صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۸۸۹۳۹
تعداد نظرات: ۶۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۴ - ۰۲ شهريور ۱۳۹۵ - 23 August 2016
سلسله بحث های عصر ایران درباره آموزش و پرورش ایران - 5

چرا پارادایم حاکم بر آموزش و پرورش باید تغییر کند؟

ضمن تشکر از همه دوستانی که در این بحث شرکت کردند، برای باز شدن موضوع، نکاتی را جهت تأمل مشترک متذکر می شوم و خوشحال خواهم شد که نظرات موافق و مخالف را دریافت و در عصر ایران منتشر نمایم.
عصر ایران؛ جعفر محمدی - روز گذشته، یادداشتی را درباره تباه کردن کودکی دانش آموزان در نظام آموزشی نوشتم تحت عنوان "تجارت با کودکی؛ از مدارس تیزهوشان تا مؤسساتی که دکان باز کرده اند...".

در آن نوشتار، از این که انواع رقابت های به اصطلاح علمی در قالب آزمون های ورودی مدارس تیزهوشان و غیرانتفاعی ها و نیز کنکورهای آزمایشی بر دانش آموزان در سنین کودکی تحمیل می شود انتقاد شده بود. همچنین، فلسفه وجودی مدارس تیزهوشان نیز زیر سؤال رفته و پیشنهاد برچیدنشان داده شده بود.

هر چند، استقبال خوبی از این مطلب شد و بسیاری از کاربران، آن را راهگشا دانستند ولی نقدهایی نیز بر آن وارد شد.
از جمله این که برخی نوشتند که فرزندشان را در این مدارس ثبت نام کرده و از نحوه کار مدارس راضی اند. یا برخی از فارغ التحصیلان مدارس تیزهوشان از این که سطح علمی مدارس شان بالا بوده ابراز خرسندی کرده اند. دوستی هم نوشته بود که اکثر همکلاسی هایش در مدرسه تیزهوشان در دانشگاه های معتبر خارج کشور پذیرفته شده اند. والدین یکی از دانش آموزان شاغل به تحصیل در این مدارس هم گفته بودند که فرزندشان در این سن و سال پایین، بسیار علاقه مند به آزمایش های علمی است و دلیلی ندارد او را در کنار دانش آموزان سایر مدارس ثبت نام کنند.
البته تعدادی از دانش آموزان و فارغ التحصیلان این مدارس هم با یادداشت انتقادی نوشته شده، همراهی کرده و نوشته بودند که تجربه خوبی در این مدارس ندارند یا نداشته اند.

ضمن تشکر از همه دوستانی که در این بحث شرکت کردند، برای باز شدن موضوع، نکاتی را جهت تأمل مشترک متذکر می شوم و خوشحال خواهم شد که نظرات موافق و مخالف را دریافت و در عصر ایران منتشر نمایم. این بحث ها می تواند مقدمه ای برای آغاز اصلاحات در آموزش و پرورش باشد.

واقعیت این است که در بدو امر، حق با منتقدان یادداشت من است. اگر نظام کنونی آموزش و پرورش را اصولی و صحیح بدانیم، قطعاً در چنین ساختاری تحمیل انواع امتحانات پی در پی به دانش آموزان و نیز راه اندازی مدارس تیزهوشان و برگزاری مداوم کنکورهای آزمایشی، امری  رواست ، چه آن که در سیستم کنونی، هدفگذاری صورت گرفته عبارت است از انباشت ذهن کودکان و نوجوانان با محفوظات حداکثری جهت موفقیت در کنکور ورودی دانشگاه ها.

بدیهی است که برای چنین "هدف حقیر"ی، باید هم روح لطیف کودکان و نوجوانان را به شلاق انواع تکالیف و امتحانات و آزمون های آزمایشی نواخت.
 
آنچه آموزش و پرورش باب کرده و در فرهنگ عمومی هم رایج شده نیز همین است: "بچه ات را به مدرسه بفرست تا او را برای دانشگاه آماده کند." بنابر این، اگر ثابت شود که فلان مدرسه، دانش آموزان زیادی را به دانشگاه فرستاده، آن مدرسه حتماً موفق بوده است. مدرسه هم برای این که به این موفقیت عرفی برسد، دانش آموزان را در معرض انواع آموزش های مضاعف و آزمون های مکرر قرار می دهد. والدین هم راضی هستند و دانش آموزان نیز که فکر می کنند نظام آموزشی همین است، ناگزیر از تحمل هستند.
همه ما هم عملاً زیر سلطه روند معیوب رفته ایم چون حداکثر انتطاری که از نظام آموزشی داریم همین است.

اما اگر تعریف دیگری از نظام آموزشی داشته باشیم و مأموریتی فراتر از قبولی در کنکور برای آن قائل باشیم، نمی توانیم صرفاً دل به این خوش کنیم که  فلان مدرسه یا فلان آزمون، می تواند فرزندمان را به دانشگاه بفرستد.

در یک نظام آموزشی سالم، کودک باید کودکی کند، بازی کند و بیش از آن که درگیر فرمول های پیچیده ریاضی یا محفوظات غیرضرور شود، باید درس زندگی یاد بگیرد. مثلاً نحوه رفتار با دیگران، روا داری، کنترل خشم، روش حل مسأله، توانایی "نه" گفتن، برنامه ریزی و ... را یاد بگیرد و دهها ویژگی حیاتی مانند عزت نفس، تفکر انتقادی، تفکر سیستماتیک، خلاقیت و مهارت های ارتباطی اش را تقویت کند.

انصاف باید داشت که وقتی تمام همّ و غمّ سیستم آموزشی، معلومات و محفوظات است و والدین هم همین انتظار را دارند، دیگر وقت، انرژی و انگیزه ای نمی ماند که نظام آموزشی ، "زندگی" را در کودکان و نوجوانان نهادینه کند.

وقتی می گوییم مدارس تیزهوشان باید تعطیل شود، این اتفاق باید بخشی از فرایند اصلاحات در آموزش و پرورش باشد که طی آن، همه مدارس از جمله مدارش تیزهوشان باید به "مدارس زندگی محور" تبدیل شوند.
 کودک یا نوجوان قبل از این که بداند از ترکیب فلان دو ماده شیمیایی، ماده ثالثی با فلان عنوان علمی حاصل می شود، باید برای زیستن در این دنیای پرماجرا آماده شود.
او  به جای آن که "تنها شانس خود برای کودکی کردن "را صرف این معادلات کند، می تواند این معلومات را در سال های پایان دبیرستان یا در دانشگاه، در زمان کمتری یاد بگیرد و یادگیری اش هم نفع داشته باشد. دوران طلایی کودکی و نوجوانی که هرگز هم تکرار نمی شود، باید صرف امور مهم تری شود.

می گویند فلان مدرسه غیر انتفاعی یا مدرسه تیزهوشان، بیشترین ورودی را به دانشگاه می دهد ولی نمی گویند این مدارس، دانش آموزانی که با استانداردهای فعلی، استعداد تحصیلی بیشتری دارند را جذب می کنند و طبیعی است نتیجه تحصیلی بهتری هم حاصل می شود. اگر مدرسه ای، نه با آزمون که به طور عمومی، پذیرشِ دانش آموز کند و با همین استاندارد کنونی بتواند نتیجه بهتری کسب کند، هنر کرده است.

مخلص کلام این که باید ارزش ها و پارادایم حاکم بر سیستم آموزش و پرورش کشور تغییر کند. باید این ارزش قراردادی که فلان مدرسه سطح علمی بالایی دارد، جای خود را به این ارزش واقعی بدهد که فلان مدرسه دانش آموزان را بهتر ، برای زندگی آماده می کند. اگر همین تغییر پارادایم رخ دهد، آنگاه موجی از اصلاحات توسعه محور، نظام آموزشی و به تبع آن کل جامعه را فراخواهد گرفت.
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۶۳
در انتظار بررسی: ۲۳
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۱۴:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
با سلام
من کاملاً با کلیت این مقاله موافقم اما یک نکته ای رو در باره مدارس تیزهوشان میخواستم عرض کنم. نمیدانم شما خودتان آیا تجربه ای از این مدارس دارید یا چقدر درمورد نحوه عملکردشان (البته منظور تا قبل از نابود شدن سمپاده!) آگاه هستید، اما نکته ای که در مورد این مدارس (حداقل آن واحدی که من در آن درس خواندم) همین موضوعاتی است که مطرح کردید. من در یک دبستان معمولی، راهنمایی غیرانتفاعی و دبیرستان تیزهوشان درس خواندم و در هیچ کدام از آنها به اندازه دبیرستان دوران کودکی و نوجوانی خود را به این خوبی سپری نکرده ام وپس از ورود به دانشگاه فهمیدم که در واقع هیچ کسی مثل ما سپری نکرده!

ما در این دبیرستان با انواع اقسام روابط اجتماعی، چالش های زندگی و شور و شوق جوانی آشنا شدیم، آشنا که چه عرض کنم با پوست و گوشت تجربه اش کردیم! ما خودمان با همان سن و سال کم نمایشگاه برگزار میکردیم و از ساخت پروژه ها، جانمایی غرفه ها، طراحی پوسترها و پیدا کردن اسپانسر و دعوت از بقیه مدارس و تبلیغات و چیدن میزها و... پای خود بچه ها بود! نمیگم همه ولی خیلی ها به عینه اون مدرسه رو مثل خونه دوشت داشتن و حاضر بودن برای رسیدن به اهدافشون شب های زیادی رو در مدرسه سپری کنند تا هم پروژه شون رو جلو ببرن هم در کنار دوستانشون کانتر بازی کنند!!

