عصرایران؛ احسان محمدی- از نوروز 86 و بعد از ازدواج این اولین سالی است که سفر نیستم. 12 سال متوالی با همسرم و دخترم ایران را گشتیم. معمولاً از 26 اسفند شروع میکردیم و یکی-دو روز قبل از 13 به در برمیگشتیم. همه استانهای ایران، شهرهای بزرگ و بسیاری از روستاها را میدیدیم.
امسال هم برنامه سفر داشتیم. دوباره دیدن سه خراسان و احتمالاً برای بار پنجاهم، یزد. در تمام طول سال همیشه دلخوشیم به تعطیلات عید. سخت کار میکنم و چشمم به نوروز است و سفر، کاری که همه پس اندازمان را برای آن خرج میکنیم و هرگز پشیمان نشدهایم. اما امسال نشد. نشستهایم توی خانه، کتاب میخوانیم، فیلم میبینیم، حرف میزنیم، گاهی هم پرمان به پر هم میگیرد. طبیعی است. یک ماه میشود که جز برای دو بار خرید ضروری از خانه بیرون نرفتهایم.
با آنکه نزدیک به یکسال میشود که پدرم و مادرم را ندیدهام اما امسال به دیدنشان نمیروم چون سلامتیشان را میخواهم. تا بهتر شدن وضعیت از خانه بیرون نمیروم و مهمترین دلیلش این است که نمیخواهم قاتل زنجیرهای شوم.
«آدمکشی زنجیرهای یا قتلهای سریالی به گونهای از قتل گفته میشود که قاتل سه نفر یا بیشتر را در بازه زمانی حدود یک ماهه به قتل میرساند.
قاتل ممکن است جنایتهای خود را در زمان، مکان و موقعیتهای مشابهی انجام دهد. با اینکه همه کارشناسان این گونه قتل را ناشی از مشکلات روحی و روانی قاتل به حساب می آوردند اما جرم شناسان در زدن برچسب قتل سریالی به یک جنایت دچار تردید هستند.
به عنوان مثال بسیاری از جرم شناسان و کارشناسان انجام سه قتل با ویژگیهای مشابه را لازمه ورود پرونده به دسته قتلهای زنجیره ای میدانند اما کارشناسان و کاراگاهان اف بی آی سخت گیری بیشتری از خود نشان داده و تعداد قتلها را به ۵ مورد رساندهاند.
قاتل زنجیرهای معمولاً افراد مورد نظر خود را تعقیب میکند و قربانی را با نقشه قبلی و در فرصتی مناسب به قتل میرساند. الگو و نحوه ارتکاب قتلها مشابه یکدیگر و قربانیان معمولاً دارای نقاط مشترک مانند شغل، نژاد، ویژگیهای ظاهری، جنسیت یا گروه سنی خاص میباشند».
این تعریف رسمی قتل زنجیرهای یا سریالی است. آمار هر روزه سخنگوی وزارت بهداشت دارد ترسناکتر میشود. حتی رکورد تصادفات جادهای را شکستهایم. تعداد کشتهها در هر روز سه رقمی شده است. یکی از دلایل این اتفاق هم تمایل آشکار و پنهان بعضی از ما برای تبدیل شدن به قاتل زنجیرهای است! اینکه دانسته یا ندانسته داریم خودمان و دیگران را به کُشتن میدهیم.
کسی که با اطمینان میگوید «من که بدنم قویه و کرونا نمیگیرم»، «من کرونا گرفتم و رد کردم»، «من که جوونم و کرونا فقط پیرها روی میکُشه»، «من مطمئنم چیزیم نمیشه» و ... به سفر میرود، مهمانی و دورهمی برگزار میکند، به قوانین و هشدارهای پزشکی پوزخند میزند و ... بی آن که بداند و بخواهد عملا یک قاتل زنجیرهای است. گاهی حتی ممکن است عزیزانش را بکُشد و خودش متوجه نشود. ممکن است ناقل یاشد و خبردار نشود، ممکن است ویروس کرونا را با دستهایش از یک سطح آلوده حمل کند و هنگام بغل کردن پدر و مادر در عیددیدنی آنها را مثل خنجر در پهلویشان فرو کند و هرگز متوجه نشود که آنها را کُشته است.
من امسال جایی نمیروم چون نمیخواهم قاتل زنجیرهای باشم. بر اساس آمارها هر یک نفر میتواند چند نفر را آلوده کند. این یعنی یک آلودگی سریالی. یعنی مشارکت در قتل زنجیرهای آدمها.
میفهمم که خانهنشینی و سفر نرفتن در روزهای تعطیل سخت است، میدانم دلتنگ خانوادههایمان هستیم، میدانم پرسشها بسیار است که چرا شهرها را قرنطینه نکردند، اما این یک شرایط ویژه است، ما به سهم خودمان در متوقف کردن این قتلهای زنجیرهای سهم داشته باشیم.