داستان انقراض برای همه حیوانات یکسان نیست مثلاً پرندهای زیبا معمولاً توجه عده زیادی را برمیانگیزد اما وضع برای حیوانی که ممکن است به انسان و دامهایش حمله کند طور دیگری است. برخی میگویند: «خب لابد به محدوده زندگی انسان وارد شده و مردم مجبور شدند برای دفاع از خود او را از پا در بیاورند.» یا «حیوانی که یک روز به گله میزند اگر غذا گیرش نیاید ممکن است به انسان هم حمله کند.»
این استدلالها باعث میشود نگاهی در جامعه حاکم شود که از کم شدن تعداد حیواناتی مثل ببر و یوزپلنگ برای افراد زیادی اهمیت نداشته باشد، این درحالیاست که فعالان محیطزیست و حیاتوحش بارها و بارها بر ضرورت وجود همه گونههای بومی در طبیعت هر منطقه تاکید کردهاند و از میان رفتن هر کدام را خطری جدی برای زنجیره حیات دانستهاند. ببر مازندران یکی از انواع پستاندارانی بود که قربانی همین نوع تفکر شد و امروز دیگر ردپای این گونه مهم و جذاب از طبیعت کشورمان پاک شده است.
به گزارش آنا، ۲۹ ژوئیه (۸ مرداد) در تقویم جهانی روز ببر است و در این روز معمولاً از ببرهایی گفته میشود که هنوز زندهاند و با تمام دشواریهایی که انسان برایشان ایجاد کرده است هم چنان در تلاش برای حفظ بقا هستند. در این گزارش از ببرهای ایران و جهان میگوییم حیواناتی با خطوط مشکی که هیچ کدام شبیه به هم نیستند و مثل اثر انگشت منحصربه فردند، حیواناتی با شکوه و در معرض خطر انقراض!
کودکان و نوجوانان امروزی زمانی که تصاویر گربهسانان بزرگی مثل ببر را در شبکههای اجتماعی و سایتها میبینند احتمالا فکرش را هم نمیکنند در روزگاری نهچندان دور، این پستاندار با شکوه و زیبا در جنگلهای البرز ایران فرمانروایی میکرده و از آستارا تا شمال ترکمن صحرا در سیطره او بوده است اما امروز فقط چند عکس و افسوس انقراضش سهم ماست.
ببر هیرکانی یا مازندران مقام دوم بزرگترین ببر جهان پس از ببر سیبری را در اختیار داشت. زیبایی و تفاوت ببر مازندران که در جثه بزرگ و سر کشیدهاش نمایان بود باعث جلب توجه شکارچیان اروپایی و آسیایی میشد. بیشهها و جنگلهای حاشیه دریای مازندران زیستگاه او بود اما تغییرات زندگی انسان باعث شد حیاتش تحت تأثیر قرار بگیرد و امروز وقتی به عوامل انقراضش نگاه میاندازیم، چشممان از نبرد نابرابری که علیه او آغاز شد، تَر شود.
افزایش جمعیت و پیشرَویِ انسان به زیستگاه ببر مازندران یعنی جنگلها و بیشههای شمالی ایران پیامدهای خطرناکی برای گونههای حیوانی و گیاهی در پی داشت و همچنان هم دارد. از حدود یک قرن پیش با پیشرفت فناوری میزان دسترسی افراد به مناطق بکر جنگلهای شمال بیشتر شد. تردد خودروها و ساختوسازها کمکم آغاز شدند و بخشهایی از جنگل که معمولاً در تصرف انسان نبود بیش از پیش محل رفتوآمد او شد.
حضور انسان به معنای تغییر کاربری جنگلها به زمینهای کشاورزی بود. تالابها کوچک و کوچکتر میشدند، پوشش گیاهی ساحلی از بین رفت و بخشی از منابع غذایی ببر مازندران که شامل حیوانات و پستانداران کوچک بود، کاهش یافت.
ببر مازندران در چنین شرایطی برای حفط بقای خود ناچار بود به مناطق مختلفی سر بزند تا شاید بتواند طعمهای پیدا کند. حضور او در مناطقی که به محل زندگی انسان یا دام نزدیک بود باعث نگرانیهای زیادی شد. ببر مازندران زیستگاهش را در خطر میدید، یافتن غذا برایش سخت شده بود و گرسنگی باعث میشد به دامهای مردم محلی حمله کند.
مردمی که زندگیشان از طریق دامداری میگذشت و حیوانات اهلی سرمایهای جدی برایشان به حساب میآمد از این اتفاق برآشفتند و همین ماجرا مقدمهای شد برای شکار ببرهای بختبرگشته. البته بخشی از شکارها هم به دلیل زیبایی و ابهت ببر بود که شکارچیان غیر قانونی را وسوسه میکرد تا پوست، دندان و استخوانهای او را به عنوان نتیجه موفق شکارشان بفروشند و اعتباری کسب کنند.
در حدود سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۶ روایتهای تاریخی متعددی درباره شکار ببر مازندران نوشته شده است که هم سفرنامهنویسها به آن اشاره کردند و هم در مستندات فعالان محیط زیست ذکر شده است. عکسهای غمانگیزی هم از شکار ببر در ایران وجود دارد که گویی بیشتر به سندی برای فخر فروشی و مباهات شکارچیان تبدیل شده بود.
به این ترتیب داستان ببر مازندران به پایان نزدیک میشد و سیاستگذاران بدون توجه جدی برای جلوگیری از تغییر کاربری اراضی جنگلی به کشاورزی و آگاهیبخشی در بین مردم برای حفاظت از این گونه به این انقراض او دامن زدند.