شاید توضیح در چند خط سخت باشه اما میخواستم صرفن این رو به شما گوشزد کنم که دقیقن تو مدارس سمپاد (باز تاکید میکنم قبل از نابودیش) همان کاری میشد که شما در این مقاله " تحول در آموزش و پرورش" ازش نام بردید. حتی اگر نگاهی به فارغ التحضیلان این مدارس بندازید میبینید که از پروفسور های معتبرترین دانشگاه های جهان تا فوتبالیست و شطرنج باز و کارآفرین در میانشون دیده میشه! این دلیل اینه که بچه ها تو مدارس سمپاد برخلاف سایر مدارس فقط فرمول حفظ نمیکنند بلکه راه رسیدن به فرمول هارو یاد میگیرن تا بتونند فرمول اختصاصی خودشون رو برای زندگیشون تولید کنند. در آخر از شما نویسنده عزیز دعوت میکنم تا مقاله ای که قبلن در روزنامه شرق با عنوان "طلوع و غروب سمپاد" (اگر اشتباه نکرده باشم) چاپ شده است یا مقاله آقای امیرخانی درباره سمپاد رو حتمن مطالعه بفرمایید.
رحیمیان
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
سالها قبل یاداشتی در روزنامه ( اسم روزنامه یادم نیست ) خواندم با این مضمون که دولت المان مدارسی دارد که مخصوص دانش آموزان تیزهوش است و میخواهد در این مدارس کماندوهای علمی تربیت کند تا در عرصه رقابتهای علمی در صدر بماند .
چند سال بعد متوجه شدم چنین مدارسی با نام فرزانگان در کشور تاسیس شده و خوشحال شدم که آموزش و پرورش در مسیر خوبی است .
وقتی خودم پدر شدم و فرزندم دوره ابتدایی را تمام کرد و در ازمون مدارس تیزهوشان شرکت کرد متوجه شدم که چقدر اشتباه می کردم ! آزمون مدارس تیزهوشان از مطالب درسی فرگرفته شده نبود و سوالهای هوش هم رکن اصلی انتخاب نبود !
بمرور ایام و با گذشت زمان متوجه شدم که پای سهمیه های مختلف نیز به این ازمون ورودی باز شده و همانجا فاتحه ی این سیستم آموزشی را خواندم چون سیستم سهمیه بر اساس انتخاب باهوش ترین کودکان نبود و نیست و فقط پول سیستم آموزشی را به نفع یک عده خاص که اکثرا با سهمیه و رانت وارد میشدند را به هدر میداد و از اهداف رشد علمی دور گرید و دیگر هم درست نخواهد شد چون تجربه ثابت کرده که خشت اول چون کج شد دیگر درست بشو نیست !
رهگذر
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
سازمان آموزش پرورش بی اغراق از ضعیف ترین نهاد های کشور است
...در چند سال گذشته مبحثی به نام "هوشمند سازی مدارس" راه افتاده که بجز حیف و میل عیب بزرگ دیگری هم دارد که به علت کم سوادی و عدم توانایی استفاده معلمین و مدیران اکثر مدارس در نتیجه بچه های این مملکت با بی سوادی وحشتناکی در حال رشد هستند .
معلمین به دلایل مختلف فقط به فکر ادامه تحصیل بوده تا در نهایت سطح شغلی خود را بالا برده و در نهایت سطح درآمد بیشتری داشته باشند . بارها و بارها دیده شده معلم ها در کلاس و در ساعت درسی بچه ها را به حال خود رها کرده و مشغول درس خواندن هستند.
بزرگترین مشکل سازمان آموزش پرورش نبود یک سیستم نظارتی درست می باشد.
به عنوان مثال کسانی که در بازرسی آموزش و پرورش مشغول به کار هستند اکثرا معلمینی هستند که ترفیع درجه گرفته اند و این معلم ها به سنوات شغلی با یکدیگر در کلاس های ضمن خدمت هم دوره و هم کلاس بوده و دوستی قدیمی دارند. قاعدتا این افراد در هنگام بروز مشکل بجای برخورد سازمانی و قانونی به صورت دوستانه و رفاقتی برخورد می کنند و در نتیجه اتفاق خاصی برای فرد خاطی نمی افتد....
ناشناس
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
از آنجائى كه مادران فقير نوزادان وكودكان خودرا به سينه خود مى چسبانند و هنگام كار به پشت خود مى بندند ، بچه بيشتر احساس امنيت مى كند ، در بزرگسالى موفق تر از بچه مرفهين مى شود ، چون زنان مرفه هزار جور قر و فر دارند به بچه نمى رسند ، بچه آنها دربزرگسالى چندان مهارت واقعى ندارند، فقط به پول پاپا دل بسته اند و وابسته ، اگر به مدارس دولتى كه جايگاه بچه فقير هاست ، توجه خوبى بشود، نيروى كار خوبى تربيت مى شود ، بچه مايه دارها همراه پول پاپا تشريف مى برند خارجه ، چنا ن كه خانواده. هاى دوله ها و سلطنه ها قبلاً چنين كرده اند...
ناشناس
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
از ابتدایی ترین روزهای فعالیت سایت عصر ایران کاربر آن هستم ،اکثر سایت های مختلف از اصولگرا تا اصلاح طلب و معتدل را نیز مطالعه میکنم.هر چند در اندک مسایلی در اداره کردن خبری سایت، منتقد آن هستم ولی شاید به جرات میتوان گفت عصر ایران ،پر بارترین سایت خبری تحلیلی ایران است.
سالها خودم این دغدغه را در مورد فرزندانم داشتم.کودکی خودم در دهه چهل و پنجاه در شهر زیبای آبادان و در کوچه های دیوار کاهگلی وعطر درختان ناروند و چنار محله های اصفهان گذشت در یک دبیرستان متوسط این شهر تحصیل کردم ، خودم و اکثر همکلاسیهایم تحصیلات عالیه داشتیم بطوریکه آن بچه های ساده که با شلوارهای وصله دار ورزشی که گاهی همان وصله ها را هم نداشت و سر زانو هایشان از پس آن پیدا بود ، بدنبال یه توپ پلاستیکی و یا چرمی قدیمی توی زمین های خاکی محله بازی میکردند الان سالهاست مسئولین بهترین دانشگاه های کشور هستندو از مدیران موفق کشورند.

نه از مدرسه تیز هوشان خبری بود ونه از مدرسه غیر انتفاعی .تنها چند مدرسه پولی بود به اسم مدارس ملی!! که مال از ما بهتران بود.

تابستانهایمان با اینکه زیاد به پول نیاز نداشتیم به کار در صنوف مختلف می گذشت اگه کار نمی کردیم توی زیر زمینهای خونه های بزرگ قدیمی به منبتکاری و نجاری ده ها هنر دیگر می گذشت که ما حالا به اینها میگیم مهارتهای زندگی، کودکی کردن .

اما حالا بچه ها و جوانان را با کلاسهای مختلف وقت تابستونشون را پر میکنیم و دریغ از یه ذره از اون مهارتهای زندگی چه واسه پسر ها چه واسه دخترخانوم ها حالا اگه هم وقت اضافی داشته باند سرشون توی لبتاپ و گوشی است چیزی که مرا نگران آینده می کند.شاید جونها میگن این دلواپسی ها از جنس خاموش کردن کولر باباهاست ولی ...پسر من الان با رتبه تک رقمی ارشد دانشجوی بهترین دانشگاه کشور است ولی من باز نگران مهارت های زندگی اون هستم.!
شاید بندرت کلاسهای تقویتی در تابستونها میرفت من با رفتن بچه هایم به مدارس تیز هوشان مخالف بودم الان هم دخترم با اینکه قبول شده ولی با صحبت های من موافق است و ثبت نام نکرد و به یه مدرسه نمونه مردمی رفت.

با اینکه بارها باهاش صحبت کرده بودم ولی هنگام اعلام نتایج که خیلی هم طول میدهند و طول کشید استرس شدیدی داشت میگفت درسته که اگر قبول شدم نمی خواهم بروم ولی اگه قبول نشم جواب دوستام را چی بگم!!!

من با بستن این مدارس مخالفم ولی باید رویکرد مدیریتی در آموزش و پرورش راتغییر داد چه دلیلی دارد دانش آموزی که علاقه به هنر دارد با مسایل ریاضی پیچیده در مقاطع مختلف تحصیلی تحلیل رود و استعدادش هدر شود .

بسیاری از علوم مهندسی ریاضیات آنچنانی نمیخواهد در عوض باید دروس تخصصی تر را به آنان یاد داد یک مهندس نرم افزار ریاضیات مخصوص خود را باید بخواند و بسیاری از مطالب ریاضی دیگر باید از کتابهای ریاضی آنان حذف شود.

در این مورد بحث های مختلفی میتوان کرد ولی در مورد تغییر نظام آموزشی باید هر چه سریعتر اقدام کرد تا نتایج دلخواه را گرفت. باید انتخاب از درون مدارس بر اساس نظر مربیان باشد وتعدادی از بهترین ها را انتخاب ودر آزمونهای درسی و مهارتی غیر تستی سنجید . دانش آموزی ممکن است مهارت ریاضی خوبی داشته باشد و دیگری در علوم دیگر نخبه باشد باید انتخاب رشته ها را در مقطع اول دبیرستان آغاز کرد .
ناشناس
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
طرح مسأله مهم است ، ولى بايد علل استقبال از اين نوع مدارس را در وضع پريشان مدارس دولتى و وضع معيشتى معلمان ، ساختمان هاى فرسوده مدارس دولتى و تجهيزات آن ها ، كاركرد معلمان ، تركيب طبقاتى و شيوه زندگى خانوادگى دانش أموزان مدارس دولتى وميزان سواد والدين آن ها و هزاران عامل ديگر را در نظر گرفت ، ولى اراده جدى و ملى دربهبود مدارس دولتى از ضروريات است تا از افت تحصيلى و هدر رفت نيروها جلوگيرى شود ، درمناطق و روستا ها وشهرستان ها بايد قرائت خانه ، كتاب خانه و ورزشگاه هاى مجهز تأسيس شودكه محرومان مستعد به نيروهاى توانمند كشور تبديل شوند .
رضا
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
فاتحه آموزش و پرورش خوانده شده است. آموزش و پرورش ما فقط شده محفوظات، کلاس های خصوصی برای تامین معاش معلمان، تاکید بر درصد قبولی( دانش آموز دیپلم در حد ششم ابتدایی قدیم سوادی ندارد) به درد نخور بودن مطالب و عدم ارتباط آنها با آینده تحصیلی، شغلی و زندگی افراد، تبصره و هزار تا مشکل دیگر
ناشناس
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
بسیار منطقی و معقول.باتشکر از آقای محمدی
پدرام
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
سلام
پيش فرض ها ،روش ها ، مباني نظري ودر يك كلام چارچوب كار وبه تعبير شما (پارادايم ) در نظام آموزشي كاملا متمركز ،چگونه تغيير مي كند ؟وقتي سيستمي، دستگاه توجيه كننده ساختار نظام سياسي است چگونه تغيير مي كند ؟ به تعبير جميز كلمن ،مشروعيت نظام سياسي از دل مدرسه توليد مي شود .اين را گفتم كه هيچ تغييري امكانپذير نيست و..........اگر چه نمي توانم خيلي حرف هاي ديگر را بزنم .
یک مادر
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
وقعا هدف اصلی زندگی چیه؟ اگه برنامه ریزی های کلان مملکت بر همین اساس باشه اونوقت همه چیز درست خواهد شد. ما انسان ها می خواهیم یک زندگی شاد داشته باشیم و از زندگی کردن رضایت داشته باشیم. نه اینکه زجر بکشیم. همه چیز به همه چیز مرتبط است. چقدر همه مسئولیم و چقدر همه غافلیم....
ناشناس
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
سپاس. سخن از دل ما میگویی.
من که اکنون در آستانه 40 سالگی هستم و تا آنجایی که دوست داشتم تحصیل کرده ام، و همواره جزئی از برترینهای کلاسها بوده‏ ام (نه به قصد تعریف از خود که به قصد آشنایی مختصر درباره کسی که این متن را می نگارد، گفتم) به طور کل که به مجموعه سالهای تحصیل 11 (یک سال را جهشی خواندم) ساله ی خود که می نگرم، هیچ تصویر زیبایی از آن دوران در خاطرم نقش نمی بندد. شاید به طور جزء لحظاتی از شادمانی در آن دوران در ذهن داشته باشم. اما تصویر عام موجود در ذهنم، تصویری خاکستری رو به تیرگی است.

