عصر ایران ؛ دکتر مرتضی نظری (رئیس پیشین مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش) - یک جامعه آماری حدودا ۱۵ میلیون نفری شامل نوجوانان مدرسه و جوانان دانشجو نتوانستند با ادبیات و سبک نامزدهای ریاست جمهوری ارتباط معناداری پیدا کنند. این ️جمعیت بزرگ در مناظرهها بدون نماینده بود. نه با سخنرانی های نامزدها و نه با میزگردهای مشاوران نامزدها نتوانست احساس نزدیکی و همدمایی کند.
اوج نزدیک شدن نامزدهای ریاست جمهوری به مرزهای سبک زندگی این جامعه، جملات سلبی و نقادانه پورمحمدی و پزشکیان بود علیه گشت ارشاد، طرح نور و برخوردهای سرهنگی با مقولههای فرهنگی. اما جای ایده و برنامه روشن و ایجابی که بتواند این نسل که عموماً رأی ندهندگان یا مرددها هستند را متقاعد کند، خالی بود.
نمی دانم این ادعا، در روزهای باقیمانده تا انتخاب رئیس جمهور چهاردهم درست هست یا نه اما نامزدها به مهمترین ویژگی این نسل که زندگی در عصر دیجیتال هست حتی نزدیک هم نشدند و با کلی گویی از آن گذشتند. اگر تمام مناظره ها و حواشی انتخابات را از زاویه دید ۱۷ تا ۲۵ سالهها نگاه کنید در مییابید که نامزدها درگیر مشغلههای ذهنی نسل خودشان بودند و انگار که جامعه، همان جامعه زمان خاتمی و احمدی نژاد و حتی روحانی است.
شاید مشغلههای ذهنی مردان دهه چهل و پنجاهیِ انتخابات ریاست جمهوری این مجال را از آنها گرفت که؛
_نسل ۱۷ تا ۲۵ سالهها از خاطرات پراستناد و پرتکرار ۲۰ سال قبل ذهنیتی ندارند.
_ با زبان انگلیسی عجینتر هستند و خیلی از عربی سردرنمیآورند.
_ والدینشان بله ولی خودشان از خاتمی خاطرهای ندارند چون هنوز به دنیا نیامده بودند و از احمدی نژاد هم خیلی چیزی به یاد ندارد مگر در حد کلیپهای طنز اینستاگرام.
_ رک گو هستند، با رسمیت و فکر کردن در چارچوبهای رسمی خیلی میانه ای ندارند.
_ ۹۷ درصد دانشآموزان ۱۵ تا ۱۷ ساله به گوشی موبایل دسترسی دارند و سرگرمی ۹۵ درصد آنها گیم و فیلم در پلتفرمهای خارجی است.
_ سرعتی هستند و به راحتی نظر و احساس خود را ابراز میکنند و برای ماندن ابهام دارد.
نتیجه:
دوران شور انتخاباتی ستادها و حامیان ایشان تمام میشود و موعد برنامهریزی و پاسخگویی به نیازهای نوظهور این نسل مطالبهگر از راه میرسد.
منهای لحن چالهمیدانی و سبک عصبی و زننده کاندیدای پوششی که از توجه همقطاران اصولگرای خود هم محروم ماند، یک فرصت دیگر باقی مانده تا درک واقعیتری از جامعه مورد روایت این یادداشت.
به نظر میرسد هر دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا باید شفافتر نسبت خود را با تغییر بسیار محسوس نیازهای نسل نو مشخص کنند تا بتوانند بمانند.
این نسل، نسل بایدهای بزرگسالانه نیست، نسل شایدهای مطالبهگرانهایست که نتایج دور اول انتخابات ۸ تیر نشان داده نتوانسته روایت خود را در نسل سیاسیون دهه سی و چهل پیدا کند.
اگرچه بین زیستجهانِ پزشکیان و جلیلی تفاوت و تمایز بسیار زیاد است اما این پرسش و شايد هشدار پابرجاست که برای این جامعه بزرگ و پرشور و مستعد جوان کدام تفکر و با چه درکی از این نسل میخواهد دست به طراحی بزند؟
پزشکیان با نگاه تعاملی یا جلیلی با طرز فکر کنترلی؟