گمانه زنی ها در مورد این که ایران یا گروه های نیابتی آن به عنوان انتقام ترورهای اخیر "اسماعیل هنیه" رهبر حماس و "فواد شکر" معاون حزب الله به کجا حمله خواهند کرد، شدت گرفته است. علیرغم آن که سناریوهای متعددی در حال بحث هستند همه در حد گمانه زنی باقی مانده اند. با این وجود، یک احتمال خاص مستلزم بررسی گسترده است.
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست؛ این بار علاقه ایران به ضربه زدن به اسرائیل صرفا با هدف نمایش قدرت نیست بلکه هدف مهم تر اعمال قدرت و تحمیل درد و خسارت قابل توجه به اسرائیلی ها است.
بهترین سناریو برای ایران مستلزم حمله ای است که یک واکنش زنجیره ای ایجاد می کند که اسرائیل را به خود مشغول می سازد تا نتواند یک ضد حمله فوری یا موثر انجام دهد.
یک هدف مشخص می تواند نوار باریک بین کرانه باختری و غزه باشد. این قلمرو اسرائیلی که تقریبا 1.6 کیلومتر طول دارد حدود 2.7 میلیون عرب در کرانه باختری را از حدود 1.8 میلیون عرب در غزه جدا می سازد. اسرائیلی ها پایگاه های نظامی متعددی در آن منطقه دارند تا از حفاظت و کنترل خود اطمینان حاصل کنند.
ایران با انجام یک حمله می تواند به آن پایگاه های نظامی آسیب برساند بدان امید که خشم ایجاد شده در کرانه باختری طی هشت ماه گذشته منجر به شورش علیه اسرائیلی ها شود. یکی از شاخص هایی که نشان می دهد ایران ممکن است آن منطقه را هدف قرار دهد آن است که در فهرست اهداف منتشر شده توسط رسانه های ایرانی، چهار پایگاه نظامی از هفت پایگاه نظامی مورد هدف در آن نوار قرار دارند.
ایران هم چنین روی این احتمال حساب باز کرده که خشم در کرانه باختری همراه با درگیریهای جاری در غزه و تنشها با حزبالله در شمال اسرائیل به وضعیتی غیرقابل کنترل برای اسرائیلی ها تبدیل خواهد شد.
در چنین بستری ایران ممکن است آن نوار باریک را پاشنه آشیل اسرائیل قلمداد کرده باشد.
ایران با اعمال فشار نظامی بر آن منطقه ممکن است امیدوار باشد که دریچه ای برای شبه نظامیان حماس در غزه و جناح هایی در کرانه باختری ایجاد کند تا بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند یا حداقل مشکلات بیش تری را برای ارتش اسرائیل ایجاد کند. حمله ای مانند این می تواند حمل و نقل و ارتباطات زمینی بین شمال و جنوب اسرائیل را به خطر بیاندازد و موانع لجستیکی بزرگی را برای اسرائیل ایجاد کند.
در چنین سناریویی گام بعدی ایران میتواند آن باشد که هرج و مرج متعاقب را به حزب الله بسپارد و اسرائیل را در اشغال خود نگه دارد در حالی که ایران دوباره گروه بندی می کند یا به دنبال آغاز مذاکرات خواهد بود.
با این وجود، معضلی که هنوز ایران با آن مواجه است این نکته می باشد که هیچ تضمینی وجود ندارد که در چنین سناریویی بین ایالات متحده و اسرائیل تقسیم کار صورت نگیرد.
در چنین تقسیم کاری اسرائیل با ناآرامی های کرانه باختری، غزه و قلمرو خود مقابله می کند در حالی که آمریکا به طور مستقیم ایران مقابله خواهد کرد.
چنین وضعیتی چالشی مهم برای ایران به ویژه با توجه به انتخابات پیش روی امریکا خواهد بود. عدم پاسخ یا پاسخ ضعیف در حفاظت از متحد اصلی ایالات متحده در خاورمیانه می تواند برای حزب دموکرات و کامالا هریس نامزد انتخاباتی آن گران تمام شود.
راه حل ایران برای چنین سناریویی می تواند آزاد کردن دست نیروهای نیابتی شیعه برای حمله به نیروهای آمریکایی در عراق، سوریه و اردن باشد.
با این وجود، وقتی صحبت از حمله به نیروهای آمریکایی به میان میآید، نیروهای نیابتی ایران در سوریه ممکن است به عنوان بازیگران کلیدی ظاهر شوند زیرا نیروهای آمریکایی در التنف در استان حمص سوریه بسیار آسیب پذیرتر از نیروهای آمریکایی در عراق هستند.
در همین حال، انصارالله می توانند به حملات خود علیه اسرائیل حمله به بندر ایلات و تشدید ایجاد اختلال برای حمل و نقل دریایی بین المللی در دریای سرخ ادامه دهند و باعث افزایش هزینه های کشتیرانی و اعمال فشار مالی بر غرب شود.
با این وجود، در حالی که همه این اقدامات می تواند بر ایالات متحده و اسرائیل فشار وارد کند استفاده از نیروهای نیابتی هنوز مشکل اصلی ایران را حل نمی کند: عدم توازن قدرت میان خود و شراکت اسرائیل و آمریکا.
در چنین وضعیتی ایران باید محتاطانه رفتار کند چرا که هرگونه استفاده بی پروا از نیروهای نیابتی می تواند منجر به واکنش شدیدی شود که شبکه نیروهای نیابتی که ایران چهار دهه وقت صرف ایجاد آن کرده را به خطر خواهد انداخت.
این نه تنها به ایران بلکه به شرکای بین المللی اصلی آن کشور یعنی چین و روسیه نیز آسیب می رساند.
ادامه درگیری در دریای سرخ هزینه تجارت را برای چین افزایش می دهد. چین پیش تر گلایه خود نسبت به این موضوع را به اطلاع ایران رسانده است. علاوه بر این، استفاده از نیروهای نیابتی در سوریه می تواند باعث حمله بزرگ علیه حکومت اسد شده و تلاش ها و دستاوردهای روسیه در سوریه را به خطر بیاندازد. این موضوع ممکن است یکی از دلایل سفر ناگهانی اخیر "سرگئی شویگو" دبیر شورای امنیت ملی روسیه به تهران بوده باشد.