صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۵۷۱۲۵
تعداد نظرات: ۳۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۰ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۶ - 29 August 2017

ابراهیم یزدی یا بهاره رهنما! مسئله این است؟

چه تیتر بدی و چه مقایسه ناشیانه ای میان سیاستمداری پخته و دست از جهان شسته و بازیگری که تازه رخت سفید عروسی را برای بار دوم به تن کرده است.

عصرایران؛ احسان محمدی- چه تیتر بدی و چه مقایسه ناشیانه ای میان سیاستمداری پخته و دست از جهان شسته و بازیگری که تازه رخت سفید عروسی را برای بار دوم به تن کرده است. حق دارید اگر این را بگویید! 

اما در شبکه های اجتماعی کسانی را دیدم که گله می کردند چرا مردم به درگذشت مردی که در سیاست این کشور استخوان خُرد کرده بود کمتر واکنش نشان دادند تا عروسی یک بازیگر با صاحب یک برند کمتر شناخته شده و اصلاً چرا خیلی ها ابراهیم یزدی را با سابقه قریب به 70 سال سیاست ورزی در بالاترین سطوح نمی شناختند؟

کسانی در پاسخ به این چرایی می گویند که مردم از سیاست «زَده» شده اند و دلشان تفریح و تنوع می خواهد. برای همین در شبکه های اجتماعی با آمیزه ای از شیطنت و حسادت قد و وزن و نگاه و ژست های نوعروس را اسباب خنده و شوخی می کنند و با هشتگ #بشوره_ببره غم از دل پاک می کنند! پس نباید سخت گرفت و در همه جای دنیا اینطور است و در بلاد کفر هم مردم آنقدر که پیگیر خبر سرماخوردگی بچه های آنجلینا جولی هستند خبر درگذشت زیبیگنیِف برژینسکی و سرطان جان مک کین را دنبال نمی کنند.

ابراهیم یزدی موقعیت متفاوتی داشت. هم سلطنت طلبان منتقد او بودند که «از خودشونه» و «کراواتی بود اما برایشان جاده صاف کرد» و هم اصولگراها به او می تاختند که تنها برای «منافع آمریکا» تلاش کرد و «نفوذی» بود، هم اصلاح طلبان جوان پاره ای مواضع او را نمی پسندیدند و «کُند روی» قلمداد می کردند و هم نیروهای پیرو خط امام که بعدها اصلاح طلب نام گرفتند از عملکردش در دولت بازرگان شکایت هایی دارند و هم آمریکایی ها بر او خرده می گرفتند که می توانست در ماجرای گروگانگیری فعالانه تر عمل کند و هم آرمان گرایان نقدش می کنند که زمانی اسلحه برداشت و چریک شد و ... پس چرا درگذشت مردی با این میزان از مخالف و منتقد و قضاوت های رنگین کمانی در میان عامه مردم بازتاب مورد انتظار را ندارد؟

همین مردمی که گفته می شود «سیاست زده» شده اند اتفاقاً در بزنگاه های سیاسی مثل انتخابات یا مرگ چهره های شهیر – از جمله هاشمی رفسنجانی- فعال تر از هر سیاستمداری پیگیر اخبار هستند، موضع می گیرند، دیگران را به کنش وادار می کنند و در مهمانی و عروسی و عزا از سیاست حرف می زنند. عنوان این موضوع کلی که مردم «سیاست زده» شده اند به نظر درست نمی آید و از آن دست حکم های کلی است که عادت به تکرارشان داریم؛ مثل «ایرانی ها باهوش ترین مردم دنیا هستند» که هیچوقت معلوم نمی شود این کنکور بین المللی هوش کجا برگزار شده و چه کسی داورش بوده!

چندی پیش جلوی در منزل یکی از آشنایان که تازه فوت کرده بود ایستاده بودم. شلوغ بود و رفت و آمد ماشین های عبوری از توی کوچه «کمی» کُند شده بود. راننده ای که شاید دو دقیقه در این ترافیک گرفتار شده بود سرش را بیرون آورد و داد زد: مُرده که مُرده، دیگه چرا جمع شدید! بزنید کنار مردم برسن به زندگی شون!

بعد گازش را گرفت و رفت. نگاهش کردم تا در پیچ کوچه گم شد و به این فکر کردم که وقتی خود او عزیزی را از دست می دهد اگر کسی همین حرف را بزند به خشم می آید و انتظار دارد همه شهر مثل او غمگین باشند و درک کنند که سوگوار است و می شود دو دقیقه ترافیک را تحمل کرد و ... اما وقتی در این موقعیت قرار نمی گیرد برایش اهمیتی ندارد.

