پای صحبتهای چرخی ها و کوله برهای بازار تهران
پیرمرد کوله اش را روی خروار لباس گرم و کت قهوه ای اش انداخته، دست های چروکیده اش را پشتش قلاب کرده و بی هدف بین گذر ناصرخسرو و پانزده خرداد را نگاه می کند، خبری نیست که نیست، باید منتظر بماند. هنوز برای ناامید شدن خیلی زود است. پنجشنبه ها بازار شلوغ تر می شود و کار و کاسبی پررونق تر، باید صبر کرد. رزق و روزی همین نزدیکی هاست و تا ساعت دیگر از راه می رسد.
کد خبر: ۳۶۶۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۱