عصر ایران ؛ کاوه معینفر - چند روزیست که اکران فیلم قهرمان آخرین اثر اصغر فرهادی شروع شده است. قهرمان یک آئینه تمام عیار از وضعیت امروز جامعه ایران و حتی فراتر از آن شاید جهان امروز است. یک بازتاب دقیقِ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.
این نوشتار نقد فیلم نیست و سعی بر آن است اشاره چندانی به داستان فیلم نشود تا هر مخاطبی بعدتر خواست فیلم را ببیند همان لذت و تر و تازگی دیدن بار اول فیلم را تجربه کند.
قهرمان حکایت یک شخص است که در این وانفسای امروز عمل درستی را انجام میدهد ولی به دلایل مختلف این عمل درست او از جانب اطرافیان و اشخاص مختلف نمایهها و جلوه های مختلفی به خود میگیرد.
فرهادی در قهرمان نشان میدهد که یک سهل انگاری، یک جمله گفتن یا نگفتن، یا عوض کرد شکل یک اتفاق که شاید به نظر بسیار مهم نیاید چه زنجیرهای از اتفاقات دیگر را رقم میزند، به شکلی که دیگر کنترل آن از دست همه خارج میشود.
ابتدا رحیم سلطانی (با بازی امیر جدیدی) را به عرش آسمان میرسانند و بعدتر او را به زمین گرم میزنند. قهرمان یک حدیث نفس جو زدگی و برخوردهای احساسی و بدون تفکر است و بعد برای جبران مافات به شکل دیگری عکس العمل نشان دادن به اشتباهات گذشته.
قهرمان به دور از هر گونه شعارزدگی نقدی بر مناسبات جامعه از رسانه و صداوسیما گرفته تا شبکههای اجتماعی و حتی خیریهها، زندان، فرمانداری یک شهر و ... است. به شکلی درست و در چارچوب چند لایه منطبق با فضای واقعی جامعه و از همه مهمتر با منطق دراماتیک سینمایی.
بزرگترین حسن قهرمان این است که غیر از آن موادی که لازم دارد اضافهتر در این سفره نمیگذارد، در صورتی که پتانسیل بسیار بالایی وجود دارد که فیلمساز در دام هر کدام از این موقعیتها و یا نمادهای چالش برانگیز بیافتد. استادی اصغر فرهادی در این حفظ تعادلی است که برقرار کرده است. در این هدایت آرام آرام مخاطب به کنه و عمق ماجراست. در این روشنبینی ریاضت گونهای است که به دست آورده است.
بعد از اتفاقات حاشیهای که در زمان جشنواره کن برای اصغر فرهادی رخ داد به گونهای میتوان گفت سرنوشت اصغر فرهادی در این چند سال فیلمسازی و عکسالعملها به به نوعی بسیار هم سو با شخصیت اصلی فیلم قهرمان است.
اصغر فرهادی بعد از جایزه اسکار اولی که گرفت تبدیل به یک چهره فرهنگی هنری و شاخص قشر متوسط جامعه شد، آن زمان از هر طرفی و هر جناحی، هر کسی میخواست خود را حامی او نشان دهد و اصغر فرهادی و بالطبع موفقیتهای او را به طیف یا جناح خود منسوب کند. کار به جایی رسید که جواد شمقدری (رئیس سازمان سینمایی وقت) ادعا کرد که برای اسکار فرهادی لابی کرده است که بیشتر به یک شوخی شبیه است چون اگر با لابی می توانستند اسکار بگیرند برای بسیاری فیلمهای دیگر هم این کار را انجام میدادند و سبد سینمای ایران را از اسکار پربارتر میکردند.
آن زمان همه اصغر فرهادی را قهرمان میپنداشتند و در این چند ماه اخیر از همه طرف تا توانستند بر او تاختند، به هر دلیلی و از هر موقعیتی که دستشان رسید!
در قهرمان فرهادی شخصیت "رحیم سلطانی" عاقبت به یک نتیجه بسیار مهم میرسد و آنهم این است که فارغ از آنچه دیگران میگویند باید کار درست را برای خاطر دل خود انجام داد و دیگر به نقطهای میرسد که از این خوب و بدها، از این کمکها و سرزنشها عبور میکند. خود فرهادی هم سالهاست به این نقطه رسیده است و او فارغ از هر تشویق و توبیخی دارد فیلمش را میسازد و آنهم به بهترین شکل ممکن.
در یک کلام فعلا میتوان گفت قهرمان فرهادی یک شاهکار دیگر از سینمای خاص اوست، در کنار درباره الی و جدایی نادر از سیمین. نوشتن بیشتر درباره آن بماند برای زمانی که فیلم بیشتر دیده شد.
قهرمان حکایت این روزهای ماست، حکایت من، تو، او، ما، شما، ایشان.
اولین تریلر (ویدئو تبلیغاتی) جهانی فیلم «قهرمان» که کمپانی آمازون امروز منتشر کرد