینجانب به مناسب پنجمين سالگرد فوت آيت‌الله هاشمي رفسنجاني با نگاهي به مجموعه وقايع پيش و پس از رحلت ايشان در رسانه ها و فضای مجازی، با انعکاس قابل توجهي همراه شد و در مطبوعات با تفكرات مختلف، واكنش‌هائي را برانگيخت و حتي نوشتند كه خارج از چارچوب بوده است.

اگرچه پیش از اين نیز ارزیابی مشابه و پراكنده‌اي در مورد قانع نشدن در ارتباط با رحلت طبیعی یا غیرطبیعی آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم، و اين بارها در گفتگوهای رسانه ای منتشر شده بود، اما صراحت و جزییات بیشتر این مصاحبه، باعث جلب نظر افکار عمومی شده است.


زمانی که به دستور رییس‌جمهور وقت، پرونده درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور در دست رسیدگی بود، طبیعی است که خبرسازی و مواضع رسانه‌ای، روند رسمی پرونده را مخدوش کرده و تحت تاثیر قرار می‌داد، اما در ماه‌های اخیر و با تغییر رییس‌جمهور، ظاهراً رسیدگی به این پرونده رها شده است و دیگر ضرورتی برعدم صحبت در این باره وجود ندارد.

نكته مهمي كه باعث انعكاس اين واگوئي شده، به نظرم بیش از آنکه نکات مطرح شده جذابیت و ارزش خبری داشته باشد، عملکرد رسانه‌های حاکمیتی است كه افکار عمومی را نسبت به موضوع رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی حساس نموده:

وقتی عملکرد و نقاط عطف وکارنامه یکی از مهم‌ترین شخصیت های انقلاب و به تعبیر مقام معظم رهبری، نزدیک ترین یاران امام خمینی در دوران مبارزه، شورای انقلاب، دوران ترورها، دفاع مقدس، سازندگی و ... از تاریخ رسمی کشور به طرز ناشیانه و غیرحرفه‌ای سانسور و حتی در فیلم های رسانه ملی نیز بعضاً تصاویر ایشان بریده و سانسور می‌شود

 این سئوال برای مردم به وجود می آید که چه حساسیت وخصومتی با هاشمی وجود دارد و چرا برخی حتی از پیکر بی‌جان او نیز احساس خطر می کنند؟

زمانی که برخی چهره های سیاسی و رسانه ای که آیت الله هاشمی را مورد هتاکی و اهانت قرار می‌دهند و با وقاحت از استخر فرح يا خودكشي دم زده و به ایشان تهمت و افترا می‌زنند، نه تنها مورد تذکر قرار نمی‌گیرند، بلکه تشویق وحمایت ویژه می‌شوند و به آنها تریبون زنده در صداوسیما داده می‌شود و در مقابل، حتی پاسخ کوتاه ما به تخریب‌ها و توهین‌ها و تهمت‌ها را نیز سانسور می کنند، این ابهام به وجود می‌آید که چنين حجم بزرگي از تخریب، برای سرپوش گذاشتن برچه موضوعی است؟

در تاریخ انقلاب اسلامی، شخصیت‌های فراوانی وجود داشته‌اند، اما کمتر چهره‌ای بین افراد زنده و درگذشته وجود دارد که این همه مورد توجه وتحلیل در افکار عمومی قرار گیرد و بخش بزرگی از علت تمرکز توجه مردم نسبت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، ناشی از همین تخریب‌های رسمی و غير رسمي است، در حالی که آیت الله، همواره خود را از انقلاب می‌دانست و در پی دوقطبی‌سازی میان خود وحاکمیت نبود.

بازنده این دوقطبی سازی، همان هایی هستند که می‌خواهند با هتاکی وتهمت و شایعه سازی علیه هاشمی چهره او را محو کنند، ولی ناگزیر به طرح بیشتر او در فضای جامعه و به ویژه جلب توجه نسل جوان به کارنامه او کمک می‌کنند و شرایط به گونه‌ای می شود که پنجمین سالگرد رحلت ایشان، بدون هیچ گونه هزینه‌ای جز در حد خیراتي در کنار مزار ایشان برگزار شد، اما امسال بیش از سال‌های گذشته که برنامه‌های متعددی برای بزرگداشت ایشان از سوی خانواده برگزار می‌شد، هاشمی مورد توجه بود.

امروزه رشد و بلوغ فکری واجتماعی جامعه به حدی رسیده است که هرگونه تلاش برای دستکاری واقعیات و تحمیل جعلیات به ذهنیت جامعه، تأثیر عکس می‌گذارد

به همین دلیل پراکندن دروغ‌هایی نظیر، درگذشت ایشان در استخر فرح، درحالی که این استخر توسط نهاد رياست جمهوري در مجموعه وابسته به نهاد ریاست جمهوری بازآفريني شد، یا شایعه کثیف خودکشی ایشان که شائبه غیرطبیعی بودن درگذشت را افزایش داد، به صورت گسترده‌ای توسط رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی وابسته به برخی نهادها بازنشر شد وعمق مظلومیت ایشان را آشکار ساخت. يا اينكه همين چند روز قبل كه از نماز جمعه ياد مي‌شد، نام هاشمي كه 28 سال بيشترين خطبه‌ها را خواندند به طور كامل سانسور شد.

اینکه درگذشت ایشان به عنوان یک ابهام باقی بماند نیز زیبنده نظام نیست؛ وجود ابهام، فضا را برای قضاوت‌های بی‌اساس و ناروا مهیا می کند. بالاخره تاریخ در مورد حقایق قضاوت خواهد کرد، کمااینکه علت درگذشت امیرکبیر نیز پس از گذشت سیزده سال و نخستین بار در تاریخ ناصری، فاش شد؛ پس چه بهتر که ما خود با شفاف‌سازی، ابهامات را برطرف کنیم.

فرضیه مرگ طبیعی ایشان تنها با پاسخ به سوالات خانواده و ابهامات مورد نظر رییس جمهور وقت، نسبت به کاستی های گزارش رسمی، اطمینان را در جامعه به وجود می‌آورد.

در فرضیه مرگ غیرطبیعی یکی از گزینه‌های جدی، احتمال ترور ایشان از سوی بیگانگان يا عوال خودسر با ترور توسط معاندين است؛ کما اینکه در نظر گرفتن بالاترین سطح حفاظتی برای ایشان در زمان حیات، به دلیل خطر جدی ترور ایشان توسط معاندین نظام یا بیگانگان بوده است.
 
 پس چرا در این حالت، با سرکوب سوالات به جنایتکاران معاند نظام خدمت کنیم؟!
 
اگر هم قبول كنيم كه فوت به صورت طبيعي در استخر نهاد رياست جمهوري اتفاق افتاده، هاشمي و خانواده‌اش، جزئي از حاكميت بوده و هستند، خوب است به پاس خدمات ايشان با او مانند هر خدمتگزار انقلاب و اسلام برخورد انساني و اسلامي و حق شناسانه داشته باشيم، وگرنه هيچكس نمي‌خواهد فوت هاشمي را طور ديگري از واقعيت جلوه دهد، به اميد آن روز !
 
 
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200