عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: امروز انتقال پست رياست جمهوري انجام ميشود. اين خاصيت نهادهاي انتخابي است. در دنياي جديد نهادهاي انتخابي موجب شدهاند كه قدرتها نتوانند براي خود قداست ايجاد كنند و به تعبيري مادامالعمر شوند. اين ويژگي سياست در عصر مدرن است، اتفاقا مشکلات نسبی در نهادهاي انتخابي نيز از همين ذات انتخابی بودن آنها سرچشمه ميگيرد. اگر ميتوان فردي چون ترامپ را در قامت رياست جمهوري ايالات متحده ديد، در عوض امكان تغيير آن نيز برای مردم وجود دارد. ویژگی اصلی دموكراسي مبتني بر بخش دوم، يعني امکان بركنار كردن قدرت به دست مردم است.
اگر چه ساختار سياسي ايران به دلايلي در ذيل سياست جديد طبقهبندي نميشود، ولي حداقل در ربع قرن گذشته، و عليرغم محدودیتيهاي نسبی برای حضور نامزدها و نمايندگان گرايشهای جامعه در انتخابات، شاهد نوعي رقابت نسبي و حتی در مواردي جدي بودهايم كه نتيجه انتخابات همراه با بروز نوعي از اميد و انتظارات مثبت نسبت به آينده در مردم بود. نظرسنجيهاي انجام شده از مردم نشان داده است كه متناسب با نزديكي و دوري انتخابات نسبت به خواست عمومي، مردم پس از انتخابات با رويكرد اميد و خوشبيني همراه شدهاند و اين در فضاي كلي جامعه بسيار موثر بوده است.
امروز كه مديريت اجرايي در حال انتقال است، تا چه حد شاهد اين شور و نشاط عمومي و يا اميدواري نسبت به آينده هستيم؟ مردم تا چه اندازه پيگير انجام اين انتقال هستند؟ و از آن مهمتر اين كه چه دركي از آنچه كه قرار است در دولت و کشور رخ دهد دارند؟ گرچه نميتوانم نظر قطعي دهم، ولي معتقدم اگر نظرسنجي شود مردم زيادي پيگير اين رويداد نيستند و دركي از آنچه كه پس از اين رويداد رخ خواهد داد ندارند.
حتما عدهاي پيگير هستند و تصورات مثبتي از آينده دارند، ولي اين تعداد به اندازهاي نيست كه شور و اميد را در دل جامعه و مردم، عمومی و برجسته نماید و به عنوان انرژي برای موتور دولت بتواند عمل كند. اتفاقا تعداد قابل توجهي از مردم هم هستند كه گمان ميكنند اوضاع یا تغییری نمیکند و یا نهتنها بهتر نميشود كه احتمالاً بدتر هم ميشود.
اين همان ناميدي و ياسی است كه در جريان انتخابات هم ديده شد آنان كه مدعي بودند درصد مشاركت بيشتر از اين است بايد به اين پرسش ساده جواب دهند كه چرا افراد اميدوار به بهود وضع در يك نظرسنجي مشابه، حدود ۸ درصد كمتر از كساني هستند كه گفته بودند در انتخابات شركت ميكنند؟
قصد من از اين يادداشت باز كردن پرونده دوباره انتخابات ۱۴۰۰ نيست كه فعلا تمام شده است. قصدم اين است كه به آقاي رييسي و ديگر همفكران يا دوستان اصولگراي آنان بگويم كه وضعيت براي آغاز كار اصلا مساعد نيست. البته اين را خودتان انتخاب کردید و وعدههايي هم دادهايد كه طبعا انجام شدني نيست و اين را جامعه ميفهميد، ولي وضعيت از ۲۸ خرداد كه انتخاب شدید از چند جهت بدتر شده است.
*اول از حيث توقف مذاكرات برجام و بسته شدن چشمانداز كوتاهمدت در حل مساله تحریمها
*دودم، افزايش تنشهاي منطقهاي كه حتي اگر ادامه پيدا نكند اثرات روزانه بدي بر جامعه و اقتصاد ميگذارد.
*سوم وضعيت منطقه و آمدن طالبان و محاصره هرات و احتمال اين كه مرتكب جنايت گسترده شوند، حكومت ايران را بيش از پيش نسبت به اين مساله باید حساس كند
*چهارم، وضعيت كرونا كه در بدترين شرايط از ۱۸ ماه گذشته هستيم و اين نيز چشمانداز مثبتی را نشان نميدهد به ويژه آن كه مساله تامین واکسن به موضوعي پيچيده و مشكل تبديل شده است.
*پنجم مساله نااميدي و اعتراضات عمومي، از خوزستان گرفته تا مساله فضاي مجازي و قولهايي كه در جريان انتخابات داده شده است و باید عمل شوند و همگي مردم را بدبين تر و مايوستر و معترضتر كرد.
با اين ملاحظات اگر از من پرسيده شود كه اولين كار دولت جديد چه بايد باشد؟ خواهم گفت احياي اميد، از طريق انجام اقداماتی که دقيقا مرتبط با اين ۵ مساله است. اميدوارم هنگامي كه سياهه همكاران و وزراي رييسجمهور جديد منتشر ميشود شاهد افزايش ناميدي نباشيم، بلكه با افزایش اميدواري نسبت به حل اين ۵ مساله جديد و مهم باشيم.