۲۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۶۱۸۵۳
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ - ۰۸-۰۲-۱۴۰۳
کد ۹۶۱۸۵۳
انتشار: ۱۰:۳۱ - ۰۸-۰۲-۱۴۰۳

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
اگر پدران سنت‌زده ما خطاب به معلمان می‌گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان‌اش مال من! " این روز‌ها بسیاری از والدین نادانسته مجوز برخورد شدیدتر را به مدارس فرزندان‌شان می‌دهند. البته نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر: تلقین دایمی حس ناکافی بودن! آن هم به کودک ۷ تا ۱۰ ساله! این دیگر آموزش نیست. به تاراج رفتن کودکی‌ است...

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

  در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسه‌ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می‌پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه‌بار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیل‌کرده‌اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکی‌اش به تاراج رفته بود!  از این رو 7 نکته را در زیر یادآور می‌شوم:

۱.  اگر پدران سنت‌زده ما خطاب به معلمان می‌گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان‌اش مال من! " این روز‌ها بسیاری از والدین نادانسته مجوز برخورد شدیدتر را به مدارس فرزندان‌شان می‌دهند. البته نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر: تلقین دایمی حس ناکافی بودن! آن هم  به کودک ۷ تا ۱۰ ساله! این دیگر آموزش نیست. به تاراج رفتن کودکی‌ است...

۲. بارها شاهد بوده‌ام والدینی از مدارس متبوع خواسته‌اند فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند! آزمون‌های بی‌پایانی چون مدارس تیزهوشان، آزمون مدارس خاص (‌شما درباره برخی‌شان بخوانید مراکز گروگان‌گیری ویژه)  و مانند اینها.

اهداف دوره آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد، یادگیری مهارت‌های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری 

   ملاحظه می کنید که در  این هدف گذاری جهانی آماده‌سازی برای آزمون‌های خاص گنجانده نشده و از این رو باید پرسید شمای والد- مادر یا پدر یا هر دو-  چرا روان کودک ۹ ساله‌تان را می‌آزارید و حتی بابت آن هزینه می‌پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یک کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک‌آزاری می‌تواند داشته باشد؟ البته همه کودکان در اثر فشارهای این‌چنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می‌نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند، نه بیشتر.


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط (‌دیسیپلین) گره خورده است. گزاره‌های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جواب‌گو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت‌ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. به قول فرنگی‌ها " شیطان در جزییات است ". بسیاری از آزمون‌های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می‌شود با ده‌ها متغیر و پارامتر اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند. با زیرساخت‌های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی موجود در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون‌ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی‌کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد -که ندارد- آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل‌گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و به بیراهه می‌رود! جاده با کیفیت، خودرو استاندارد، راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد همه با هم سفر ایمن را به دنبال دارد‌! 

۶. بارها شنیده‌ایم برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می‌دانیم کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی خود را صرف آموزش به ویژه آموزش پایه می‌کنند و آموزش پایۀ درست از وظایف ذاتی دولت‌هاست ! بله، همه اینها درست است اما عجالتا فقدان این درایت‌ها توجیهی نیست تا فرزندتان را به رباتی آزمون دهنده تبدیل کنید!

۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می‌کنم اکثر برنامه‌هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می‌شود عمق لازم را ندارند و غالبا سطحی است. به عنوان مثال ۳ سال زبان فوق برنامۀ مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در مؤسسات معتبر زبان است! 

   یادمان باشد: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی (‌زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را دارد، اما و هزار اما کودکی از دست رفته هرگز جبران‌پذیر نیست چه رسد به آزار و آسیب های روحی که ممکن است یک عمر گریبان کودک شمارا رها نکند.
---------------------
*دکتریِ آموزش

