1- ماهی آبنوس: آبنوس/’ābnus/: صفت است و به معنای تیره رنگ است. منظور از ماهی آبنوس، شب تیره و سیاه است.
2- دُمِ طاووس: منظور از دم طاووس، پرتو و نور خورشید است.
3- بامِ تَنْ بِشُسْتِه زِ قیر: منظور صبح است که تن خود را از سیاهی قیرمانند شب زدوده است.
4- چهره سازان: آنچه که صورت کسی یا چیزی را تشکیل می دهد. در شعر منظور هر آنچه در جهان دیده می شود است.
5- سرای: [مجاز] دنیا
6- درشت dorošt/: با صلابت و با شکوه. پستی و بلندی. بزرگ و حجیم
6- رنگدان ها: مواد رنگین مختلف که به مواد دیگر رنگ میدهد؛ پیگمان.
7- ددی شکافته پشت: شاعر دریا را در هنگام طلوع که تلالو نور خورشید روی آن خطی عمود بر افق ایجاد کرده است را به حیوان وحشی و درنده ای تشبیه کرده است که انگار پشتش شکافته شده است.
8- سحرخیزان: هر آنچه که با طلوع خورشید دیده می شود
9- روشنان/ro[w]šanān/: کنایه از ستارگان باشد
10- سر به سر: روی هم. همه
11- دلربایان: زیبایی ها
12- رهروان: روندگان، مسافران
13- تک/tak/: دویدن
14- تاب: حرارت، گرمی
15- پای بگرفته اند: پا گرفتن:[ گ ِ رِ ت َ] مستقر شدن . دوام کردن . ثبات یافتن . استوار شدن . – پا گرفتن کاری و امری ؛ رونق و ثبات آن .
16- دمنده/damande/: خروشان و خشمناک، وزنده
17- سرکش/sarke(a)š/: نافرمان و گردنکش
18- تند/tond/: طوفانی
19- هیکلی: هر انسان یا حیوان پرزور و قدرتمند
20- می پاید: پاییدن. چشم به کسی یا چیزی دوختن و مراقب آن بودن؛ زیر نظر قرار دادن.