«اولین روزی که به کورهپزخانه آمدم، یادم افتاد که شوهرم همیشه موقع کارکردن روی کمپرسی میگفت: نباید نانمان آجر شود. گریهام گرفته بود که میدیدم مجبور هستم از آجر، نان دربیاورم، اما یکمدت که گذشت، از قدرت خدا بازوهایم قوی شد و در همه کارهای قالبزنی، دیوارچینی و بردن آجرها تا کوره، برای خودم استاد شدم.»
کد خبر: ۲۹۰۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۲۳