صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۲۳۹۳۲
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۵ - ۱۳ تير ۱۳۸۹ - 04 July 2010

دفاعيه جاویدالاثر متوسليان در دادگاه طاغوت

رخدادهاى تاريخ و حقايقى كه در طول زمان تا به اكنون به وقوع پيوسته‏اند، همگى شاهد بر اين مدعايند كه رهبران حقيقى شيعه همواره حتى اندك زمانى فرصت زورگويى و استثمار را به مقام‏پرستان معاصر خود نداده‏اند و با نداىِ اِنّ الحَياة عَقيدَةٌ و جَهاد، پوزه آنان را به خاك فلاكت ماليده‏اند و همواره در اين راه، پيروز واقعى بوده‏اند.
فارس: احمد متوسليان در دفاعيه خود در بيدادگاه رژيم پهلوي نوشته است: آيا سزاى رجعت از فساد به نيكى و اصلاح و از ظلم به عدالت و از زور به مساوات آن است كه افراد بيگناه كه تنها به اتهامات دروغين متهم شده‏اند، در دادگاه محاكمه شوند؟

در ساعت 14 روز چهارشنبه پانزدهم شهريور سال 57، احمدمتوسليان حين تكثير دو برگ اعلاميه ضدرژيم، توسط مأمورين اكيپ گشتى دايره اطلاعات شهربانى لرستان دستگير و بلافاصله مورد بازجويى قرار گرفت. آن چه خواهيد خواند متن مكتوب دفاعيه احمد متوسليان در 8 برگ دستنويس مي باشد(تصوير اصل دست نويس ها در بخش «عكس هاي مرتبط» گوشه سمت چپ الصاق شده است). دفاعيه‏اى كه از نوع نگرش عقيدتى و باورهاى آرمانىِ جوانى 25 ساله، همراه با اوج ذكاوت و كياست وى در امر گمراه ساختن قضات نظامى رژيم و انكار از بيخ و بن اتهامات وارده، براساس اصل مكتبى "تقيه " حكايت‏ها در خود دارد:

بسم‏اللَّه الرحمن الرحيم‏

بسم‏اللَّه القاصم الجبّاربن، مُبير الظالمين، بسم‏اللَّه الرّبّ المستضعفين، بسم‏اللَّه الواحد القهّارِ الجبّار المنتقم، بسم‏اللَّه الحىّ القيوم، بسم‏اللَّه الاَحَدِ الصَّمَد، اَلَّذى لَم يلد و لَم يولَد وَلَم يكُنْ لَهُ كفواً اَحَد.
واژه شيعه از ريشه "شَيعَ "، به معناى پيرو هدفى مشخص مى‏باشد. اولين ندايى كه در صدر اسلام عليه مقام‏پرستى و خودكامگى‏هاى خلفاى بعد از پيغمبر(ص) بلند شد، نداى شيعه بود.

مكتبى كه به پيروى از عدالت، تواضع و خشوع على‏u نسبت به مظلومان، مسير خود را تعيين كرده و اين خط مشى، تاكنون نيز به وسيله پاسداران حقيقى مذهب حَقّه شيعه ادامه يافته و امتياز خود را نسبت به مذاهب مقام‏پرست، استعمارگر يا استعمار شده - چه اسلامى و چه غيراسلامى - حفظ كرده است.

رخدادهاى تاريخ و حقايقى كه در طول زمان تا به اكنون به وقوع پيوسته‏اند، همگى شاهد بر اين مدعايند كه رهبران حقيقى شيعه همواره حتى اندك زمانى فرصت زورگويى و استثمار را به مقام‏پرستان معاصر خود نداده‏اند و با نداىِ اِنّ الحَياة عَقيدَةٌ و جَهاد، پوزه آنان را به خاك فلاكت ماليده‏اند و همواره در اين راه، پيروز واقعى بوده‏اند.