برای اهل سیاست و آنها که سالهای طولانی را با اسم و رفتار و کردار و گفتار ابراهیم یزدی سپری کرده اند، مرگ ابراهیم یزدی حتی اگر مایه اندوه نشود، با خودش درنگ و تامل می آورد که سیاست چه بازی الاکلنگی است. یک روز بر عرش و یک روز بر فرش! یک روز مقرب درگاه و یک روز محبوس در گوشه زندان و زیر باران تهمت.

اما برای عموم مردم بازیگران سیاست، مهره های اصلی نیستند، آنها دست به قضاوت کُلی می زنند و مثل تماشاگرانی هستند که بیشتر به «نتیجه» نگاه می کنند تا شکل «بازی». این حق طبیعی مردم است و در روزگاری که غم نان دست در گردن زندگی انداخته و زیست اجتماعی به سمت «فردیت» می رود، انتظار اینکه در سوگ یک چهره سیاسی که بیش از سه دهه از رسانه ها و تریبون رسمی حذف شده و اسمش تنها در هنگامه زندان و محاکمه و آمده گریبان پاره کنند شاید اندکی زیاده خواهی باشد. البته هستند کسانی که از رسانه های رسمی حذف شده اند و کوچه و خیابانی به نام شان نیست اما در دل مردم اتوبان دارند!

دنیای جدید، دلمشغولی های جدید با خودش آورده است. اخبار مثل قطره های باران از راه می رسند و خیلی سریع به رود می پیوندند و در دریای فراموشی گم می شوند. کسی که حالش خوب است زیر باران، بدون چتر قدم می زند و لذت می برد و کسی که کفش ندارد شاید ابرها را نفرین کند! 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۷
در انتظار بررسی: ۳۰
غیر قابل انتشار: ۳۹
ناشناس
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
این متن بهترین و منطقی ترین مقاله ایی بود که در مورد آقای یزدی و رفتارهای ما در این رابطه در این چند وقت خواندم. آفرین به قلم و فکر شما نویسنده
ناشناس
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
اون يك خيانتكار تمام عيار به ايران بود.
تمام
پناهي
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
اتفاقا يكي از مطالب بسيار پر محتوا در بخش نظر خواهي عزيزان مطلب بزرگوار ژورناليست بزرگ است كه به حق در مقابل اين مقاله پر محتوا حق مطلب را ادا كرده و احسنت بر اين بزرگان
ناشناس
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
این جمله عالی بود « ... البته هستند کسانی که از رسانه های رسمی حذف شده اند و کوچه و خیابانی به نام شان نیست اما در دل مردم اتوبان دارند! » اتوبان که نه ، خیلی از اونها در دل مردم باغ و بوستان و شهری به نامشان است و قطعا تا همیشه هم خواهد بود
و سعدی علیه الرحمه چه خوب گفته : نام نیکو گر بماند زآدمی به کزو ماند سرای زرنگار
ناشناس
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
اجازه گرفتید عکس عروسی مردم رو تو خبرهاتون می زنید؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
خود همون مردم عکس خودشون رو توی اینستاگرامشون پخش کردن بعد شما یقه پاره می کنی؟!
کاسه داغ تر از آش نشیم
ناشناس
۰۹:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
دست مریزاد! واقعا متن تأثیر گذاری است. ممنون
محمد
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
ممنون آقای محمدی به اشاره دقیق شما .امیدوارم همیشه موفق باشی
ناشناس
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
آقای ژورنالیست, اذب را رعایت کن
ناشناس
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
احسن آقای محمدی
ناشناس
۰۸:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
براچی این موضوع رو کار کرده بودی عصر ایران جونم؟
رضا
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
بنظرم متن بالا دچار تناقض و بهم ریختگی ست .
شخصیتی مثل دکتر یزدی و امثل ایشان ، حدود ۳۸ سال ممنوع فعالیت حزبی و بایکوت خبری بوده اند . علتش دقیقاً اینه .
ناشناس
۱۸:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
خود عصر ایران چقدر درمورد ابراهیم یزدی مقاله نوشت که انتظار دارد مردم ایشان را بشناسند و در مورد مرگ ایشان مطلب بنویسند
اصلا در این مدت بیماری ایشان کدامیک از رسانه ها در مورد ایشان و شرایطش نوشتند
مردم ما کتاب خوان نیستند و از رسانه های آنلاین بیشتر استفاده می کنند و به همین دلیل است که سانسور و خودسانسوری رسانه ها باعث شده مردم اصلا چهره های ملی را نشناسند
سید حجت
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
خواهشا در خصوص بهاره رهنما و عروسیش دیگر مطلبی ننویسید.
به نظر من کار او تبلیغ طلاق است و نباید مورد توجه قرار گیرد.
قول می دهم که طی شش ماه آینده آمار طلاق در کشور افزایش یابد.
ناشناس
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
برادر من من كه هيچ سوادي ندارم فهميدم كه سياستمداراول منفعت خودخواهد بعد شايد منفعت خلق ،فكر مي كني اين مردم فهيم اين مطلب رو تا حالا نفهميده اند؟!!
نازلی
۱۶:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
افرین...نوشته ات رو باید طلا گرفت..منکه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم..
ناشناس
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
وقتی ما به کسانی مثل مرحوم یزدی بی حرمتی می کنیم، افرادی مثل مرحوم رهنما می شوند الگوی زنان ما!!!!!؟؟؟؟؟
داوود
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
حالا چی؟ که یعنی ابراهیم یزدی از بهاره رهنما مهمتر است بالاتر است بیشتر درد درمان کرده؟
هر کسی در جای خودش اهمیت دارد
ناشناس
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
امان از این رسانه های زرد و مردم زرد پسند. حتی تلوزیون هم تبدیل به رسانه زرد شده است.
میلاد
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
پاراگراف آخر خیلی تکان دهنده و تلخ بود
ژورنالیست
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
قومی که فرهیخته اش ابراهیم یزدی باشد
هنرپیشه اش بهاره رهنما
عوامش هم میشوند مردم ایران .

