عصرایران ؛ مصطفی داننده - «این سخن که تا اتاق اضافه نداشته باشیم، نمیتوانیم فرزندان بیشتری داشته باشیم، سخن قابل دفاعی نیست؛ تشکیل خانواده و بچهدار شدن حتما نیاز به مسکن و امکانات متناسب دارد، اما اینکه فقط اینها زمینه فرزندآوری باشند، باور صحیحی نیست. تجربه زندگی والدین و اجداد ما نشان میدهد که میشود در خانههای کوچک که اتفاقا در هر اتاق آن نیز یک خانواده با چند فرزند زندگی میکردند هم میشود به خوبی زندگی کرد. البته معنای این حرف آن نیست که امروز هم اینگونه باید زندگی کنیم، امروز مدل و سبک زندگیها نسبت به گذشته تغییر کرده، اما باید تلاش کنیم فرهنگ قناعت میان مردم زنده بماند.»
سخنان بالا متعلق به سیدابراهیم رئیسی است. رئیس دولت سیزدهم میخواهد مردم را به قناعت دعوت کند و برای این کار از زندگی گذشتگان مثال میزند. ی طبیعی بود که متولیان امر را غافلگیر کرد، نباید در این حادثه دنبال عامل غیرطبیعی بگردیم. این سیل غافلگیرکننده در جایی جریان یافت که تاکنون در مشهد سابقه نداشته است و نمیتوان گفت چرا پیش از این علاج نکردند. سیل بر اثر شدت بارش از دامنه کوه خلج جریان یافت.»
در همه جای دنیا تلاش میکنند برای ترغیب مردم به بچهدار شدن و عبور از جامعه پیر، به مردم وعده زندگی بهتر با بچه را بدهند. مثلا میگویند اگر شما بچه دار شوید و یا تعداد بچههای شما از 3 عدد بیشتر باشد ما به شما یک خانه میدهیم یا حقوقتان را تا حدی اضافه میکنیم که دغدغه اقتصادی برای آینده فرزندانتان نداشته باشید.
در ایران اما رئیس جمهور کشور نه تنها وعده ساختن یک جامعه بهتر با رفاه بیشتر برای بچهدار شدن را نمیدهد بلکه به آنها میگوید ما در گذشته مردم در یک اتاق زندگی میکردند و خیلی هم زندگی و حال خوبی داشتند.
آنهایی که دوست ندارند بچهدار شوند، دلیل اقتصادی دارند. میدانند در این شرایط سخت، نمیتوانند از پس هزینههای یک فرد دیگر که اتفاقا پرهزینه هم هست برآیند. درک این موضوع نباید خیلی سخت باشد با چند نظرسنجی البته معتبر میشود به راحتی به یک نتیجه ساده و قابل درک رسید که امروزه مهم ترین مشکل ایران مسئله اقتصادی است که بسیار از بحرانهای اجتماعی و فرهنگی متولد آن است.
با این شیوه و با این ادبیات نمیشود مردم را ترغیب کرد که برای جوان شدن جامعه ایران تلاش کنند. اتفاقا بسیاری از متولدین دهه 60 و قبل از آن که تجربه زندگی در یک اتاق در یک خانه پدربزرگ یا داشتن یک اتاق شریکی با برادر و خواهرها را دارند، هیچگاه از آن سبک زندگی به نیکی یاد نمیکنند. زندگی که مستقل بودن در آن معنی نداشت و همه زندگی خلاصه میشد در چهار دیوار یک اتاق.
قناعت خوب است اما در چه شرایطی؟ قناعت در زمانی که اقتصاد همچون مار بوا دور زندگی مردم پیچیده است، معنی ندارد. تورم و رشد روزانه قیمتها کاری کرده است که سبد زندگی مردم تبدیل به سبدهای پلاستیکی خاله بازی بچهها شده است، همانقدر کوچک.
مردم بسیاری از کالاهای فرهنگی و تفریحی را از سبد زندگی خود حذف کردهاند. برخی که حتی کالاهای اساسی مثل گوشت و مرغ را هم کنار گذاشتهاند. دیگر چه باید بکنند که شما نامش را قناعت بگذارید.
حالا این توصیهها از یک منبری یا یک سخنران قابل پذیرش است که میخواهد مردم را دعوت به زندگی ساده کند اما رئیس جمهور یک کشور که با هزار وعده سرکار آمد و به مردم گفت هر سال یک میلیون خانه برایتان میسازم، نباید این چنین حرف بزند و مردم را دعوت به زندگی چندین نفره در یک اتاق کند.
اتفاقا چنین یادداشتی را باید رئیسی و تیم رسانهای او در نقد چنین تفکری بیان کنند که نه، ما برای فرزندآوری برنامهها داریم و تلاش میکنیم که رفاه برای پدرومادرهایی که بیش از 2 فرزند دارند فراهم کنیم.
البته عجیب نیست؛ پدر همسر سیدابراهیم رئیسی یعنی آیتالله علمالهدی در اواخر دولت احمدینژاد در واکنش به گرانیها گفته بود:« مردم از گرانی گلایه نکنند و به جای مرغ اشکنه و پیازداغ بخورند.» فردی که در روزهای اخیر هم در مورد سیل گفته بود:« «سیل در مشهد یک بلای طبیعی بود که متولیان امر را غافلگیر کرد، نباید در این حادثه دنبال عامل غیرطبیعی بگردیم. این سیل غافلگیرکننده در جایی جریان یافت که تاکنون در مشهد سابقه نداشته است و نمیتوان گفت چرا پیش از این علاج نکردند. سیل بر اثر شدت بارش از دامنه کوه خلج جریان یافت.»
بله، گویا نباید انتظار داشت، دولتی کاری برای بهتر شدن زندگی مردم انجام دهد و باید جامعه خودش راهش را پیدا کند که بنا بر توصیه؛ آنهم «قناعت» است. زندگی به روش نیکان، توصیهای است که به مردم میشود، باز خدا را شکر آقای رئیس جمهور یاد زندگی انسانهای نخستین نیفتادند که در غار زیست میکردند با بچههای فراوان!