اکنون که به کودکان و نوجوانان خویشان و نزدیکان می نگرم، وضع را بسیار ترسناکتر از گذشته خود می بینم. کودکانی که حتی در تعطیلات تابستان فرصت کافی برای کودکی خود ندارند و سراسر در کلاسهای تقویت پایه دروسی می‏گذرد که باید سال آینده آموزش ببینند و از دید من بخش عمده‏ ای از آنها خود زائد هستند. (زائد چرا؟ چون در مقایسه با سرفصل درسهای کشورهای توسعه یافته، میبینیم که بسیاری از آموزشهای درسی ارائه شده به کودک ایرانی در نظام آموزشی آنها جایی ندارد. نتیجه را که نگاه می کنیم، میبینیم که جامعه ی آنها موفقتر از ما است( وارد شاخصهای این موفقیت نمی شوم چون جایگاهش اینجا نیست و سخن به درازا خواهد کشید)).

سالها این موضوع ذهن مرا مشغول خود کرده بود. و اکنون که خود پدرِ فرزندی از کودکان این سرزمین هستم، به یک دغدغه جدی من تبدیل شده است. فرزند من اکنون حدود 3 سال دارد و مدتی است که در جستجوی جایی که در دوران تحصیل درس زندگی به او دهد و شاد بودن را به وی هدیه دهد، هستم. تا کنون تلاشم بی نتیجه بوده است.

اگر تا مدتی دیگر نتوانم جایی نزدیک به آن استانداردی که در ذهن دارم بیابم، ناگزیر پس از این همه سال کار و زندگی در این آب و خاک که دوستش دارم، مهاجرت خواهم کرد.
حسینی
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
زمانیکه مدرسه میرفتیم تیزهوشان وغیرانتفاعی و...نبود4تابچه یک خانواده فرهنگی بودیم که همه توی دانشگاه دولتی درس خوندیم حتی کلاس کنکور وتست هم نرفتیم غول کنکورو شکستیم الان که دیگه کنکورغول نداره همه قبولن فقط کافیه پولشو داشته باشی تادکترا هم میری بیسواد بیسواد چرا خانواده ها انقد خرج میکنند وکلاس وتست و.... میفرستن بچه ی اولم روتمام کلاسها فرستادم به دبیرستان که رسیدازتک وتا افتادبچه ی دوم روگفتم کودکی کن عزیزم اگه خودت دوست داشته باشی وبخوای به همه جامیرسی ازخودت وزندگیت راضی باش البته اولی روهم وقتی دیدم علاقه اش توی هنرهست فرستادم گرافیک وگفتم از زندگیت لذت ببر
ناشناس
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
به والله به والله به والله هیچ کدو از اون چیزیاییکه در مدرسه از ابتدائی تا دانشگاه در خصوص شیمی و فیزیکو ... و ... آموختم و بسیاری از مطالبی که تو دانشگاه یاد گرفتم در زندگی به دردم نخورد الا اون بخشی که فقط و فقط مستقیم به کارم مربوط بود و زندگی عادیم و همه اون وقت ها و زمان های زندگیم که پای یاد گیری فیزیک و شیمی گذاشتم به درد نون شبم نخورد الا اینکه فقط ذهنمو پر کردم از اطلاعات به درد نخور همین
متین
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
با سلام و تشکر بابت طرح و پیگیری بحث بسیار مهم و بنیادی نظام آموزشی کشور. من هم به نوبه خود در همین کشور تا پایان فوق لیسانس تحصیل کرده ام و سپس برای ادامه تحصیل به همراه همسرم و فرزند 4 ساله خود به کشور فرانسه رفتیم.

8 سالی است که به کشور برگشته ایم و مشغول خدمت در دانشگاه هستیم. در حال حاضر فرزند دومی هم داریم که امسال به کلاس اول ابتدایی می رود. تجربه شخصی خودم از تحصیلاتم به اضافه دیگر تجاربم خصوصا در باره تفاوت سیستم تحصیلی ایران فعلی با فرانسه که شامل 5 سال تحصیل فرزندم در فرانسه و بعد در ایران می شود موید طبقه بندی سازی غالبا مصنوعی جامعه به تیزهوش، استعداد درخشان و بی استعداد و تنبل و غیره می باشد.

امری که تقریبا اکثر گلایه های بجای مقاله های این بحث عصر ایران را تایید می کند. این در شرایطی است که در کشور فرانسه محل سکونت قانونی شما محل مدرسه فرزند شما را مشخص می کند نه سطح تیزهوشی وی.

شرکت در دوره های جذاب مهارتی و تیمی به همراه بازدیدهای تفریحی و اردویی همواره در برنامه مدارس فرانسه هست.

ضمن اینکه حتی در بحث تغذیه های قبل از ظهر هم خود مدارس اقدام می کردند و به خاطر یکرنگ ماندن بچه ها ما نمی بایست خوراکی به بچه مان می دادیم.

این موضوع با هزینه والدین در باره نهار هم صادق بود و خود مدرسه تغذیه پیش بینی شده را تدارک و سرو می کرد که در آن رعایت غذای حلال و حرام بچه مسلمان ها نیز تا حد زیادی می گردید.

در نهایت پیشنهاد اسنجانب هم پیگیری این بحث به شکل حرفه ای است و اینکه از مصاحبه با کارشناسان تراز بالای شناخته شده به همراه کارشناسان و مسئولین وزارتی دعوت به مشارکت در بحث گردد تا بعد شکل پخته تر آن که شامل تمام زوایای مغفول مانده می باشد به مراجع تصمیم گیری ارجاع داده شود.

