عصر ایران ــ وزرایِ نوشیروان در مهمّی از مَصالحِ مملکت اندیشه همیکردند و هر یکی از ایشان دگرگونه رای همیزدند و ملِک همچنین تدبیری اندیشه کرد.
این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر اینجا بشنوید
بزرگمهر را رایِ ملِک اختیار آمد.
وزیران در نهانش گفتند: رایِ ملک را چه مزیّت دیدی بر فکرِ چندین حکیم؟
گفت: به موجب آن که انجامِ کارها معلوم نیست و رایِ همگان در مشیّت است که صواب آید یا خطا، پس موافقتِ رایِ ملک اولیٰتر است تا اگر خلافِ صواب آید، به علّت متابعت از مُعاتبَت ایمن باشم.
خلافِ رایِ سلطان رای جُستن
به خونِ خویش باشد دست شستن
اگر خود روز را گوید شب است این
بباید گفتن: آنک ماه و پروین!
طیباتش به گل ولاله وریحان ماند
اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند
هر که اورا کند انکار به شیطان ماند ......ملک الشعرای بهار .
مخالف در مخالفم
ممنون. البته بهتر است انسان دیدگاه خود را آزادانه مطرح کند.