عصرایران؛ احسان محمدی- دم در بانک یکی از نیروهای خدماتی ایستاده بود و مشتریها را سه نفر، سه نفر به داخل راه میداد. محترمانه عذرخواهی میکرد و کاغذنوشته روی دیوار را نشان داد. «با عرض پوزش به دلیل ابتلای سه نفر از همکاران به ویروس کرونا و لزوم رعایت پروتکل های بهداشتی در فضای سر بسته خواهشمند است ضمن استفاده از ماسک با صبوری ما را در انجام امور یاری کنید».
برای انجام کار اداری دوست مُسنی که ملکی خریده بودم ناگزیر از مراجعه بودم. داخل شعبه شدم، شماره گرفتم. فرم برداشتم و تکمیل کردم. مبلغ واریزی به حساب «درآمد حاصل از خدمات ثبتی متفرقه» 500 ریال بود. (پنجاه تومان) و مبلغ واریزی به حساب «درآمد حاصل از فروش اوراق بهادار» 5000 ریال (500تومان)!
بعد از حدود چهل دقیقه نوبتم شد. کارمند، ماسک (پنام) و شیلد به صورت و دستکش به دست پشت باجه نشسته بود. نگاهی به فرمها کرد و گفت «اشتباهی پر کردی، باید از حساب به حساب منتقل بشه، فرم شماره سه رو پر کن». دوباره رفتم و مشغول به پرکردن فرم با شماره حسابهای 24 رقمی شدم! جای خالی کارمندهای کرونا گرفته مشخص بود. فقط دو باجه کار میکرد و انگار ترس ریخته بود توی شعبه.
دوباره رفتم و کارمند مربوطه با خوشرویی کارم را انجام داد. گفتم «چرا در این شرایط برای واریز مبلغ 50 تومان یک نفر باید حداقل یکساعت از خانه بیرون بزند، توی این فضای سربسته بنشیند و سلامت خودش، شما و دیگران را به خطر بیندازد؟ کاغذ خام همین فرم بدون خدمات بانک شما و اینترنت و برق و ... قیمتش حداقل چهار برابر عدد واریزی است؟»
«قانون است». پاسخ آشنایی که بسیاری از ما را خلع سلاح میکند. بعد تعریف کرد که روز گذشته از کارمندهای شعبه تست کرونا گرفتهاند و سه همکار بدون علامت، مبتلا بودهاند. به همین سادگی و شاید به خاطر واریز همین مبلغهای 50 و 500 تومانی که احتمالاً اگر یک نفر روی زمین پیدایشان کند حتی زحمت خم شدن و برداشتن آنها را به خودش نمیدهد!
نکته جالب ماجرا هم اینجا بود که پول نقد یا کارت نمیگرفتند و مستقیم از حساب به حساب منتقل میکردند. کاری که به سادگی در منزل و حتی با گوشی همراه شدنی است. درک میکنم که لابد در این میان مسائل حقوقی وجود دارد و لازم است کاغذپاره به اسناد اضافه شود و ... اما بعد از این همه سال داعیه «دولت الکترونیک» چرا باید برای پرداخت 50 تومان این همه وقت، انرژی و سرمایه هدر برود و در این شرایط حتی جان همدیگر را به خطر بیندازیم؟
یعنی هیچ راهکار جایگزینی جز نصیحتهای گهربار برای کاستن از این ترددهای غیرضروری وجود ندارد؟ نمیشود که از یک طرف مدام از مردم خواست در خانه بمانند و تردد نکنند و از طرف دیگر برای کوچکترین کارهای اداری آنها را روانه همان خیابان و فضاهای سربسته و در بسته اداری کرد. کرونا هر مصیبتی که داشت و دارد به تسهیل انجام کارها از طریق اینترنت کمک کرد و خوب است تمام نهادهای دولتی ملزم شوند که قسمتی از راه حل باشند نه بخشی از مشکل!
این فقط یک نمونه بسیار کوچک و دمدستی از یک حضور در فضای سربسته و آلوده بود، قطعاً مردم دهها مورد مشابه را سراغ دارند ولی از دیروز فکر میکنم که چطور می شود با 50 تومان به ویروس کرونا خوشامد گفت!