عصرایران - در روزهای اخیر ، دو اتفاق در عرصه "ابراز عقیده" در کشور رخ داده است که اتفاقاً در هر دو مورد ، گویندگان ، افرادی از درون نظام و معتقد به مبانی آن با کارنامه ای روشن بوده اند.
اولی یادداشت سردار حسین علایی ، از فرماندهان نامدار دوران دفاع مقدس در روزنامه اطلاعات بود و دومی اظهارات دکتر عماد افروغ ، نماینده اصولگرای مجلس هفتم ، در برنامه زنده تلویزیونی "پارک ملت".
این که محتوای کلام هر کدام از آنها چه بوده است موضوع این نوشتار نیست بلکه آنچه موجد نگرانی است ، نحوه برخوردها با این دو رویداد است.
عماد افروغ در برنامه زنده تلویزیونی پارک ملت طبیعتاً در جامعه ای که مدام از آزادی بیان به عنوان یکی از ارزش های بنیادین انقلابش یاد می شود ، این انتظار وجود ندارد که هر گوینده و نویسنده به مجرد این که سخنی بر زبان و قلم براند با برخوردهای سلبی مواجه شود.
اتفاقی که درباره یادداشت سردار علایی رخ داد ، تکراری بود:عده ای مقابل خانه او جمع شدند و علیه او شعار دادند و به در و دیوار خانه اش آسیب زدند.
درباره سخنان افروغ هم علاوه بر آن که دولتی ها در رسانه های خود او را با انواع تهمت ها نواختند ، برخی مجلسی ها نیز خواستار برخورد با موضوع از طریق شورای نظارت بر صدا و سیما شدند!
این اتفاقات نشانه های دیگری هستند مبنی بر این که ظرفیت شنیدن صداهای مختلف در جامعه ما به شدت پایین آمده است. اگر شرایط مطلوب برای گفتن و شنیدن در جامعه ما حاکم بود ، به جای تهدید و تخریب ، سخن را با سخن و قلم را با قلم پاسخ می دادند.
تجمع مخالفان علایی در مقابل خانه او کسانی که با روش های سلبی به استقبال سخنان منتقدان می روند ، در واقع بزرگ ترین خدمت را به گسترش تفکرات همان منتقدان و اثبات حقانیت آنان می کنند، زیرا اولاً با این هجمه ها ، افرادی که اساساً در جریان نبودند وارد ماجرا می شوند و ثانیاً وقتی می بینند یک موج تخریبی قدرت محورانه علیه آنها به راه افتاده ، به طور روانی از در همنوایی با مظلوم ، با آنان همراهی و همدلی می کنند.
در واقع ، کسانی که فکر می کنند با متورم کردن رگ گردن و برخوردهای سلبی ، می توانند منتقدان را منکوب کنند ، نهایتاً نقض غرض می نمایند و به جای ریختن آب بر آتش منتقدان با اقدامات ناشیانه و بدوی خود ، بر آن بنزین می پاشند!
نکته این که برخوردهای سلبی اخیر ، نه در برابر دگر اندیشان ، که در مقابل دو تن از نیروهای دورن نظام و "خودی" انجام شده است و الا اگر همین مطالب توسط افرادی دیگر و در رسانه هایی غیر از روزنامه اطلاعات و صدا و سیما - که هر دو متعلق به نظام هستند - منتشر می شد ، مشخص نیست چه بلایی بر سر نویسندگان و گویندگان و رسانه های نشر دهنده می آمد!
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، زمانی به حدی آزاد منشانه رفتار می کرد که افرادی مانند نورالدین کیانوری و فرخ نگهدار و احسان طبری این امکان را داشتند که در رسانه ملی حاضر شوند و با افرادی مانند آیت الله بهشتی و آیت الله مصباح یزدی مناظره کنند ؛ ولی اکنون جای تأسف است که فردی مانند عماد افروغ هم تحمل نمی شود و احتمالاً از این پس ، نام او نیز در فهرست سیاه نانوشته افرادی باشد که تهیه کنندگان سیما جرأت دعوتشان را به برنامه هایشان ندارند.
اگر اوایل انقلاب ، به جای دادن تریبون و آنتن به افرادی مانند کیانوری ، از همان ابتدا آنها را سانسور می کردند ، عده بسیاری از مردم با این گمان که کیانوری و همفکرانش به دلیل داشتن منطق قوی ، از دسترس دور می شوند ، بدان ها می گرویدند و هم اکنون نیز بر همان خط بودند ولی وقتی رسانه ملی با آزاد اندیشی ، افکار مختلف را در معرض قضاوت عموم گذاشت ، مردم سره را از ناسره تشخیص دادند.