در حال حاضر نه فقط در آموزش و پرورش و دانشگاه ها بلکه در تقریبا بسیاری از دیگر وزارتخانه ها متاسفانه اصل بر قهرمان سازی است و توان و استعداد قشر کثیری که این القاب را ندارند نادانسته به خدمت گرفته نمی شود. تشکر
یزدی زاده
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
تفکیک مدارس به انواع مختلف فوایدی دارد و معایبی .به عنوان فرهنگی وکهنه کار آموزش و پرورش به عنوان معایب و محاسن این کار می نویسم
1- محاسن
- در مدارس خاص بعضی از کارهای خاص آموزشی انجام میشود که در مدارس دولتی بنا به دلایلی از انجام آن معذورند
-رقابت ناسالم در مدارس خاص بیشتر است .
معایب :
- نوعی کاسبی است برای آموزش و پرورش
- تعداد محدودی از مدارس خاص موفقند
- فقط معدل بالا گزینش میشوند
- زور تحصیل بر عهده والدین و جیب آنها می باشد
- تفکیک غنی وبدبخت بخاطرپول دادن
- ناامیدی و یاس برای مدارس دولتی
-تفاخر و فخر فروشی پولدارها
-دانش آموز دزدی در مدارس خاص
- دوپینگ کردن دروس در مدارس خاص
- جذب دبیران سرشناس و ضربه به مدارس دولتی
- نداشتن منطقه بندی برای جذب دانش آموز که مجبورند خانواده ها مبالغ هنگفت حق سرویس را بپردازند
- با توجه به اینکه تمام مدیر کل ها در استانها مخصوصا یزد سکان دار مدارس غیر دولتی هستند رانت هایی رد و بدل میشود که هیچ کس خبر ندارد ودرافتادن با آنها به معنی خود را بیچاره کردن است پس دوست عزیز . همه چی آرومه . من چقدر خوشبختم
-
ناشناس
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
بنظر من زير بناي توسعه هر كشوري در اموزش وپرورش ان نهفته است اينكه قانون گذاران در اين خصوص تكيد داشته اند بي جهت نبوده است ولي متاسفانه امروز اين نهاد بخاطر عدم پايبندي به قانون اساسي سخت در حال آسيب ديدن است اولين اشتباه دولت اجازه تاسيس ودادن امتياز هاي خاص بود بجاي رفع كمبوردهاي اساسي وتوجه به عموم دانش آموزان سعي كردن هزينه ها در جهت هاي صرف شود كه فقط كاربرد تبليغاتي داشته است براي مثال بياييد هزينه هاي انجام شده براي پرورش المپيادي ها باخروجي شان را بسنجيد همه مي دانند كه بيش از 90 درصد المپيادي ها داز كشور خارج شده اند واگر اين هزينه صرف مدارس مناطق محروم مي شد امروز ما حداقل وضيعت بهتر ي در جرايم طبقات فقير جامعه داشتيم زيرا ريشه خيلي از جرايم نظير اعتياد و...ريشه در كم اطلاعي و فقر مي باشد مورد دوم كه تبعات آن بعدا آشكار خواهد شد مديريت مراكز غير انتفاعي است اين يك فرصتي خوبي براي جذب كمك هاي مردمي براي آموزش پرورش بود لكن با سوء استفاده تبديل به يك بازار مكاره شده است هركسي نفوذ داشته مجوزي گرفته و با حداقل امكانات از نظر معلم و...بچه هاي مردم را سرگرم نموده است
غفاری
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
آقای محمدی عزیز بسیار ممنون از مقاله جالبی که اراءه نمودید مطلبی که باید به آن اشاره کنم این است که بنظر بنده مشکل اصلی محتوای کتب درسی ایران است که کاملاً غیر استاندارد می باشد بعنوان مثال کودکان کلاس اول ما در ریاضیات با مفهوم بردار آشنا می شوند ویا در کلاس سوم دبستان کسر وجود دارد و آمار و احتمال که شاید بچه ها در ظاهر آنها را فرا گیرند ولیکن مفاهیم اصلی این مطالب برایشان نامانوس است همینطور در مورد علوم و بقیه کتب واقعا کتابها متناسب با سن بچه ها تالیف نمی شود و بنظرم این ره که میرویم به ترکستان است . خواهشی که از آموزش و پرورش دارم این است که لطفاً نگاهی به مطالب کتب درسی در کشورهای تراز اول جهان در زمینه آموزش بیندازند و ببینند که چه مطالبی در چه رده سنی آموزش داده می شود.
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
جناب اقاي محمدي
به گفته انيشتين با انديشه اي كه خودش مشكل را بوجود اورده نميتوان به حل مشكل پرداخت. اينكه نظام اموزش و پرورش بايد تغيير كند امري درست است. طبق معمول ما ميدانيم چه چيزي غلط است اما نميدانيم چه چيزي درست و مطلوب است. مسايل و مشكلات جامعه ما متاسفانه چنان در هم تنيده شده كه بدون حل مشكلات اساسي تر قادر به حل مشكلات ديگر نخواهيم بود. انچه در زمينه مسايل اقتصادي شاهد هستيم متاسفانه متاسفانه متاسفانه روي اموزش و پرورش، مسايل بهداشتي و درماني و كلا حتي روي مسايل اخلاقي و اجتماعي ما تاثير منفي گذاشته و خود اين عوامل هم متاثر از اوضاع سياسي است بنابراين اگر مسيولين واقعا به آينده كشور علاقه مند هستند لازم است تا يك نگاه همه جانبه به موضوع شود در غير اين صورت اوضاع هيچوقت عوض نخواهد شد.
حاجیوند
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
هنر در این است که مدرسه ای دانش آموز معمولی را جذب و نهایتا بهترین رتبه قبولی را داشته باشه. ضمنا مگر دانشگاههای ما انسان سازند؟ فقط مشتی فرمول و تئوری بار بچه های مردم میکنند و خنگ وارد بازار بیمار کار میشوند.
غفاری
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
آقای محمدی عزیز بسیار ممنون از مقاله جالبی که اراءه نمودید مطلبی که باید به آن اشاره کنم این است که بنظر بنده مشکل اصلی محتوای کتب درسی ایران است که کاملاً غیر استاندارد می باشد بعنوان مثال کودکان کلاس اول ما در ریاضیات با مفهوم بردار آشنا می شوند ویا در کلاس سوم دبستان کسر وجود دارد و آمار و احتمال که شاید بچه ها در ظاهر آنها را فرا گیرند ولیکن مفاهیم اصلی این مطالب برایشان نامانوس است همینطور در مورد علوم و بقیه کتب واقعا کتابها متناسب با سن بچه ها تالیف نمی شود و بنظرم این ره که میرویم به ترکستان است . خواهشی که از آموزش و پرورش دارم این است که لطفاً نگاهی به مطالب کتب درسی در کشورهای تراز اول جهان در زمینه آموزش بیندازند و ببینند که چه مطالبی در چه رده سنی آموزش داده می شود.
ناشناس
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
سپاس. سخن از دل ما میگویی.
من که اکنون در آستانه 40 سالگی هستم و تا آنجایی که دوست داشتم تحصیل کرده ام، و همواره جزئی از برترینهای کلاسها بوده‏ ام (نه به قصد تعریف از خود که به قصد آشنایی مختصر درباره کسی که این متن را می نگارد، گفتم) به طور کل که به مجموعه سالهای تحصیل 11 (یک سال را جهشی خواندم) ساله ی خود که می نگرم، هیچ تصویر زیبایی از آن دوران در خاطرم نقش نمی بندد. شاید به طور جزء لحظاتی از شادمانی در آن دوران در ذهن داشته باشم. اما تصویر عام موجود در ذهنم، تصویری خاکستری رو به تیرگی است.
اکنون که به کودکان و نوجوانان خویشان و نزدیکان می نگرم، وضع را بسیار ترسناکتر از گذشته خود می بینم. کودکانی که حتی در تعطیلات تابستان فرصت کافی برای کودکی خود ندارند و سراسر در کلاسهای تقویت پایه دروسی می‏گذرد که باید سال آینده آموزش ببینند و از دید من بخش عمده‏ ای از آنها خود زائد هستند. (زائد چرا؟ چون در مقایسه با سرفصل درسهای کشورهای توسعه یافته، میبینیم که بسیاری از آموزشهای درسی ارائه شده به کودک ایرانی در نظام آموزشی آنها جایی ندارد. نتیجه را که نگاه می کنیم، میبینیم که جامعه ی آنها موفقتر از ما است( وارد شاخصهای این موفقیت نمی شوم چون جایگاهش اینجا نیست و سخن به درازا خواهد کشید)).
سالها این موضوع ذهن مرا مشغول خود کرده بود. و اکنون که خود پدرِ فرزندی از کودکان این سرزمین هستم، به یک دغدغه جدی من تبدیل شده است. فرزند من اکنون حدود 3 سال دارد و مدتی است که در جستجوی جایی که در دوران تحصیل درس زندگی به او دهد و شاد بودن را به وی هدیه دهد، هستم. تا کنون تلاشم بی نتیجه بوده است.
اگر تا مدتی دیگر نتوانم جایی نزدیک به آن استانداردی که در ذهن دارم بیابم، ناگزیر پس از این همه سال کار و زندگی در این آب و خاک که دوستش دارم، مهاجرت خواهم کرد.
امیر
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
سلام فقط در اهمیت مقالات شما این را بگویم که گنجینه نفیسی از جمع آوری آن ها درست کرده ام.خداقوت اما نه تنها این موضوع مهمترین است بلکه اولین هم هست.این مشکلات در ادارات دولتی در رانندگی در استفاده از امکانات عمومی در تفریح و تفرج در در دامن صحرا و طبیعت در انتخابات و و و وجود دارد در مورد همه بنویس که این ذکات ارزشمندی است.
دبیر
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
باسلام،وممنون ازنظرات ارزشمندجنابعالی بنده هم با تجارب چندین ساله آموزشی با تغییرات اساسی درآموزش وپرورش کاملا موافقم چراکه وظیفه آموزش وپرورش دروحله اول تربیت انسان اخلاق مدارمی باشدوتربیت انسانهای دانشمند وفرهیخته وظیفه آموزش عالی است وتازمانی که درکشورمافرایندآموزشی تافته جدابافته ازهم باشد ونظام آموزشی یکپارچه ای درکشورحاکم نگرددمشکلات جامعه ما حل نخواهدشدبلکه بدتروبدترخواهدشدحال بایستی تمامی مسئولین ودست اندرکاران مجلس ودولت دراسرع وقت فکری به حال این بیماری مزمن حاکم بنمایند.امیدوارم.