خبرنگارش هم احسان محمدی که از در نادرست وارد نقد میشود ...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
خودت فهمیدی چی گفتی؟!:wink:
کاربر
| |
۱۸:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
عالی گفتی ...
ای قوم به کج رفته کجائید کجائید؟!!
امیر
| |
۱۸:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
بسیار عالی
علي
| |
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
...و منتقدش هم يک ژورناليست بي نام که خود را خداوندگار عقل و خرد مي داند!!
يوسف
۱۵:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
البته هستند کسانی که از رسانه های رسمی حذف شده اند و کوچه و خیابانی به نام شان نیست اما در دل مردم اتوبان دارند!
ناشناس
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
اون جمله آخر در مورد باران رو باید قاب کرد کوبید به دیوار که جلو چشم آدم باشه و یادش بمونه
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
دلیلش این است که رسانه ها اجازه چهره کردن این شخصیت ها رو نمی دهند وگرنه ببینید برای برخی تازه به دوران رسیده ها بعد مرگشان چه می شود.
ناشناس
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
و مهم همین نتیجه است ،
در فردیت افراد، هیچ خوبی و بدی ارزش ندارد،
مهم نتیجه است که جمع کل این نتیجه مطلوب نیست ، اصلاح طلب و اصولگرا هم نمی شناسد ، به همین خاطر هم هست که مردم ما بیست سال است برای رای نیاوردن یک نفر به دیگری رای می دهند ، این نشان می دهد اگر خیالشان راحت باشد ، زحمت شرکت در انتخابات را نیز به خود نخواهند داد ،
مردم از حاصل جمع خوششان نمی آید ، بازرگان و احمید و روحانی هم برایشان فرقی نمی کند ،
در این سالها هم به لطف شرایط اقتصادی ، کلاه خود را دو دستی چسبیده اند که باد نبرد ،
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
احسنت
ناشناس
| |
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
کدام کلاه؟
ناشناس
۱۴:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
همینطور پیش برا پدر بميرد پسر خوشگذرانی را به سوگ و یاد پدر ترجیح میدهد.لعنت به این روزگار .
ناشناس
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
خداوند رحمتش کنه
من که خیلی ناراحت شدم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
منم :stuck_out_tongue_winking_eye:
ناشناس
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
متن بی سر و تهی بود
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۰:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۷
میشه بگید کجاش بی سروته بود؟
ناشناس
| |
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
متن اشاره ای کوچک به دنیایی از معانی دارد. دلنشین بود.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200