۳۰ شهريور ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۹۸۸۳۹
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۶ - ۲۹-۰۶-۱۴۰۳
کد ۹۹۸۸۳۹
انتشار: ۲۱:۳۶ - ۲۹-۰۶-۱۴۰۳

نعمت احمدی چگونه می نوشت؟

نعمت احمدی چگونه می نوشت؟
حدود ساعت 1 و 2 بعدازظهر و با پایان کار دادگستری به دفتر می آمد و پشت میز چوبی قدیمی می نشست و بی تکلف شروع به نوشتن می کرد. ابزار کاغذ و قلم بود، نه تایپ. دست نوشته ها توسط منشی تایپ می شد و اوایل با دورنگار و بعد تر از طریق ایمیل به دفتر روزنامه ها فرستاده می شد که آنان نیز باید دوباره متن را تایپ می گردند! یعنی هر مطلب سه بار نوشته می شد. اصرار داشت روی کاغذ کاهی بنویسد، روزنامه ها که در قبال نوشتن افتخاری وجهی پرداخت نمی کردند، گاهی بسته های کاغذ کاهی می فرستادند به دفتر. همیشه با خودنویس می نوشت و می گفت: «وقتی خودنویس هست، اگر کسی با خودکار بنویسد عقل ندارد!» استخوان انگشت اشاره دست راست او که تکیه گاه اصلی قلم است، انحنا و شکستی داشت. یک بار که پرسیدیم، گفت در پیش از انقلاب و دوران دانشجویی به دلیل مبارزه با نظام حاکم بازداشت شده و مأمور شکنجه با پوتین پا روی انگشت اش گذاشته است.

ابراهیم ایوبی - روزنامه شرق - از سال 1373 و در چهارده سالگی روزنامه های بزرگسالان را می خواندم. به این دلیل می گویم بزرگسال که پیش تر از ان، روزنامه ویژه نوجوانان به نام «آفتابگردان» که ابتداء ضمیمه روزنامه «همشهری» بود و بعدها مستقل منتشر می شد را می خریدم.

از «همشهری» شروع کردم و در ادامه «ایران» و سپس «اخبار». به سال 1376 و دوم خرداد که رسیدیم، اگر اشتباه نکنم از 14 بهمن خواندن روزنامه «جامعه» و با توقیف آن و انتشار با نام های دیگر «توس»، «نشاط» و «عصر آزادگان» شد کار هر روز صبح. روزنامه را در میدان بهارستان حدود 7 صبح قبل از رفتن به دبیرستان تهیه می کردم.

یادداشت نویسان اجتماعی افراد مشخصی بودند که دکتر نعمت احمدی ستون حقوقی را هفته ای چند نوبت داشت. همیشه عنوان نویسنده پای یادداشت خواننده را بیشتر ترغیب می کند. کمتر پیش می آمد که عنوان های «دکتر»، «حقوق دان» «وکیل دادگستری» و «استاد دانشگاه» در یک نفر جمع باشد و دیگر افراد تنها یکی از این القاب را داشتند. تفاوت نوشته های احمدی، رویگرد اجتماعی و بیان بی تکلف بود؛ اغلب با بیان یک خاطره ای واقعی از گذشته ها یا نقل از کتابی تاریخی شروع می کرد تا به روزگار امروز برسد. این روش در نوشته های مسعود بهنود هم وجود داشت. با این سبک افراد غیرمتخصص با مطالب حقوقی و قضایی آشنا می شدند. خود ایشان تعریف می کرد که ستون نویسی حقوقی را با روزنامه «سلام» آغاز کرده و قلم را سیدمحمد موسوی خوئینی ها (مدیر مسؤول روزنامه «سلام») به دست او داده است.

در سال های 1376 تا 1381 که اینترنت فراگیر نبود، رادیو های خارجی فارسی زبان به عنوان رسانه ای مؤثر، مورد اقبال مخاطبان ایرانی بودند. ساعت 20 رادیو «بی.بی.سی فارسی» اخبار را با این جمله شروع می کرد: «این جا لندن است رادیو بی.بی.سی»، از ساعت 21 رادیو «بین المللی فرانسه» برنامه داشت، 22 شب رادیو «دویچه وله» یا «صدای آلمان» خبر و تحلیل را پخش می کرد.

البته «صدای آمریکا»، «چین نو» و «اروپای آزاد» هم بودند. رادیو «کویت» ظهرها یک ساعتی ترانه های فارسی پخش می کرد و بخش خبری کوتاهی را پوشش می داد. از چند نفری شنیدم که در دوران خدمت نظام وظیفه روی برجک و در حال کشیک دادن رادیو «کویت» را گوش می داده اند! دکتر احمدی هر زمان که اتفاقی رخ می داد و ماجرا جنبه حقوقی داشت، با چند رایو مهم مصاحبه می کرد. وقتی که در انتهای برنامه مجری می گفت: «گفت و گویی بود با دکتر نعمت احمدی وکیل دادگستری از ساوه»، این پرسش در ذهنم نقش می بست که ایشان در ساوه چه می کند که اغلب آنجاست؟

بعدها فهمیدم که کشاورزی و مزرعه پسته وسیعی در منطقه مشهور به دشت لویین دارد. بیست سال قبل روی رایو های خارجی حساسیت زیادی نبود و حتی مصاحبه شخصیت هایی چون علی اکبر ناطق نوری (رئیس مجلس شورای اسلامی) و سیدرضا زواره ای (حقوق دان عضو شورای نگهبان) را در دهه هفتاد از «بی.بی.سی فارسی» شنیده بودم. یک بار هم دکتر ناصر کاتوزیان با رادیو بین المللی فرانسه گفت و گو کرد که مصاحبه گر امیرمصدق کاتوزیان بود.