مناظره تلویزیونی سال 1360(از راست به چپ:حبیب الله پیمان،آیت الله شهید بهشتی - مجری برنامه - نورالدین کیانوری و فرخ نگهدار) این ، برای نظام جمهوری اسلامی زشت و ناپسند است که هر کس سخنی فراتر از کلیشه زد ، فوراً موجی از تخریب و تهدید علیه او آغاز شود؛ شأن نظامی که شعار انقلاب آن "استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی" بوده ، این است که افراد در اظهار نظرات خود کاملاً آزاد باشند و متقابلاً افکار عرضه شده نیز بی هیچ تعارفی نقد شوند.
این همان روش و منش امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که نه تنها به منتقدان همسو با خود که حتی به دشمنانش به حدی از آزادی بیان داده بود که بتوانند در معابر و مساجد و حتی میان خطبه های ایشان ، سخن بگویند و صرفاً سخن بشنوند.
حتی زمانی که یکی از خوارج در میان منبر امام از جای برخاست و به ایشان اهانت کرد و اصحاب خواستند او را تأدیب کنند ، حضرت آنان را از هر گونه برخوردی برحذر داشت و او را در پناه خود توصیف کرد.
امام علی (ع)تنها زمانی با مخالفان برخورد کرد که آنان دست به شمشیر بردند و خوارج در اولین اقدامشان شکم زن حامله ای را دریدند.
کسانی که دوستدار نظام و حامی دوام و قوام روزافزون آن هستند بدانند که استحکام جمهوری اسلامی در رهگذر برون ریزی افکار متراکم در اذهان و نقد و بررسی آنها حاصل می شود نه در تبدیل نقدها به عقده ها و کینه ها.
کسانی که با شنیدن هر سخن مخالفی تمام هم و غمشان این می شود که به هر طریق ممکن اولاً گوینده را مجازات کنند و ثانیاً از او درس عبرتی برای دیگران بسازند ، متوجه نیستند که با این کارها بزرگ ترین تبلیغ را علیه نظام می کنند و این باور را به جامعه و جهان القا می نمایند که نظام آنقدر ضعیف است که ممکن است با چند نقد کلامی و نوشتاری آسیب ببیند و حال آن که واقعیت چیز دیگری است و نظامی که جنگ ها و تحریم ها و تهاجم ها آن را از پای درنیاورده ، قطعاً نقدها هم - حتی اگر غیر مسوولانه هم باشند - نمی توانند آسیبی بدان وارد کنند و برعکس مقوم آن نیز هستند.
منکوب گران نقد ، بدانند که قطعاً و حتماً و صد در صد در مسیر تضعیف نظام قدم برمی دارند و مصداق بارز دوستی خاله خرسه اند.
تازماني كه غارتگران و و چپاولگران تحت عنوان خصوصي سازي به مردم تحميل مي شوند تازماني كه عده اي يك شبه با يك تلفن به ثروتهاي ميلياردي دست مي يابند تازماني حقوق بعضي از مديران بيش از ده برابر كاركنان مي باشد تازماني كه مدرك گراي به جاي تخصص و دانستن و مهارت حرف اول را مي زند تازماني كه رياكاري و ظاهر سازي به اوج عليارسيده است تازماني كه پندها و نصايح دلسوزانه مقام معظم رهبري و ساير دلسوزان نظام مورد بي اعتنائي قرارمي گيرد ديگر نمي توان انتظار داشت كه حتي به نقد هاي غير مسئولانه هم بها داده شود البته نظام اسلامي مستحكم است و در آن شك و ترديدي نيست ولي غارتگران و چپاولگران بيت المال احساس خطر مي كنند چون كه نقدها ي منصفانه به زيان آنهاست البته پاسخ نقد بايد با نقد داده شود ولي پاسخ اخلال و شكستن شيشه را بايد به گونه ديگر داده شود
ولی بیشترین انتقادم یه صدا و سیما است چرا که اینگویه مباحث میبایست در برنامه هایی مطرح گردد که مانند برنامه مناظره شهید بهشتی همه عقاید در آن وجود داشته باشد نه اینکه یک نفر هر نقد و شبهه ای را که میخواهد مطرح کند و پاسخ متقابلی نیز دریافت نکند
کی میتونه جواب بده
به امید روزی که مسئولین مملکت ما هم بتوانند انتقادها را تحمل کنند .