بلى، شيعه بدين ترتيب از همان اولين قدمِ زور و توطئه، حق را گفته، و حق را خواسته، و به حق عمل كرده و در اين راه شهيدانى داده تا به وجود ظلم، شهادت دهند. هدف شيعه در اصرار براى برانداختن ظلم و حُبّ جاه و مقام، اصلاح جامعه و جايگزين كردن عدل و فراهم نمودن محيطى سالم جهت كليه افراد جامعه است. چون ريشه فساد همانا مظالم، مقام‏پرستى‏ها، نيرنگ‏بازى‏ها، گزارش‏هاى كذب، بوركراسى‏هاى مزوّرانه و پرونده‏سازى‏هاى دروغين با هدف كسب يا ارتقاء پايه شغلى، درجه و امثالهم است.

يكى از خصلت‏هاى شيعه، برانداختن فساد و فاسد و جور و جبار مى‏باشد. آنان كه براى گرفتن ستاره(3) به آسمان مى‏پرند و بعد از به دست آوردن آن و فرود آمدن، مظلومان و ستم‏ديدگان و مستضعفين را زير پاى خود خرد مى‏كنند، از جمله فاسدان و جباران مى‏باشند. قرآن به صراحت در سوره شورا، آيه 41 درباره اينان مى‏فرمايد: اِنَّما السَبيلُ عَلى الذين يظلِمُونَ النّاسَ وَ يبغُونَ فىِ‏الارضِ بِغَيرِ الَحقّ اُولئِكَ لَهُم عَذابٌ اَليم.

يعنى: تنها راه مؤاخذه، بر آنانى است كه به مردم ظلم مى‏كنند و در زمين به ناحق فساد برمى‏انگيزند، بر آنان در دنيا، انتقام و در آخرت، عذاب دردناك است.

و در آيه 43 همين سوره مى‏فرمايد: وَ مَن يضلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ وَلىٍّ مِن بَعدِه وَ تِرىَ الظالِمينَ لَما رَأ وُ العَذابَ يقُولُونَ هَل اِلى مَرَّدٍ مِن سَبيل؟

يعنى: هر كه را خدا گمراه كند، ديگر جز خدا براى او ياورى نباشد و ستم‏كاران را بنگرى كه چون عذاب قيامت را به چشم ببينند، در آن حال با حسرت و پشيمانى گويند: اى خدا، آيا راهى براى بازگشت به دنيا براى ما هست؟

و آيه 44 همين سوره مى‏فرمايد: وَ تَريهُم يعَرضوُنَ عَلَيها خاشِعينَ مِنَ الذُّلِّ ينظُروُنَ مِنْ طَرفٍ خَفّىٍ وَ قالَ الذَّينَ آمَنوُا اِنّ الخاسِرينَ الَذّينَ خَسَروُا اَنفُسَهُم و اَهليهم يومَ القِيامَه اَلا اِنَّ الظّالِمينَ فى عَذابٍ مُقيم.

يعنى: و آن ظالمان را بنگرى كه به دوزخ مى‏نگرند و در آن حال، مؤمنان گويند:
آرى، زيانكاران آنانند، آنان كسانى هستند كه خود و خانواده خود را در روز قيامت به زيان افكنده‏اند وَ اِى مردم! بدانيد كه ستم‏كاران عالم به عذاب اَبَدى گرفتارند.

قرآن همچنين ما را به رفع فساد و ظلم و از بين بردن آنها در سوره انبياء، آياتِ 12، 13 و 14 فرا مى‏خواند و مى‏فرمايد: لا تَركُضُوا وَارجِعُوا اِلى ما اُثرِفتُم فيهِ وَ مَساكِنِكُم لَعَلَّكُم تُسئَلون * قالوُا يا وَيلَنا اِنا كُنَّا ظالِمين * فَما زالَت تِلكَ دَعويهُم حَتَّى جَعَلناهُم حَصيداً خامِدين.