خواب عمیق
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
دو ماه از تابستان گذشته ،اما هنوز پسرم رو برا ثبت نام پیش دبستانی نبردم!!! چون از این سیستم آموزشی متنفرم،خودم با کلی استعداد فقط بخاطر نداشتن مشاور و زندگی در یک شهرستان کوچیک و الگوهای بد آموزشی شدم یه شغل آزاد دون پایه!!!هه، کاش در مدارس بجای انواع لغات مطالب بی فایده کمی قدرت تصمیم گیری،اعتماد بنفس،کاربرد بجای هوش و هیجان و ووو یاد نمیدادن، از سه سالگی نقاشی میکردم از دوم ابتدایی داستان می نوشتم و از دوره راهنمایی عاشق ساختن ابزار و انواع اسباب بازیهای کنترل از راه دور بودم وووو کلا عالم هنر برام آرزو بود انواع فیلمها بازیگرها ... آخرش شدم یه نیمچه بازاری ای که نتونسته سرمایه ای درخور جمع کنه ،چون باید وجدان و شرفشو بده تا ...
ناشناس
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
اگر آموزش و پرورش ما تمام كوشش خودرا به كار ببند تا انسانهائي جامعه گرا تربيت كند بهترين خدمت را به آينده كشور در ابعاد اقتصادي، سياستي، فرهنگي ، اجتماعي و ... كرده است ( كاري كه مدارس ژاپن با بچه ها انجام مي دهند ) . به اميد روزي كه ما هم مانند مردم سوئيس به آينده كشورمان فكر كنيم و به خاطر آن حاضر باشيم از يارانه اي در حد 2500 دلار در ماه صرف نظر كنيم ( رفراندوم اخير براي دادن اين مبلغ يارانه اخيرا" در سوئيس برگزار و 68% مردم با آن مخالفت كردند ) .
ناشناس
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
دركارزار سختى واردشده ايد،ولى ضرورى است واساسى ، دشوارى كار يكى اين است كه تعداد زيادى از مردم در هر كارى و از آن جمله آموزش و تحصيل فرزندان خود از روش تقليد كور كورانه پيروى مى كنند ، گاهى هم موفقند. ديگر اين كه استعداد هاى درخشان و تيز هوشان ، يك مفهوم جذابى است و موجب تفاخر ملموس وزود باز ده متظاهرانه است كه تعدادى شيفته آنند .مدارس خصوصى معروف هم باجريان هاى سياسى گره خورده است و متنفذان حكومتى وبازار شريك ، سرمايه گذارو حامى آن ها هستند وبا شگردهاى گوناگون تبليغات تأثير گذارآشنا هسنند .تحصيل هم نوعى سر گرمى است و بازار آشفته اشتغال و نرخ بالاى بيكارى تنور آن را گرم تر مى كند ، مهارت هاى زندگى هم براى خيلى هانا مفهوم و تقريباً همه مدعى هستند كه در تمام زمينه مهارت دارند ، ثروت هاى باد آورده كه در هر دوره اى نصيب تعدادى از مردم مى شود، وضع را پيچيده تر مى كند.
بى ثباتى اقتصادى مزيد بر علت مى شود .
الهی
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
تشکر‌برای مطرح کردن این موضوع. سیستم اموزشی ما تنها بر روی پایین ترین سطح مهارتهای تفکر یعنی دانش افزایی تمرکز دارد و سطوح بالاتر مهارت های تفکر مانند ادراک٬ تحلیل، جمع بندی، تامل، تصمیم گیری، خلافیت و ارزشیابی پرورش نمیابد و خروجی ان افرادی با ظرفیت های بالای دانش ( قلک های پر از اطلاعات) میباشد که توان استفاده ان را ندارند. ازمون‌های ما نیز در سطح کلاسی و کشوری همین سطح دانش افزایی را در بر میگیرند. به عبارت دیگر تست های چهار گزینه ای با زمان محدود نمیتواند سطوح بالای تفکر را نشانه‌بگیرد.برای رشد خلافیت، تصمیم گیری و رسیدن به راه حل نیاز به زمان هست. در کلاس فیزیک ما تمام کد بندی های دیود و‌خازن را یاد میگیریم ولی اگر دیود و‌خازن را جلوی ما قرار دهند نمیتوانیم انها را از هم تشخیص دهیم ویا فرمول های مدار را میدانیم در حالی که خود مدار را ندیده ایم. سر کلاس انشا متن خود را مینوشتیم بدون انکه بدانیم چطور باید بنویسیم و مهارتهایی مانند ایده پردازی، ارتباط بین مفاهیم اصلی و فرعی متن و فرضیه سازی چیست. در بحت های تلویزیونی بار ها دیده اید که افراد شرکت کننده در بحت توان دیالوگ و مدیریت بحث از شروع تا نتیجه گیری را ندارند و یازود عصبانی شده و‌از کوره در میروند که ریشه در عدم رشد سواد هیجانی ما در سیستم اموزشیست. با تشکر
sfm
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
السلام علیکم:میدونم نظرم منتشر نمیشه ولی مطلب خوبیه باید در ان شرکت کرد.
خیلی در خصوص مدارس تیزهوشان وسایر مدارس صحبت میشه ولی متاسفانه در سایر زمسنه ها هم بعضی مصالح بر منطق و عقل برتری سافته است به نظر من باید روش تدریس معلمین و امکانات اموزشی و رفاهی مدارس بالا بره و از قبل از ابتدایی اموزش اخلاق اجتماعی تا اخر زمان تحصیل به دانش اموز انجام بشه البته قبل از اون خود معلمها و مسولین مدارس باید اموزش مناسب ببینند.
ناشناس
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
متاسفانه کسی به این حقیقت نگاه نمیکند که بالاخره خروجی سیستم آموزش باید ختم به بازار کار شود. آموزش زندگی چیزی نیست که در مدرسه میسر باشد اما زمانی که تمامی مقاطع آموزشی هدفمند نباشند همه مدلهای آموزش شکست می خورند. چه مدل امتحان محور و چه مدل پژوهش محور و چه مدل کار محور. در حال حاضر تصور عمومی این است که فردی که تحصیلات دانشگاهی ندارد نمیتواند کار کند، با اصلاح مدل بازار کار این رویکرد خودبخود عوض می شود.
آشنا ی قدیمی
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
مادهه شصتی هستیم آن زمان نه تیزهوشان بود نه غیر دولتی ، یادمان باشد جنگ وانقلاب را همین بچه های دهه پنجاه وشصت اداره کردند .رعایت اخلاق وهنجارهای اجتماعی را جامعه قضاوت کند .نتایج بررسی ها نشان می دهد مدارس درایران به شدت طبقاتی شده واین طبقاتی شدن تثبیت ،تشدید وتشریع شده است واین به شدت با عدالت اجتماعی درتضاد است یادمان باشد با یک گل بهار نمی شود .بنده بابیش از 32شال تجربه در آموزش وپرورش به شدت این طبقاتی شدن را درعمل می بینم .بهترین فضا ، بهترین معلمان وبهترین امکانات دراختیار اینگونه مدارس است .سیلوستر توسعه پژوهی است که می گویدکودکان طبقه محروم ونیمه برخورداردرتوسعه عادلانه امکانات وفرصتهای آموزشی قابلیتهای بالاتری کسب می کنند .نظام تعلیم وتربیت درایران خیلی وقتهاست از مسیر خارج شده وهنر ش آموزش اصول تست زنی وشناساندن واعزام تک ستاره ها به ینگه دنیاست وبه دلیل انتخاب مدیرانی که اغلب نه برمبنای شایسته سالاری بلکه کاملا سیاسی، امیدی به بهبود نیست .باوربفرمایید.
حمیدرضا
۰۸:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
بسیار توضیحات خوبی را ارئه فرمودید و در واقع درد دل اکثر اولیا را بیان نمودید
ناشناس
۰۳:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
با سلام
من کاملاً با کلیت این مقاله موافقم اما یک نکته ای رو در باره مدارس تیزهوشان میخواستم عرض کنم. نمیدانم شما خودتان آیا تجربه ای از این مدارس دارید یا چقدر درمورد نحوه عملکردشان (البته منظور تا قبل از نابود شدن سمپاده!) آگاه هستید، اما نکته ای که در مورد این مدارس (حداقل آن واحدی که من در آن درس خواندم) همین موضوعاتی است که مطرح کردید. من در یک دبستان معمولی، راهنمایی غیرانتفاعی و دبیرستان تیزهوشان درس خواندم و در هیچ کدام از آنها به اندازه دبیرستان دوران کودکی و نوجوانی خود را به این خوبی سپری نکرده ام وپس از ورود به دانشگاه فهمیدم که در واقع هیچ کسی مثل ما سپری نکرده! ما در این دبیرستان با انواع اقسام روابط اجتماعی، چالش های زندگی و شور و شوق جوانی آشنا شدیم، آشنا که چه عرض کنم با پوست و گوشت تجربه اش کردیم! ما خودمان با همان سن و سال کم نمایشگاه برگزار میکردیم و از ساخت پروژه ها، جانمایی غرفه ها، طراحی پوسترها و پیدا کردن اسپانسر و دعوت از بقیه مدارس و تبلیغات و چیدن میزها و... پای خود بچه ها بود! نمیگم همه ولی خیلی ها به عینه اون مدرسه رو مثل خونه دوشت داشتن و حاضر بودن برای رسیدن به اهدافشون شب های زیادی رو در مدرسه سپری کنند تا هم پروژه شون رو جلو ببرن هم در کنار دوستانشون کانتر بازی کنند!!
شاید توضیح در چند خط سخت باشه اما میخواستم صرفن این رو به شما گوشزد کنم که دقیقن تو مدارس سمپاد (باز تاکید میکنم قبل از نابودیش) همان کاری میشد که شما در این مقاله " تحول در آموزش و پرورش" ازش نام بردید. حتی اگر نگاهی به فارغ التحضیلان این مدارس بندازید میبینید که از پروفسور های معتبرترین دانشگاه های جهان تا فوتبالیست و شطرنج باز و کارآفرین در میانشون دیده میشه! این دلیل اینه که بچه ها تو مدارس سمپاد برخلاف سایر مدارس فقط فرمول حفظ نمیکنند بلکه راه رسیدن به فرمول هارو یاد میگیرن تا بتونند فرمول اختصاصی خودشون رو برای زندگیشون تولید کنند. در آخر از شما نویسنده عزیز دعوت میکنم تا مقاله ای که قبلن در روزنامه شرق با عنوان "طلوع و غروب سمپاد" (اگر اشتباه نکرده باشم) چاپ شده است یا مقاله آقای امیرخانی درباره سمپاد رو حتمن مطالعه بفرمایید.
