صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۳۵۹۲۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۹ - ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 27 April 2017
به بهانه خداحافظی از فوتبال برای:

پسری که در موقعیت گل به دنیا آمد

او با گام‌های بلند و معلّق و سماجتی که همیشه آن را با یک لبخند همراه می‌کرد به مهاجمی تبدیل شد که برانکو ایوانکویچ او را به جام جهانی ۲۰۰۶ برد.
عصر ایران؛ احسان محمدی- علی انصاریان در دوران اوج، بازیکن بی‌رحمی بود؛ محکم و استخوان‌دار. یکی از آخرین بازمانده‌های نسل مدافعانی که قانون خودشان را داشتند: «یا توپ رد می‌شه، یا بازیکن!…»

پیراهن پرسپولیس را می‌پوشید. در یک عصر آفتابی روبه‌روی پاس قرار گرفتند. تیمی که جمع زیادی از بازیکنانش سرباز بودند؛ سربازهای واقعی! توپ در گوشه‌ی راست دروازه‌ی پرسپولیس، به بازیکن جوان پاس رسید؛ تَرکه‌ای اما تر و فِرز. پاهایش انگار بلندتر از حدّ معمول بودند. روبه‌رویش انصاریانی ایستاده بود که نه‌فقط باج نمی‌داد، بلکه از مهاجمان زهر چشم می‌گرفت.

آرش برهانی به سبک جی‌جی اوکوچا (ستاره‌ آن روزهای فوتبال نیجریه که نزدیک به سبک رونالدینهو بازی می‌کرد)، توپ را چندبار بین پاهایش رد و بدل کرد. پا عوض‌کردن‌های مداومی که برای انصاریان گران تمام شد. خودش را بزرگ‌تر از آن می‌دید که جوانکی با چهره‌ آفتاب‌سوخته و موهای کوتاه، پیش چشم تماشاگران و در پخش زنده‌ی تلویزیونی، او را به بازی بگیرد. با تمام قدرتی که در ساق‌هایش داشت به برهانی لگدی زد که هم درد داشت، و هم کارت قرمز!

این لگد به نقطه عطفی در زندگی پسر کرمانی فوتبال ایران تبدیل شد. در شهرداری کرمان بازی می‌کرد که به تیم ملی جوانان دعوت شد. از آن دعوت‌هایی که خودش می‌گوید فکر می‌کرد برای پُرکردن ویترین از شهرستانی‌هاست. اما با تیم ملی جوانان توانست به مقام چهارم آسیا برسد؛ یک سکّوی پرش. حتی ناصر ابراهیمی او را به تمرینات پرسپولیس برد. از ساپیا و ذوب آهن هم پیشنهاد داشت، اما سربازها باید به پاس می‌رفتند؛ پاس سردارها!
با پاس قهرمان ایران شد. کجایی پاس؟ دقیقاً کجایی؟ در پاس به ستاره‌ای جوان و آینده‌ دار تبدیل شده بود؛ اما به النصر رفت. از آن نقل و انتقال‌های ناکام. در بازگشت حتی با پرسپولیسی‌ها به توافقات اولیه رسید، اما سر از استقلال درآورد. آن روزها فتح‌الله‌زاده اگر اراده می‌کرد، بازیکنی را به لیست استقلال اضافه می‌نمود؛ حتی به قیمت لجاجتی که خاص خودش بود.

 آرش برهانی به استقلال آمد تا همزمان به بهترین و بدترین مهاجم استقلال تبدیل شود، تا عادل فردوسی‌پور اصطلاح «گل‌نزن» را اختراع کند، تا ترکیبی تازه در فوتبال ایران ساخته شود: «آرش برهانی، خوب خودش رو توُ موقعیتِ گل قرار می‌ده». حرفی که انگار قبل از آرش برهانی وجود نداشت!