يعنى: مگريزيد كه گريز، فايده ندارد، بلكه رو به خانه‏هاى خود آريد و به اصلاحِ فساد كارهاى خويش كه ممكن است روزى درباره آنها بازخواست شويد بپردازيد. در آن هنگام، ظالمان از سر حسرت و ندامت گفتند: واى بر ما كه سخت ستمكار بوديم و پيوسته همين گفتار حسرت‏بار بر زبان‏شان بود تا آن‏كه همه را طعمه شمشير مرگ و هلاكت ساختيم.

آيا سزاى رجعت از فساد به نيكى و اصلاح و از ظلم به عدالت و از زور به مساوات آن است كه افراد بيگناه كه تنها به اتهامات دروغين متهم شده‏اند، در دادگاه محاكمه شوند؟ اگر معنى آن همه اين است، ديگر حرفى براى گفتن نيست و قرآن در آياتى كه ذكر شد، سرنوشت فاسدين و ظالمين را مشخص كرده، ولى اگر بخواهيم قدمى سازنده در راه اصلاح برداريم، بايد فاسدان و ظالمان را بشناسيم و حيله‏ها و نيرنگ‏هاى داهيانه آنها را دريابيم. براى اين مقصود و مِن بابِ نمونه، توصيه من اين است كه به پرونده پر از اتهاماتِ كذب اينجانب مراجعه شود. اين اتهام‏ها، تماماً دروغ و عارى از حقيقت هستند و اينان [بازجويان و شكنجه‏گران رژيم‏] با اِعمالِ شكنجه‏هاى سخت و طاقت‏فرسا و اَعمالِ شنيعِ ضدانسانى كه به جرأت مى‏توانم بگويم حتى در حيطه حيوان هم جايز نيست، سعى كرده‏اند براى اثباتِ آنها از من اعتراف بگيرند.

مگر يك انسان چقدر قدرت تحمل دارد كه به همان صورت كه گفته شد، شكنجه شده و به او انواع توهين‏هاى ركيكِ ناموسى و عقيدتى بشود؟! من كه ديگر حتى تحملِ انديشيدن به تبعاتِ قبول خواسته‏هاى آنان را هم نداشتم، با خودم فكر كردم كه با پذيرش اين اعتراف‏هاى تحميلى هر بلايى را كه بر سرم خواهند آورد، عيبى ندارد، ولى در مقابلم، به دين و عقيده و ناموس و حيثيتم توهين‏هاى سفيهانه نشود. از اين لحاظ، چيزهايى را كه آنان ديكته كردند، من نوشتم و حال، از آن رياست محترم تقاضا دارم تا جهت روشن شدن موضوع - حتى براى خودم - آن مداركى را كه به اصطلاح از من گرفته شده و به عنوان مدرك جرم من در پرونده درج گرديده، در حضور دادگاه ارائه شود تا در اين مورد، به دفاعيات شفاهى ادامه دهم.

در خاتمه، با توجه به ايمانى كه به وعده خداوند دارم كه فرموده: وَ نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَى الَذّينَ استُضعِفُوا فى‏الارضِ وَ نَجْعلَهُم اَئِمةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارثين. يعنى: و مى‏خواهيم منت بگذاريم بر كسانى كه در زمين ضعيف نگه داشته شده‏اند و آنان را پيشوايان و وارثين قرار دهيم، از رياست محترم و قضاتى كه در اين دادگاه حضور دارند تقاضامند است تا واقع‏بينانه و از روى عدل و حكمِ وجدان بيدار و بى‏نظرى كامل در اين مورد قضاوت نمايند.

اِنَّ اللهَ يدافِعُ عَنِ الذينَ آمَنوُا اِنّ اللهَ لا يحِبُّ كُلَّ خوَّانٍ كَفوُر.

يعنى: همانا خداوند از ايمان‏آورندگان به حقيقت دفاع مى‏كند و خداوند هرگز خيانت‏كار و ناسپاس را دوست ندارد.

وَالسَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الهُدى وَ دينِ الحقّ(4)

متوسليان‏
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200