اینترنت نیز از دهه هشتاد فراگیر شد و سایت یا به بیان درست تر «پایگاه خبری» به جمع رسانه ها اضافه گردید. جدای از خبرگزاری های دولتی «ایرنا» و «ایسنا»، چند پایگاه مستقل مانند «روز» (نزدیک به سعید حجاریان)، «رویداد» (ارگان رسمی جبهه مشارکت ایران اسلامی) فعال بودند که استاد احمدی برای آن ها می نوشت. اما از سال 1383 سایتی با نام «nematahmadi.ir» را راه انداخت، عنوان اولین مطلب این بود: «چرا سایت؟». آن دوران هنوز فیلترینگی در کار نبود و نوشتن در سایت ها هم محدودیت کمتری داشت.

از سال 1382 رادیوها شروع به پخش برنامه تلوزیونی از طریق ماهواره کردند و کم کم همه رایوها جای خود را به تلویزیون های خبری فارسی زبان دادند که گفت گوی صوتی جای اش را به مصاحبه تصویری دارد. پیام رسان های تصویری نیز ابزار انتقال تصویر با تلویزیون شدند. گرچه در آغاز تنها محتوای حرف ها می توانست دردسر ساز شود، اما در این اواخر صرف انجام مصاحبه هم جرم تلقی شد و چند وکیل دادگستری از جمله دکتر نعمت احمدی تنها به دلیل مصاحبه، متهم و راهی دادگاه انقلاب شدند که پرونده او به دلیل درگذشت منتهی به قرار موقوفی تعقیب شد.

از سال 1384 که در دفتر وکالت چهار راه ولی عصر کارآموزی وکالت می کردم، شاهد چگونگی نوشتن او از نزدیک بودم. حدود ساعت 1 و 2 بعدالظهر و با پایان کار دادگستری به دفتر می آمد و پشت میز چوبی قدیمی می نشست و بی تکلف شروع به نوشتن می کرد. ابزار کاغذ و قلم بود، نه تایپ. دست نوشته ها توسط منشی تایپ می شد و اوایل با دورنگار و بعد تر از طریق ایمیل به دفتر روزنامه ها فرستاده می شد که آنان نیز باید دوباره متن را تایپ می گردند! یعنی هر مطلب سه بار نوشته می شد. اصرار داشت روی کاغذ کاهی بنویسد، روزنامه ها که در قبال نوشتن افتخاری وجهی پرداخت نمی کردند، گاهی بسته های کاغذ کاهی می فرستادند به دفتر. همیشه با خودنویس می نوشت و می گفت: «وقتی خودنویس هست، اگر کسی با خودکار بنویسد عقل ندارد!» استخوان انگشت اشاره دست راست او که تکیه گاه اصلی قلم است، انحنا و شکستی داشت. یک بار که پرسیدیم، گفت در پیش از انقلاب و دوران دانشجویی به دلیل مبارزه با نظام حاکم بازداشت شده و مأمور شکنجه با پوتین پا روی انگشت اش گذاشته است.

همان ایام کارآموزی، روزی هیأتی از اتحادیه اروپا به دفتر آمدند. به دفتر چند وکیل دیگر هم رفته بودند. «جفری آدامز» سفیر وقت بریتانیا نیز در جمع هیأت بود که با هدف گفت و گو درباره حقوق بشر، به بیان امروزی دیپلماسی عمومی با حقوق دانان مشهور برنامه دیدار. بعد از جلسه به ما کارآموزان گفت که هیأت چند سؤال درباره اعدام و مجازات های اسلامی پرسیدند که من هم جواب دادم این ها قانون و عرف این کشور است و هر کشوری نظام حقوقی خاص خود را براساس بنیان های اجتماعی و فرهنگی اش دارد که البته می تواند اصلاح شود. هیأت هم در پاسخ گفته بود، پیش هر وکیل دادگستری رفتیم علیه نظام حقوقی ایران صحبت کرد به جز شما. موقع رفتن سفیر بریتانیا دو خودنویس به ایشان اهداء کرد.

گاهی که با این قلم ها یادداشت می نوشت، بچه ها به شوخی می گفتند با قلم انگلیسی نوشته اید! استاد احمدی روزنامه «اطلاعات» را بیش از همه رسانه ها دوست داشت و تعریف می کرد در دوران کودکی همسایه دیوار به دیوار نماینده کرمان در مجلس شورای ملی بوده و از زمانی که این نماینده مجلس نابینا شد، برای او روزنامه «اطلاعات» را روزانه می خوانده است. علاوه بر این مدیر مسؤول روزنامه مرحوم سیدمحمود دعایی اهل کرمان بود و بی نهایت با هم دوست بودند. اما از سال 1385 دیگر یادداشت هایی که می فرستاد را چاپ نمی کردند. حدس زد روزنامه برای انتشار مقالات اش تحت فشار باشد و دیگر برای آن ها چیزی نفرستاد. سخن و خاطره تا بی نهایت ادامه دارد، با مصرعی از شهریار به پایان می برم: «دلم به دولت یاد است اگر دمی شاد است». 

برچسب ها: نعمت احمدی ، احمدی
ارسال به دوستان