 او با گام‌های بلند و معلّق، سرعت خیره‌کننده، توانایی جداکردن خود از مدافعان، قدرت سرزنی و سماجتی که همیشه آن را با یک لبخند همراه می‌کرد، به مهاجمی تبدیل شد که برانکو ایوانکویچ هم او را به جام جهانی ۲۰۰۶ برد. جام جهانی که آرش بخشی از جاده‌ی آن را در دیدار مقابل قطر هموار کرد. ایران ۲-۱ از قطر عقب بود؛ جام جهانی داشت رؤیا می‌شد که او روی پاس کعبی، گل تساوی را زد و بعد وحید هاشمیان تیر خلاص را!

گل او در دیدار دوستانه مقابل کرواسی، از گل‌های فراموش‌ناشدنی ملی‌اش است. یکی دیگر از ده‌گلی که آرش با پیراهن تیم ملی ایران به ثمر رساند. او که شماره‌ی ۱۴ را می‌پوشید هم، زیر سایه‌ی سنگین علی دایی ماند.
جوان‌ترها که فوتبال را با مهدی طارمی می‌شناسند، قطعاً موقعیت‌هایی را که آرش برهانی هدر می‌داد، به خاطر ندارند. برهانی، مهدی طارمیِ روزگارِ خودش بود! تخصّص برهانی هدردادن موقعیت‌های تک‌به‌تک بود! موقعیت‌هایی که فشار خون هواداران استقلال را بالا و پایین می‌کرد. باور این‌که او با هدردادن آن‌همه فرصت برای استقلال، ۱۰۰گل به ثمر رسانده است، شاید دشوار باشد. وقتی صدمین گلش را در دیدار مقابل سایپا در روز ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ به ثمر رساند، کودکانه اشک ریخت؛ معصومانه و دوست‌داشتنی.

ناصر حجازی دوستش داشت. خودش می‌گوید: «وقتی ۱۴ سالم بود، گفت بیا استقلال رشت؛ اما نشد». امیر قلعه‌نویی به او می‌گفت «مهندس» و حتی فیروز کریمی که از گل‌نزدن‌های او به ستوه آمده بود گفت که آرش را باید به تیر ببندد تا گل‌زنی را یاد بگیرد. برهانی در فصل نخستش، ۴ گل برای زنده‌یاد حجازی، ۵ گل برای فیروز کریمی و ۱ گل برای امیر قلعه‌نویی به ثمر رساند تا با ۱۰ گل زده، فصل اولش با لباس استقلال را به پایان برساند.

آرش برهانی ۹سال برای استقلال بازی کرد و ۱۰۹ گل زد. رکوردار سریع‌ترین هت‌تریک در ۹دقیقه! قاتل تیم‌های عربی در لیگ آسیایی، بازیگر سریال «درحاشیه‌ی زاینده‌رود»، لگدزدن به کلمن بعد از تعویض در آخرین فصل حضور امیر قلعه‌نویی به سبک علی کریمی، شادی‌های پس از گل با بازکردن دست‌ها، با عینک‌ساختن با دست‌ها، گل‌زنی در داربی و… اینها، همه بُرش‌هایی از زندگی حرفه‌ای آرش برهانی است.

با آن‌که آرش برهانی با لباس پیکان از فوتبال خداحافظی کرد، اما قلبش با آبی‌هاست. او در نامه‌ی خداحافظی سوزناکش نوشت: «هر آمدنی، رفتنی هم دارد؛ با این وجود، فکرش را نمی‌کردم که این‌گونه از استقلال و فوتبال خداحافظی کنم، هرچند این روزها این‌جور رفتن‌ها باب شده اما دوست داشتم با پیراهن پرافتخار استقلال از فوتبال کنار بروم و حالا همین‌جا از هواداران خداحافظی می‌کنم، تنها در گوشه ای از ایران، با قلبی آبی».

تنها در گوشه‌ای از ایران با قلبی آبی…؛ جمله‌ای گزنده برای پسر کرمانی فوتبال ایران، که او را با لبخندهایش بیشتر به یاد خواهیم آورد.

فرهنگستان فوتبال
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۰
وجیهه
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۲/۰۷
آرش دوست داشتنی فوتبال ایران....خدا حافظ
ناهید
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۲/۰۷
فوق العاده زیبا نوشتی فوق العاده
حامد
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۲/۰۷
ارش آقای گل خداحافظ
تعداد کاراکترهای مجاز:1200