ناشناس
۰۳:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
با سلام
من کاملاً با کلیت این مقاله موافقم اما یک نکته ای رو در باره مدارس تیزهوشان میخواستم عرض کنم. نمیدانم شما خودتان آیا تجربه ای از این مدارس دارید یا چقدر درمورد نحوه عملکردشان (البته منظور تا قبل از نابود شدن سمپاده!) آگاه هستید، اما نکته ای که در مورد این مدارس (حداقل آن واحدی که من در آن درس خواندم) همین موضوعاتی است که مطرح کردید. من در یک دبستان معمولی، راهنمایی غیرانتفاعی و دبیرستان تیزهوشان درس خواندم و در هیچ کدام از آنها به اندازه دبیرستان دوران کودکی و نوجوانی خود را به این خوبی سپری نکرده ام وپس از ورود به دانشگاه فهمیدم که در واقع هیچ کسی مثل ما سپری نکرده! ما در این دبیرستان با انواع اقسام روابط اجتماعی، چالش های زندگی و شور و شوق جوانی آشنا شدیم، آشنا که چه عرض کنم با پوست و گوشت تجربه اش کردیم! ما خودمان با همان سن و سال کم نمایشگاه برگزار میکردیم و از ساخت پروژه ها، جانمایی غرفه ها، طراحی پوسترها و پیدا کردن اسپانسر و دعوت از بقیه مدارس و تبلیغات و چیدن میزها و... پای خود بچه ها بود! نمیگم همه ولی خیلی ها به عینه اون مدرسه رو مثل خونه دوشت داشتن و حاضر بودن برای رسیدن به اهدافشون شب های زیادی رو در مدرسه سپری کنند تا هم پروژه شون رو جلو ببرن هم در کنار دوستانشون کانتر بازی کنند!!
شاید توضیح در چند خط سخت باشه اما میخواستم صرفن این رو به شما گوشزد کنم که دقیقن تو مدارس سمپاد (باز تاکید میکنم قبل از نابودیش) همان کاری میشد که شما در این مقاله " تحول در آموزش و پرورش" ازش نام بردید. حتی اگر نگاهی به فارغ التحضیلان این مدارس بندازید میبینید که از پروفسور های معتبرترین دانشگاه های جهان تا فوتبالیست و شطرنج باز و کارآفرین در میانشون دیده میشه! این دلیل اینه که بچه ها تو مدارس سمپاد برخلاف سایر مدارس فقط فرمول حفظ نمیکنند بلکه راه رسیدن به فرمول هارو یاد میگیرن تا بتونند فرمول اختصاصی خودشون رو برای زندگیشون تولید کنند. در آخر از شما نویسنده عزیز دعوت میکنم تا مقاله ای که قبلن در روزنامه شرق با عنوان "طلوع و غروب سمپاد" (اگر اشتباه نکرده باشم) چاپ شده است یا مقاله آقای امیرخانی درباره سمپاد رو حتمن مطالعه بفرمایید.
مصطفی
۲۳:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
قطعا اگر «نه گفتن» رو بهم یاد داده بودن واقعا مسیر زندگی‌ام کامل عوض شده بود
مصطفی
۲۳:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
قطعا اگر «نه گفتن» رو بهم یاد داده بودن واقعا مسیر زندگی‌ام کامل عوض شده بود
ناشناس
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
طرح این موضوع اتفاق بسیار خوبی است حسب تجربه ای که در این زمینه داشته ایم اصولا درصد کمی از دانش آموزان یک کلاس در دوران دبستان واقعا به لحاظ انگیزه های درونی و آگاهی های شخصی تمایل به رقابت در زمینه علمی و کسب رتبه های برتر دارند و اکثریت دانش آموزان در آن مقطع صرفا به درس و تحصیلات به نوعی انجام تکلیف نگاه میکنند طبعا وجود فضای رقابتی و دادن فرصت به ظهور و بروز چنین انگیزه ای لازم و ضروری است ولی ایجاد چنین فضایی برای همه دانش آموزان موجب بروز فشار و استرس های روحی و جسمی میشود براساس تجربه وقتی یک دانش آموز با حال و هوای علمی و استعداد فرا گیری درسی بالا در جمع اکثریتی از دانش آموزان بدون انگیزه های مشابه قرار میگیرد به نوعی متاثر از جو موجود از سرعت فراگیری و پیشرفت علمی او کاسته میشود و این جداسازی در واقع عمل مورد قبولی است منتهی باید توجه داشت که استعداد درخشان صرفا استعداد فراگیری علمی و درسی نیست و این استعداد درخشان در بسیاری از زمینه ها وجود دارد وباید پرورش یابد به طور مثال استعداد های برتر در ورزش، هنر، خدمات اجتماعی و غیره نیز باید شناسائی و پرورش یابند اگر چنین مدارسی نیز ایجاد شود تقریبا میتوان برای هر دانش آموز با توجه به استعداد و علاقه مندی یک زمینه برای رقابت و کسب برتری و پیروزی و ورود به مدارس برتر در همان زمینه پیدا کرد. باید توجه داشت انسان و به خصوص نوجوان و جوان ذاتا علاقه مند به خودنمائی و دیده شدن در جامعه است و چه بهتر که این حس خودنمائی و ابراز وجود در زمینه های علمی، ورزشی هنر وسایر موارد مثبت در جامعه ارضاء شود در غیر این صورت این حس درونی درموارد دیگری همچون اعتیاد، پرخاشگری و سایر مسائل انحرافی به ظهور خواهد رسید
ناشناس
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
دبیر آموزش و پرورش تهران هستم . وقتی طراحان ... کنکور اینقدر سوال کنکور را سخت می گیرند مجبوریم بچه هایمان را به مدارس بهتر بفرستیم !!
ناشناس
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
کامنت های دیروزتون رو خوندم علاوه بر این که 80 درصدشون در مورد مدارس تیزهوشان نظر داده بودن بعضیا توهین هم کرده بودن.کسایی که میگن اکثر تیزهوشانیا تیزهوش نیستن و الکیه و فقط به خاطر کلاس رفتنه معلومه اصلا تو بحث کنکور حرفه ای نیستن هیچ اطلاعی ندارن بهتره یه نگاه بندازید ببینید که 90 درصد کسایی که تو بهترین رشته های تاپ و عالی قبول میشن از همین مدارس تیزهوشان هستن و بعدشم از غیر انتفاعیا ویه تعداد خیلی خیلی معدود از مدارس عادی.پس بهتره اگه از نظام اموزشی انتقاد دارید به مدارسی که اکثرا بچه های تیزهوشن گیر ندین من خواهر خودم بدون اینکه یه کلاس اضافی بره توی ازمون تیزهوشان به راحتی قبول شد نه با پوووووووول شما اگه نمیتونید مشکل اینه که تیزهوش نیستین.همین و بس.لطفا ثبت کنید
ناشناس
۲۱:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
من هیچ کدام از مطالب را قبول ندارم !
این نظام از اولش با تعلیم و تربیت لج کرده ! هر چند در هیچ زمینه ای هیچ برنامه ای نبوده ! اما در این حوزه برنامه داشتند تا نابود کنند کشور را الحمد الله فقط در این زمینه توفیقات زیادی داشتند !
این نظام با فکر و اندبشه مخالفه چون نمی خواهد افرادی تربیت شوند که فکر کنند و حرف بزنند و عمل کنند !
اینها خواهان اوضاعی هستند که با یه ندا همه شعبون بی مخ شوند و .... !
ناشناس
۲۱:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
اساساً نظام آموزشى ما فرصت نميدهد يك شيوه در مدارس جا بيافتد و امتحان خودرا پس بدهد تا معايب و محاسن آن مشخص شود بعد دست به تغيير آن بزند يك بررسى كوتاه نشان ميدهد كه در دوران سى وچند سال پس از انقلاب چند بار شيوه آموزش و پرورش عوض شده من خودم فارغ التحصيل نظام دو دوره اى زمان شاه هستم بعد از آن فكر كنم حداقل پنج بار نظام آموزشى تغيير كرد ( در سى و پنج سال يعنى متوسط هفت سال يكبار) دوباره برگشت به همان نظام دو دوره اى جالب تر اينكه مدرسان اين شيوه ها از قبل هيچ آموزشى براى روش تدريس جديد نديده اند و معلمان ودبيران را مجبور ميكنند تا آموزش ضمن خدمت ببينند تا بتوانند به دانش آموزان كتب جديد را آموزش بدهند و چه هزينه هايى كه براى تغيير كتب و تدريس آنها نميشود در اينصورت چگونه انتظار ميرود كه از اين سيستم فرهيختگان خارج شوند
ناشناس
۲۱:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
متاسفانه وقتی در یک سایت روشنفکر و شبه اصلاح طلب (لااقل به لحاظ اجتماعی) مثل عصر ایران، که دارای بهترین مقالات تحلیلی آنلاین هست، حتی در مسائل غیرسیاسی اینطور نظرات مخالف قلع و قمع می شوند و اغلب کامنتهایی به صورت "آفرین عصر ایران که حرف دل ما رو زدی ...." منتشر می شوند، باید فاتحه یک سایت آزاد اندیش مثل شما را هم خوند، چه برسه به نظام کهنه و بسته و پوسیده ای مثل آموزش و پرورش.
اصولا سایتی که مخالفتهای علمی رو هم تحمل نمیکنه و فقط باید با هزار سلام و صلوات یک انتقاد کوچیک به نوشته هاتون وارد کرد که حذف نشه، ابدا نمیتونه برای مسائل کلانی مثل آموزش و پروش نسخه بپیچه.
امیدوارم این دوستمون این نظر رو لااقل مثل نظرات قبلیم سانسور نکنن
ناشناس
۲۱:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
آينده هر فرزندي دغدغه فكري هر پدر و مادري است و آينده هر شخصي هم با داشته هاي آن در ارتباط است كه يكي از اين داشته ها و مهمترين آن تخصص است كه نتيجه تحصيل است .