روایتها درباره آخرین ببری که در ایران دیده شد متفاوت است عدهای آن را مربوط به سال ۱۳۳۲ میدانند و برخی دیگر سال ۱۳۳۶. در هر حال از مشاهده آخرین ببر مازندران در ایران حدود نیم قرن میگذرد. زمانی که سروان احمد هنرور برای شکار به جنگلهای مینودشت و کلاله رفته بود و خبر دیده شدن حیوان عظیمالجثهای را شنید. او مشتاق شد تا ببر را پیدا کند و در نهایت هم با موفقیت تفنگ برنواش را به سوی ببر نشانه رفت و او را از پا در آورد.
عکس یادگاری او در کنار تن بیجان ببر، سندی دلخراش در حافظه تاریخی محیط زیست ایران است. در برخی از منابع و اسنادی که فعالان محیط زیست ایران تهیه کردهاند، آمده است تعداد محدودی از ببرهای مازندران از زیستگاه همیشگی خود یعنی جنگلهای شمالی به نزدیکی کوهستان های البرز آمدند و در آنجا به دلیل قرار گرفتن در زیستگاه پلنگهای ایران دچار مشکلات متفاوتی شدند یکی از بزرگترین مشکلات آنها در این منطقه رقابت بر سر طعمههای مشترک بود، رقابتی که به نفع ببرها تمام نشد.
ببرها سنگینتر از پلنگها بودند و شرایط بدنیشان برای زندگی در بیشه و جنگل مناسب نبود. آنها امکان زندگی در کوهستان را نداشتند و به تیزپایی پلنگ ایرانی نبودند. بنابر آخرین گزارشهای معتبری که از پارک ملی گلستان در دسترس است در سال ۱۳۳۸ هم تعدادی ببر در پارک ملی گلستان دیده شد و پس از آن دیگر کسی از ببرهای مازندران خبری ندارد. ناپدید شدن ببرها در جنگلهای شمال ایران محسوس بود و فعالان محیط زیست هشدار انقراض احتمالی این گونه را به سیاستمداران و سازمانهای مرتبط با حیات وحش و محیط زیست داده بودند.
همین موضوع زمینه تشکیل کمیته ببریابی در سال ۱۳۵۳ شد. این کمیته تلاش داشت در پی ببر مازندران به مناطقی که احتمال حضور او میرفت سر بزند. گرگان، گنبد کاووس و پارک ملی گلستان آخرین مناطقی بود که فعالان محیط زیست حدس میزدند ببر مازندران ممکن است در آنجا دیده شود. عملیات مختلفی برای یافتن ببر طراحی شد عملیاتی که شامل طعمهگذاری، قالبگیری ردپای حیوان و عکسبرداری از مناطقی که مشکوکتر بودند، اما این پروژه با موفقیت همراه نبود.
بعد از این که پروژه ببریابی و احیای گونه آن در ایران با شکست مواجه شد در حدود سال ۱۳۸۹ با حمایتهای سازمان محیط زیست دو قلاده ببر سیبری وارد کشور شد و در ازای آن دو قلاده پلنگ به روسیه منتقل شد. متخصصان محیطزیست در آن زمان این نقد را وارد کردند که وقتی برنامهریزی مشخص و محل مناسبی برای نگهداری ببرها وجود ندارد، نباید این اتفاق بیفتد اما در هر حال این پروژه عملی شد و ببرهای سیبری به ایران رسیدند.
قرار بود زمانی که ببرهای سیبری وارد ایران شدند محدودهای به وسعت ۱۰۰ هکتار را در شبه جزیره میانکاله فنسکشی و منطقهای را به عنوان یک محدوده نگهداری در اسارت برای ببرها ایجاد کنند اما سایت نگهداری آنها هنوز مهیا نبود و به ناچار ببرها برای مدتی راهی باغ وحش ارم شدند.
متأسفانه شیرهای باغوحش که به بیماری مشمشه مبتلا بودند باعث شدند ببرها نیز درگیر این بیماری شوند و در نهایت ببر نر در اثر مشمشه از بین رفت و ماده هم در باغ وحش باقی ماند. امکانسنجی احیاء در زیستگاهی که برای ببر در نظر گرفته شده بود امری ضروری بود که ظاهراً به درستی انجام نشد و باعث شد آخرین تلاشهای ایران برای ببرهای عظیمالجثه مازندران ناکام باشد.
هدف از روز جهانی ببر، جلوگیری از کاهش جمعیت ببرها به دلیل مسائل متعددی از جمله تخریب زیستگاه، تغییرات آبوهوایی، شکار غیرقانونی، شکار و حمایت از رفتارهای دوستدار محیط زیست است که به نفع ببرها و جمعیتهای اطراف است. ۱۳ کشور از جمله چین، روسیه و هند تصمیم گرفتند برای حفاظت از ببرها همکاری کنند. این روز علاوه بر حفظ این موجودات، به حفاظت و تقویت زیستگاه آنها نیز کمک میکند.
ببرها نه تنها بسیار زیبا هستند، بلکه برای حفظ تعادل اکوسیستم نیز حیاتیاند. آنها به عنوان شکارچیان راس، مقدار طعمه را کنترل میکنند و به حفظ نظم طبیعی جنگلها کمک میکنند. ببر (Panthera tigris) در فهرست قرمز IUCN از گونههای در معرض خطر قرار دارد. تقریباً یک میلیون ببر در آغاز قرن بیستم در طبیعت زندگی می کردند.
با این حال، در نتیجه دخالت انسان در شکار غیرقانونی، تجارت غیرقانونی حیات وحش، آسیب به زیستگاه و سایر مسائل، تعداد آنها به طور پیوسته به ۳۹۰۰ قلاده کاهش یافتهاست. با توجه به اینکه تعداد ببرها در سال ۲۰۱۰ به کمترین میزان خود یعنی حدود ۳۲۰۰ قلاده رسیده است.