توکه سال 60را یاد داری آیا تریبون آزاد را در اختیار کیانوری گذاشتند ورفتند یا نه شهید بهشتی را در مقابلش قرار داده تا هر طرف پاسخ سخنش را بشنود ومردم مناظره دو طرف را بنگرند ؟!
آیا مناظره آقای مصباح و گلزاده غفوری را یاد داری (که بنده خدا غفوری مات ومبهوت فقط نگاه میکرد )؟! آیا بارها علمای ما بحث مناظره با سروش را مطرح نکردند ولی او فرار را بر قرار ترجیح داده و میداد؟! آیا مقاله علایی را خواندی که فحشنامه بود وبوی کثیفی آن از دل پاک یک رزمنده حکایت نداشت؟! آیا واقعا فحش جواب دارد؟!
هر چند بنده به هر دوی این افراد علاقه مندم ولی شما بحث را خلط نکن واز به به و چه چه دیگران شاد نباش. آیا کدام رجل سیاسی ویا فرهنگی ویا مذهبی ویا حتی اجتماعی است که بخواهد مناظره در سیماداشته باشد ( البته بدون شرط ) ونظام ویا مردم ممانعت کرده باشند. خدا رحمت استادمان را وقتی برای یک بحث علمی در میان جمعی اورا دعوت کردم نپذیرفت وبیان داشت که جای این بحث در جمع علمی است نه در میان مردم کوچه وبازار .دقت کن
شما که جنبه یک انتقاد ساده رو ندارین و به اون می گین فحش نامه اگه ازتون یه انتقاد اصولی بشه چی میگین؟؟
(از راست به چپ:حبیب الله پیمان،آیت الله شهید بهشتی - مجری برنامه - نورالدین کیانوری و فرخ نگهدار)" در اولی حرفها زده می شود و مجری ولایت مدار ؟؟؟؟ فقط نظاره گر است اما در دومی کارشناس حضور دارد و به شیوه مناظره عمل می شود.
ايران آزادترين كشور دنياست.
ومتملقین ولو مفسد موردعزت ومنتقدین دلسوز و دست ازجان شسته مورد تهاجم قرار میگیرند ازاین نوع مقالات نوشته اید وخواهید نوشت اما چه سود فردا ممکن است همین عده محدود باشما آن کنند که با دیگران کردند وباید بگوییم جه میخواستیم چی شد
اگه نشه یک انتقاد ساده و سالم مطرح کرد باید فاتحه اسلام رو بخونیم
با خوندن مقاله هات احساس بهتري دارم!
من فقط منگولش رو فهمیدم !
حالا چرا ناسزا میگی ؟ نمیتونی مثل بقیه با استدلال صحبت کنی ؟
اولی مناظره ایدولوژیکی با حضور آقایان مصباح ، سروش ، مرحوم طبری و فرخ نگهدار.
دومی مناظره سیاسی با حضور آقایان پیمان ، شهید بهشتی ، مروحوم کیانوری وفتاپور
يادمان باشد كه اگر بخواهيد چيزي را خراب كنيم كافيست كه از آن بد دفاع كنيم.
آفرین
ولی هرچقدر از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی گذشت ما از این روند آزادی بیان و اظهار نظری غیر از نظرات رسمی دور شدیم...
مردی بزارش حداقل با این فشار اقتصادی یه کم دلمون خنک شه !!!
عصر ايران اگه به ازادي بيان اعتقاد داري منتشر كن
كلام خوب خوب است مگر اينكه بهانه چيز ديگري باشد.فقط اي كاش مي توانستيم بفهمييم ميزان درك وپذيرش اين حقايق در دولتمردان چقدر است؟
شما درست میفرمایید مگر مرحوم دکتر بهشتی از طریق گفتمان در همین صدا وسیما فردی مثل مسعود رجوی خا ئن را منکوب نکرد او که خود را خیلی دست بالا گرفته بود بعد از مناظره دیگر حرفی برای گفتن نداشت و به یک باره ابهت کاذبش از بین رفت ما عاشق افرادی مثل مرحوم بهشتی ها هستیم
مردم امروز با مردم زمان شهید بهشتی یکی هستند؟یعنی واقعا تمام بینندگان رسانه های ما تلقی درستی از سخنان افروغ داشتند؟
سوالم اینست می توان مناظرات دوطرفه شهید بهشتی را با مونولوگ جناب افروغ مقایسه کرد؟آیا رسانه جای این مباحث است یا دانشگاه وحوزه؟
امیرکبیر و قائم مقام فراهانی (ثانی) دو مثال کامل این قانون هستند.
دکتر حسابی