شايد در دنيا چند نفر استثنا باشد كه بدون تحصيلات آكادمي موفق بودند. اما اكثريت افراد با تحصيلات خوب موفق شدند تحصيل خوب در مدرسه و دانشگاه خوب محقق مي شود .

مدرسه تيزهوشان از جمله اين مدارس خوب است به اين دليل كه مطالب با سطح علمي بالا و با معلم هاي با سطح علمي بالاتر در كنار شاگرداني با سطح هوش و استعداد بيشتر يك محيط مناسب علمي را براي افراد با استعداد ايجاد مي كند تا پرورش يابند .

اما بخش رفتاري و مهارت هاي زندگي را تنها نبايد از مدرسه انتظار داشت نقشه اصلي را در اين مقوله را محيط دارد محيط از كوچكترين كه خانواده و بعد فاميل و محله و مدرسه و شهر و كشور تشكيل مي شود . بنابراين حل مشكل رفتاري و افزايش توانايي هاي اجتماعي در مدرسه كه بخش كوچكي از جامعه است به تنهايي قابل اجرا نيست .

اين فرضيه روانشناسي كه كودكان بايد كودكي كنند و دغدغه آزمون و نمره نداشته باشند باعث شده است كه اهميت تحصيل در مقطع ابتدايي از بين برود . من در اول ابتدايي شاگرد تنبل بودم و معلم پدرم را كه خدا رحمتش كند به مدرسه خواست و گفت پسر شما با اين وضعيت تحصيلي امسال مردود خواهد شد . بعد از آن پدرم به مدت چند ماه هر روز به درس هاي مدرسه و تكاليف رسيدگي مي كرد امتحان مي گرفت و ضمن آن از اهميت تحصيل و نقش آن در موفقيت برايم گفت .

