تمام حرف فیلم «دیدن این فیلم جرم است» این است که کشور، دیگر انقلابی نیست و همه عافیت طلب شده اند. اما زور قهرمان فیلم فقط به گروگان دو تابعیتی میرسد نه حامیان او...
کد خبر: ۶۵۳۰۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
روز گذشته چند موتور سوار و وانتی در شیراز بعد از تعقیب خودروی علی مطهری با حمله به این نماینده مجلس ضمن تخریب شیشه های خودروی حامل او صدماتی به این نماینده وارد کردند این اتفاق یادآور سکانس معروفی از فیلم آژانس شیشه ای است و مرور این سکانس از این فیلم خاطره انگیز خالی از لطف نیست.
کد خبر: ۳۸۶۵۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
کد خبر: ۲۵۶۱۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۸
اکنون و امسال حاج کاظم قصه آژانس شیشهای، سراغ یک آژانس شیشهای واقعی رفت؛ سراغ حاج ناصر افشار، جانبار ۷۰ درصد شیمیایی رفت؛ مردی که زخمهای عمیقی در آوردگاه نبرد با متجاوز برداشته و در سالهایی که همه فراموش کردهاند گلولههای دشمن تا سقف خانههایشان در همین تهران نیز رسیده بود، حاج ناصر به کما رفت و ۲۹ روز میان دو عالم بود.
کد خبر: ۲۵۲۸۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۳۰
کد خبر: ۲۴۲۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۳۰
سعید حدادیان همچنین در پاسخ به اینکه اگر به ده سال زندان محکوم شوید، چه می کنید، گفت بعید هم نیست همین روزها محکوم شوم. استقبال می کنم. اگر ادای حق الناس باشد می روم زندان و پاک می شوم. اگر مظلوم نمایی هم باشد، برایم قشنگ است. اما فارغ از همه اینها، من به خلوت احتیاج دارم. لااقل مجموعه شعر هایم را جمع می کنم.
کد خبر: ۲۳۴۰۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۰۸
من در فیلم «بید مجنون»، من نقش یك نابینا را بازی میكردم. من برای این كه به نابینایی برسم، آقای نوروزبیگی بهعنوان تهیه كننده شاهد هستند، دو ماه ۷/۵ صبح میرفتم مجتمع نابینایان. ماشینام را پارك میكردم، چشمبند میزدم تا ۵ بعدازظهر. یعنی اگر همین الان برای من بریل بیاورید، با چشم بسته برایتان بریل میزنم. بازی اتفاقاً رنجاش لذتبخش است. / دیدم از ته سالن یكنفر با دو عصا و با بدبختی دارد به طرف من میآید. من هم رفتم طرفش. نیممتر مانده بود به او برسم كه عصا را انداخت و افتاد توی بغل من. او گریه كرد، من گریه كردم. دم گوشش گفتم، چكار میكنی؟ چرا ما را خرابمان كردی؟ گفت، من خود عباسام! عباسی كه در آژانس شیشهای تركش توی گلویش هست و میخواهد بمیرد. گفتم، یعنی چی خود عباسام؟ گفت، فقط اسمم فرق میكند. من تركش توی بدنم هست، كمیسیون پزشكی تشكیل شده، باید بروم لندن. ولی من را نمیفرستند. ولی یك اتفاقی در من افتاده. گفتم چی؟ گفت، من در واقع به ضرب و زور قرص و دارو زندهام. وقتی پایم را از خانه میگذارم بیرون، نمیدانم پنج دقیقهی دیگر میخورم زمین یا ۱۰ دقیقهی دیگر. اصلاً امید به برگشت من ندارند. اما این فیلم باعث شد اتفاقی در من بیفتد. مدیر سینما لطف كرده و من را بیرون نمیكند. ۱۰ روز است كه از صبح میآیم سینما و تا شب آژانس شیشهای میبینم و این موجب شده من ۱۰ روز داروهایم را قطع كنم.
کد خبر: ۱۶۸۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۳/۲۱