برچسب ها: آموزش ، کودکان ، آزمون
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
7
5
وقتی کل سیستم آموزش ایران بر پایه منسوخ نمره دهی باشه و در نهایت در کنکور هم 50 درصد نمره دبیرستان رو در نظر می گیرن، خب والدین هم برای اینکه پایه علمی کودک شون قوی بشه، مجبور می شن از همون دوران ابتدایی تحت فشار بذارن. از سیستم آموزش باید انتقاد کنید نه از والدین
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۵۶ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
والدین هم مسئولیت اخلاقی دارند هموطن گرامی.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
4
7
درباره هشتاد درصد کودکان ایرانی زبان اجباری و زبان نامادری را نیز اضافه کنید.
کودکان غیرفارس زبان نه بعنوان دانش آموز بلکه بعنوان زبان آموز در مدارس حاضر میشوند.
آن هم آموختن زبان دوم نه با زبان اول بلکه آن هم با زبان دوم!
فاجعه کودک آزاری و قتل عام فرهنگی در مدارس ما آینده کشور ما را به پرتگاه برده است.
سجادی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
8
4
این مطالب شما برای کشورهای پیشرفته هست
ما جهان صدم هستیم
همین مطالب مزخزف شما رو گوش کردم وبچه اولم رو فرستادم مدارس عادی
لطفا وقتی مطالبی رو می نویسید مطابق با کشور خودمون باشه
شما تفکرات جهان اول رو دارید در کشور جهان صدم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
0
0
بسیار عالی نوشته‌اید. سپاس.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۶ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
0
0
با مطالب تون موافقم. البته قدری تند و تیزگویی کرده اید اما حرف تان کاملا درست است. دختر من هم مدرسه دولتی رو (ولنجک) و هم مدرسه انتفاعی (ولنجک) رو تجره کرده است. چند نکته رو با توجه به تجربیات ام اضافه کنم:
1. کلا پرورش رو از آموزش و پرورش حذف کرده ایم و البته پرورش رو با آموزش مفاهیم مذهبی مخلوط کرده ایم که البته این 2 یکی نیستند.
2. مدارس دولتی در کشور محل مناسبی برای پرورش نیستند. مدارس غیرانتفاعی هم برای پرورش حتی بدتر از مدارس دولتی اند به این دلیل که خانواده ها تمایلات خود رو به مدرسه تحمیل می کنند. مدارس غیرانتفاعی قانون ندارند و جرات وضع دسیپلین برای بچه ها ندارند چون والدین اجازه نمی دهند. مدارس غیرانتفاعی نمایشگاه اتومبیل و نمایشگاه ثروت والدین محسوب میشن. والدین هرچی پول بیشتری داشته باشن، بیشتر برای مدرسه تعیین تکلیف می کنن. یعنی مدرسه، خود قانون ندارد.
3. رقابت روی نمره بسیار بالاست. رقابت روی نمره، نه روی یادگیری. توی این رقابت، حتی معلمها بدشون نمی آد نمره مفت بدهند چون نمره پایین عملکرد خودشون رو پایین می آره.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۶ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
0
0
معلمان محترم جز در مدارس خاص که تحت کنترل شدید مدیر و بازرسی است در سایر مدارس اصلا اهمیتی به تحصیل و تربیت دانش آموز نمی‌دهند این مطلب را بعنوان یک فرهنگی سینه سوخته مینویسم پس والدین را مقصر جلوه ندهید وقتی بیشتر دانش آموزان مدارس خاص کشور از قشر فرهنگیان هستند چون خودشان اشراف کامل دارند که خروجی مدارس خاص تحصیلات عالیه و رشته دانشگاهی بهتر است پس باید آموزش و پرورش فکری بحال مدارس و معلمین و تدریس و نظارت بر آنها بکند نه والدین مظلوم
علی
Canada
۱۷:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
1
0
من با نظر شما کاملا مخالفم امیدوارم از روی جهل باشد و نه تعمد برای اسیب زدن بیشتر به سیستم اموزشی ایران! متاسفانه تجربه من در همان کشورهایی که شما در آنها زندگی نکرده اید کاملا بر عکس این چیزها را می گوید! امتحان و آزمون برای یاد گرفتن بچه ها حتی در دوره ابتدایی کاملا واجب است بله فشار و سختی هست اما همانطور که بزرگان ایران زمین گفته اند نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد! لطفا آدرس غلط به مردم ندهید!