از سال بعد تا مقطع ديپلم من شاگرد ممتاز بودم و بعد در دانشگاه تهران تحصيل كردم و اكنون شغل مناسب دارم . اين را گفتم كه مثالي باشد از نقش خانواده در كنار مدرسه .
ناشناس
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
باسلام
عصرايران عزيز من خودم دانش اموز هستم وبسيار ممنونم كه اين بحث را مطرح كرديد متاسفانه بنده در مسابقات فرهنگى اين سازمان شركت كرده بودم و با وعده وعيد هايى كه داده بودند اگر در ناحيه اول بشوى اين استقبال مى شود اين گونه مى شود جايزه مخصوص و.....بعد من منتخب كشورى شدم من ودوستان را با مينى بوس ازشمال غربى به شمال شرقى كشور بردند ايا اين وزارت به پرورش اعتقاد دارد از لحاظ اموزش معلم مى ايد و روى تخته شماره اش را مى نويسد مى گويد كسى درس مى خواهد ياد بگيرد به كلاس خصوصى بيايد چرا١٢ساعت از هر روزمن در كلاس بگذرد چرا ؟؟؟؟من چه گناهى كردم كه ازاين مدارس قبول نشدم
سعید
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
از اینکه آموزش در مدارس تیز هوشان بهتر است شکی نیست به این دلیل که من معلم در کلاس عادی با 40 دانش آموز سر کار دارم و برای تامین هزینه های زندگیم مجبورم دو شیفت کار کنم ولی در مئارس تیز هوشان این گونه نیست . در مدارس تیز هوش اصلی که فراموش می شود اخلاق دانش آموز هست. در این مدارس فقط تاکید بر رقابت های نامناسب می باشد. در نتیجه خودش رو تافته جدا بافته می دونه میش مثل پزشکی که بیمارانش رو فقط پول میبینه.مثلاً سونوگرافی های بی مورد مینویسه یا این افراد به جای خدمت برای میهن خودشان از همان اول تو گوش اینها خونده میشه که ایران جای ما نیست و آموزش و پرورش به نوعی سرمایه گذاری بی مورد انجام می دهد
سعید
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
از اینکه آموزش در مدارس تیز هوشان بهتر است شکی نیست به این دلیل که من معلم در کلاس عادی با 40 دانش آموز سر کار دارم و برای تامین هزینه های زندگیم مجبورم دو شیفت کار کنم ولی در مئارس تیز هوشان این گونه نیست . در مدارس تیز هوش اصلی که فراموش می شود اخلاق دانش آموز هست. در این مدارس فقط تاکید بر رقابت های نامناسب می باشد. در نتیجه خودش رو تافته جدا بافته می دونه میش مثل پزشکی که بیمارانش رو فقط پول میبینه.مثلاً سونوگرافی های بی مورد مینویسه یا این افراد به جای خدمت برای میهن خودشان از همان اول تو گوش اینها خونده میشه که ایران جای ما نیست و آموزش و پرورش به نوعی سرمایه گذاری بی مورد انجام می دهد
حامد
۱۹:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
همانطور که گفتید حرف برای گفتن بسیار است...
حقیقتاً داشتن مدارس تیزهوشان و وجود آموزشهای خاص در آن ها فی نفسه امر پسندیده ای است، اما در سطح ابتدایی نیازی به آن ها نیست و همانطور که گفته شده، در این مقطع مهارت های اجتماعی باید با کودکان تمرین شود. یکی از ویژگی های سیتم آموزشی در غرب، وجود کالج های شبانه روزی است که نوجوانان به آنها فرستاده می شوند و در این کالج ها، به غیر از سطح تحصیلی عالی، افراد را به شیوه خاصی تربیت (دیسیپلین) می کنند. در این شیوه تربیتی، نظم و ترتیب و قانون پذیری حرف اول را میزند و افراد آموزش دیده در این کالج ها معمولا کارآفرینان و بزرگان آینده کشور ها هستند. در ایران در یک دبیرستان تیزهوشان، نوجوانان را درسخوان و لوس بار می آوریم و نتیجه آنکه در ادامه زندگی و دوران دانشگاه، عدم داشتن مهارت های زندگی، مهارت های لازم برای راهبری یک گروه و مجموعه، و کارآفرینی در میان فارغ التحصیلان نخبه بیداد میکند و ناچاراً با ادامه تحصیل راهی اروپا می شوند و دیگران از آنها سود میبرند. البته من حتی در وجود کادر آموزشی که دارای این دسته مهارت ها و قادر به آموزش آنها باشد نیز تردید دارم چون چند نسل است که چنین آموزش هایی در کشور وجود نداشته است.
حسن
۱۹:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
اونایی که موافق هستند باید از ایشان بپرسیم آیا که ایا ادیسون نیوتن ابن سینا و......کدام یک از مدارس غیر انتفایی فار از تحصیل شده اند.
یک دبیر
۱۸:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
همه بایدصادق باشیم وقبول کنیم که دانش آموزان مثل قدیم ازنظرتوانایی هوشی ویادگیری به همدیگرنزدیک نیستند .واین امردریادگیری هردوگروه تاثیردارد چون معلم مجبوراست دردرس دهی هردوگروه رادرنظربگیرد. دانش آموزی درحدصفرودانش آموزبیست هرودرکنارهم . کلاس معمولی برای دانش آموزبیست حکم ترمزرادارد.تازه برای معلم هم وشکل سازاست دردوسطح درس دهد. پس بهتراست منطقی فکرکنیم
محمد
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
مدارس تيز هوشان انگيزه اي شده براي چشم و هم چشمي بعضي از پدر مادرها فرزند را تحريک ميکنند براي تلاش بيشتر تا به دوست و فاميل بگويند بچه ما تيز هوشه يک نمونه سراغ دارم که شخصي دخترش را به تيزهوشان فرستاد دختر بيچاره آفتاب و مهتاب را نميديد و فقط و فقط درس ميخواند آخرش هم با وجود اينکه معلومات زيادي داشت ولي بخاطر استرس زياد نتوانست کنکور را خوب انجام دهد فقط از آن همه زحمت چشماني کم سو و چهره اي عقب مانده برايش ماند البته اين شخص پر تلاش بود ولي تيز هوش نبود
ناشناس
۱۸:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
احسنت. این بهتر شد.حرف شما مخصوصا در بند آخر کاملا درسته. نظام آموزشی ما در تمام شکل ها و تمام سطوح مشکل زیربنایی و اساسی داره. هر قدر هم که پشت گوش بیندازیم بیشتر و عمیق تر ضرر میکنیم. اما جنجال بر سر یکی از مصادیق که خود معلول علت های اصلی دیگه است ما و شما رو منحرف میکنه. لطفا از کارشناسان و متفکران و روشنفکران کمک فکری بگیرید. در هر صورت همین که بیدارید و دلسوز بسیار جای تشکر دارد.ممنون.
خبازي مقدم
۱۷:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
بنده كار فني انجام ميدهم اوايل دهه 60 در مرحله دبيرستان طرح كاد را اجرا كردند كه هر دانش اموزي در مقطع دبيرستان بايد كار فني ياد ميگرفت وپس از اخذ ديپلم همه دركارهاي غير فني مشغول هستند اكثر يا نظامي هستند ويا در جاهايي كه اصلا ربطي به طزح كاد ندارد
ناشناس
۱۶:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
ببخشید پارادایم یعنی چه؟
نمی شد از یک کلمه فارسی متداول استفاده کنید؟
پاسخ ها
سقراط حکیم
| |
۱۹:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
پارادایم یجورایی یعنی الگوی مسلط و چارچوب فکری ....
ناشناس
| |
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
معادل فارسی نداره چون تعریف دقیقش چند خطه... الا اینکه جناب حداد عادل بخواد یه چیزای خلق الساعه ای مثل آویزه و راکیزه براش خلق کنه!!!!
احمد
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
من مقاله ديروزتان را هم مطالعه کردم،ولی اگر در بحث شرکت نکردم فقط بخاطر اینه که از چاپ نظرم امتناع می شود کما اینکه فی السابق در هر موضوعی نظر دادم ادمين محترم نسبت به چاپ نظرم امتناع کرده،و حال آنکه دلیل آن ایشان را از عدم چاپ متوجه نمیشم.
اما نسبت به موضوعی که اشاره کردین من با نظر شما کاملا موافقم چرا که واقعا رویه مدارس ما باید طوری تغییر کند که راه و روش بهتر زیستن و آشنایی با مهارتهای زندگی را به دانش آموزان یاد دهند .کما اینکه اینجانب به کرات ديدم خیلی از همکلاسیهای سابق را که از لحاظ بنیه علمی در رتبه علمی خوبی بوده و حتی از پل کنکور در همان سال اول گذشته ولی متاسفانه هنوز کیفیت آداب معاشرت با دیگران و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی را فرا نگرفته است و در اکثر موارد گوشه نشینی را بر فعالیت در جامعه ترجیح داداه اند مثلااگر مراسمی پیش بیاید و از ایشان بخواهم با من بیاد در همان قدم اول از رفتن سرباز میزندو تنها دلیلی که می آورد این است که من اگه بخوام برم نمیدونم که چه حرفی باید بزنم.حال این یکی از دانش آموزان ممتاز یکی از مدارس نمونه دولتی بود.بنابراین واقعا صرف اینکه تمام هم و غم مدارس قبولی دانش آموزان در کنکور بشود نظام آموزشی درست و ناکارآمدی خواهد شد.
ناشناس
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
به نظر من کنکور پدیده ای خارج از آموزش و پرورش است و در واقع آزمون ورودی دانشگاه هاست . آموزش و پرورش وظیفه آموزش و تربیت آدمها و تولید انسانهای توسعه محور را در همه ابعاد دارد . خودم به عنوان یکی از قربانیان این مدارس شاکی آنها هستم که چرا فقط در یک بعد توسعه یافتم و موقع ورود به دانشگاه مهارتی به غیر درس خواندن سخت نداشتم. رویکرد تغییر کاملا درست و بجاست.
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
احسنت
کدوم فرمول کودکی الان به یاد ما مونده
ولی درس های خیلی کمی که تو مدرسه یاد گرفتیم باهاون هست
ولی خیلی کم
در ضمن غرور بی جای دانش آموزان تیزهوشان هم مساله جدی است
من خودم جند نفر از دوستانم به محض ورود به این مدارس خراب شدند فقط به خاطر غرور کودکی
ناشناس
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
فرزند من در سال ٦٤وارد مدرسه تيزهوشان شد چهار سال اول ابتدايى را در شهرستانها و سال پنجم را به ضرورت خانواده مجبور شد در يك دبستان معمولى در پايين شهر تحصيل كند همان مدرسه هم بدون اطلاع ما وى را معرفى براى آزمون كرد و پس از سه مرحله آزمون موفق شد به اين سيستم راه پيدا كند بدون هيچ تزريق يا كمكى از جانب خانواده در حال حاضر بعنوان يك محقق در مراكز تحقيق دانشگاهى اروپا و آمريكا مشغول است بيشتر دوستان و همكلاسى هايش هم در كشورهاى اروپايى آمريكايى تحقيق و تدريس ميكنند اين هارا گفتم تا برسم به اينجا كه سيستم براى بعد از دبيرستان اين افراد هيچ فكرى نكرد از همين مدارس خانم ميرزاخانى ها آمدند اينجور مواقع همه به وجود آنها افتخار ميكنند ميرزاخانى هاى زيادى در سراسر دنيا ساكت و مشغولند كه اگر امكانات فراهم بود اكنون در اين كشور فعاليت خودرا ادامه ميدادند حرف براى گفتن زياد دارم ولى تا وقتى اين مدارس به دست سازمان استعدادهاى درخشان نيافتاده بود وتحت عنوان مدارس استثنايى فعاليت ميكرد بسيار مرتب و با هزينه بسيار كمى اداره ميشد چون درجريان بودم ميدانم كه مديره محترم آن زمان از افرادى كه بضاعت مالى نداشتند هزينه اى دريافت نميكردند چه بسا كمك مالى هم ميكردند بد نيست يك تحقيقى بكنيد كه چند درصد افراد خارج شده از اين مدارس در حال حاضر بيكار و معتاد و ناموفق هستند و البته چند درصدشان در خارج از كشور ....
پاسخ ها
مهدی
| |
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
باسلام.
خدمت شما عرض شود صحبت کلان هستش. فقط مربوط به فرزند شما و چند تا بچه ی دیگه که خیلی با استعداد هستند نیست. یه نظام آموزش پرورش بیمار تعدادزیادی از دانش آموزان رو بیمار میکنه. این نظام باعث افسرده شدن، ناامید شدن و سرخوردگیی و... خیلی چیزهای دیگه در دانش آموزان میشه. شما اون وقت میخواین تو این جامعه زندگی کنین و برخورد میکنین به کلی آدم مریض. اون وقت اگه پول داشته باشین یا شرایطش فراهم بشه از مملکت میرین. کسایی که بمونن به ناچار مجبور میشن تو جامعه بیمار زندگی کنن و خودشون هم بیمار بشن. تغییر اساسی در نظام آموزشی خیلی احساس میشه. فرزند شما جزء خوبا بوده اما در نظر بگیرید چندتا دانش آموز به خاطر عدم ورورد به این سیستم دچار مشکلات روحی شدن. باسپاس
ناشناس
| |
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
عزیز دل من یه سوالی میکنم ازت؟
آیا همه دانش آموزان باید محقق و دانشمند بشن؟ آیا قراره ما فقط زندگیمون رو تو علم (اونهم از با قشری ترین تعریف و تفسیر از علم) خلاصه کنیم؟
پس هنر، ورزش، تفکر، اخلاق و انسانیت جاش کجاست؟
من تیزهوشان نبودم ولی هم در فامیل و هم درمیان دوستان و آشنایان بسیار بودند تو این مدارس، با تاسف باید بگم در کنار مسائل علمی تنها چیزی که این بچه ها یاد میگیرن تبختر و فخر فروشی به همسالانشونه و این یعنی سقوط اخلاق! حالا از تو این مدارس صدتا انشتین هم دربیاد گرهی از مسائل اساسی جامعه ما باز نمیکنه تهش میشه همین برخی از پزشکان بی اخلاق و از دماغ فیل افتاده خودمون که خودشون رو تافته جدا بافته از مردمشون میدونن یا مهندسایی که با دور زدن ضوابط و مقررات ساختمانی و شهری ساخت و ساز میکنن و... که حاصلش جامعه رو به اضمحلال ایرانه... حالا شما بگو که این مدارس هزاران محقق داده بیرون که از قضا داخل کشورهم جایی براشون نداریم! این یعنی بهترین سرمایه گذاری و تامین نیروی انسانی برای کشورهای صنعتی!!!
خط انصاف
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
سلام
جناب اقای محمدی بیشتر حرفهایتان پسندیده است ولی نمی توانم همه را تایید کنم و منصفانه باید بگویم درد دل خیلی از افراد جامعه را مطرح کردید ولی اصلا کلمه پارادایم را دوست ندارم. "تجارت با کودکی" و "دکان موسسات" برایم کلماتی جالب هستند که بطور خلاصه درد مشترک را بیان می کنند. ولی بستن تیز هوشان را نتیجه نا مرتبطی با اینها می دانم. وظیفه سیستم اموزشی پیش از دانشگاه تربیت افراد متخصص نیست بلکه تربیت افرادی است که در مراودات اجتماعی مشترک به بهترین نحو عمل کنند تا جامعه ای داشته باشیم که در ان استعداد های متفاوت همه بتوانند شکوفا شوند. احترام متقابل، کنترل احساسات، تحمل نظرات متفاوت، راستگویی ، کمک به همنوع ، پرهیز از خشونت، مطالعه، ورزش و ..و .. ارزشهای بی بدیلی هستند که همه باید در یک جامعه منطقی در باره انها اموزش های خوب و عالی ببینند و اینها جایشان در همان سالهای مهد کودک تا دبیرستان می باشد. لازم نیست همه 12 سال به یاد گیری موضوعات پیچیده ریاضی، فیزیک ، شیمی در کلاسهای فوق العاده و پیشرفته و ... بپردازند و هیچ وقت و فرصتی برای عمل گرایی در محدوه اموزشهای کلاسیک مدرسه برایشان باقی نماند که این کار اموزش های مدارس را هم تا حدودی خنثی می کند. امیداورم تعداد بیشتری از اهل رسانه شجاعت مطرح کردن دردهای اجتماعی واقعی را داشته باشند که به نظر من می تواند بسیار در ایجاد تغییرات موثر باشند. نکته دیگر انکه نباید انتظار داشت اصول پایه ای هر کاری از جمله اموزش و پرورش در معرض تغییرات کوتاه مدت باشد به نظر میرسد درک مشترک از مشکل را باید به "متخصصان واقعی" موضوع ارجاع دهیم و حل مشکل را به انها سپرده و به راه حل شان اعتماد کنیم. راه حلی که اصولی و دراز مدت باشد و این را باید بدانیم که اگر از وضعیتی نا راضی هسنیم تغییر ان همه ما را ممکن است در ابتدا به چالش و تحمل بیشتر وا دارد و بعد برایمان میوه دهد
ناشناس
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
آموزش و پرورش !!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟الفاتحه
درکشور میگویند استخدام با پارتی بازی است و مدارک تقلبی و خیلی ها بی سواد اما با مدرک از اخلاق و قانون برای مردم خبری نیست به فرزندانشان درخانه مطلبی میگویند درمدرسه عکس آن در رسانه ها برعکس هردو خلاصه یک موضوع 360درجه به درگوش وذهن فرزندانشان میگردد واقعا چه مردم و چه آینده فلاکت باری درپیش رو دارند؟...
پاسخ ها
محمدعلی حسنیه
| |
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۲
این حرفها، هیچ مبنای علمی ندارد. مقاله ی شما تئوری هایش بر پایه ی کدام تحقیقات میدانی، کدام آمار گیری های علمی، کدام مصاحبه ها با اقشار مختلف، از جمله دانش آموزان، اولیا، مدیران، معلمان، رؤسای نواحی، مدیران کل، استانداران، برگزار کنندگان امتحانات نهایی، برگزار کنندگان کنکور، صاحبان تجارتهای میلیادی مانند کانون فرهنگی آموزش، علوی، گاج و ... بنا نهاده شده است؟ چند درصد از رتبه های زیر 100 کنکور متعلق به مدارس تیزهوشان است؟ چند درصد نمونه دولتی؟ چند درصد سایر مدارس؟
اصلا میدانید ما در آموزش و پرورش، چند نوع مدرسه داریم؟!!!
چند تایش را من برای شما میشمارم.
1- تیزهوشان 2- نمونه دولتی 3- دولتی عادی 4- مدارس شاهد 5- مدارس امام حسین متعلق به سپاه 6- مدارس هیت امنایی که خود گردان هستند و دولتیند!!!
7- مدارس استثنایی که خود انواع مختلف دارند 8- از راه دور 9- مدارس غیردولتی (غیرانتفاعی سابق) 10- مدارس شبانه 11- مدارس نظری 12- هنرستانها که انواع مختلف دارند و ده ها رشته ی مختلف را پوشش میدهند. 13- مدارس قرآنی، 14- مدارس معارف اسلامی 15- مدارسی که اسم و مدرک دارند، اما جای مشخص ندارند جاهایی که به نام مدرسه ساخته شده اند، و سردر آنها به نام مدرسه است، اما مدرسه نیستند. انبارند، اداره اند، مرکز اسقاطند، مغازه اند، متروکه اند و ...
اینها را باید شناخت.
گذشته از همه ی اینها، باید دانست چند درصد از نخبگان مدارس تیزهوشان و نمونه، جذب بازار کار کشور میشوند و چند درصد مهاجرت میکنند و برنمی گردند!
باید دانست که چگونه مدارس عادی که اکثریت دانش آموزان را شامل میشوند، به بدترین شکل ممکن به حال خود رها شده اند. مدارس روستایی که گاها بالاجبار مختلط هستند، حتی سرویس بهداشتی ندارند!!!
اصلا چند درصد از مدارس عادی ما سرویس بهداشتی واقعا بهداشتی دارند؟
این حرفهای شما بیشتر از اینکه علم محور و درسدد یافتن راه حل معضل باشد، فلسفی و روی هواست. در واقع حرف مفت است. نه به این معنا که بخواهم توهین کنم، نه، مقاله ی شما نه سودی دارد و نه ضرری، بابت حرفی که میزنید هیچ هزینه ای متقبل نمی شوید. پس حرف مفت است و بالطبع ارزشی برای آن مترتب نخواهد بود.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200