روزنامه شرق نوشت: سه خبر غافلگیرکننده از ورزش تکواندو در عرض حدود یک هفته کافی بود تا زخم کهنه و تازه مهاجرت نخبگان ورزش که جدایی آنها از ایران از لحاظ قهرمانی لطمهای جدی بر پیکره کاروانهای ورزشی زده و میزند، باز شود. اولین آنها مربوط به کیمیا علیزاده است. دختر ارزشمند تکواندو ایران که اولین مدال تاریخ زنان ایرانی در المپیک را به دست آورد. کیمیا چند سال قبل ایران را به مقصد آلمان ترک کرد و حتی در دوره قبلی المپیک در قالب تیم پناهندگان در بازیهای المپیک توکیو تا پای کسب مدال پیش رفت. او این بار با امضای قراردادی به عضویت تیم ملی بلغارستان درآمد. این به آن معناست که اگر بلغارها تا قبل از ۲۷ فروردین بتوانند کارهای پاسپورت او را نهایی کنند، علیزاده بهطور رسمی از این به بعد با پرچم این کشور به میدان میرود و از تیم پناهندگان خارج میشود.
در ایران مطابق با انتظار، واکنشها به این موضوع از سوی رسانههای دولتی منفی بوده و با عباراتی همچون «پس از چند سال دربهدری کیمیا صاحب خانه شد» از آن یاد کردهاند؛ ولی فراموش کردهاند این لابهلا به این موارد هم رسیدگی کنند که او در المپیک ریو به قدر کافی کاروان و ورزش زنان ایران را با همان مدال برنزش صاحب افتخار کرد یا حتی از نقره و برنز مسابقات قهرمانی جهانش هم بگویند.
کیمیا برخلاف تعداد بیشماری از مهاجران ایرانی، به دلیل بیتوجهی، ایران را ترک نکرد؛ او گفته بود دوست ندارد مدالهایش به اسم دولت نوشته شود و از تبعیض بهوجودآمده شکایت داشت. شاید داستان او این روزها چندان دخلی به ورزش قهرمانی ایران نداشته باشد، اما چهبسا در آیندهای نزدیک شبیه به مدال نقره المپیک سعید ملایی که به اسم مغولستان ثبت شده، مدال کیمیا برای بلغارستان هم اوقات بسیاری را مکدر کند.
خبرهای شوکهکننده تکواندو با کیمیا شروع شد، ولی فرزان و ابوالفضل به حسرتهای بیشتر در این زمینه دامن زدند. فرزان عاشورزاده، تکواندوکای ۲۷ساله ایرانی که تا همین چندوقت پیش عنوان «سونامی تکواندو دنیا» را یدک میکشید، به آمریکا مهاجرت کرد تا دوباره نزد مربی صمیمیاش مهدی بیباک برود. فرزان در ۱۷سالگی طلای مسابقات قهرمانی آسیا را دشت کرد و همان سال در بازیهای آسیایی ۲۰۱۴ اینچئون کاروان ایران را صاحب مدال طلایی دیگر کرد. فرزان سال ۲۰۱۵ هم قهرمان مسابقات جهانی روسیه شد تا رسما لقب سونامی را برای خودش بخرد. درست است که از سال ۲۰۱۶ به این طرف او از سکوی قهرمانی بازماند، اما در سنی نبود که در ۲۷سالگی مسئولان ورزشی از یک سو و در رأس آنها وزیر ورزش بیخیال چنین مهرهای شوند.
عمق فاجعه در این بین مربوط به جایی است که همه اطرافیان ورزشی و غیرورزشی فرزان عاشورزاده از دو سال قبل خبر داشتهاند که او قصد مهاجرت دارد، ولی جالب آنکه مسئولان عالیرتبه ورزش یا بیخبر بوده اند یا تمایلی برای راضی نگهداشتن فرزان نداشتهاند. هرچه که بود، فرزان عاشورزاده با یک پست اینستاگرامی شایعات را به واقعیت تبدیل کرد: «با تمامی وابستگی و دلبستگیهایم، تصمیم به مهاجرت گرفتم. تصمیمی مملو از چراها و برایهای متفاوت که توضیح هرکدامشان بماند برای بعد.
مهاجرت و سفری که از مدتها قبل در ذهنم نقش بسته بود. اقدامی که ادامه مسیر زندگی و ورزشیام را به این جبر جغرافیایی سپرد. من با همه سختیهای این تصمیم، مسیر جدید زندگیام را انتخاب کردم. بسیار خوشحالم اینجا و در کنار استاد بیباک و در آکادمی ایشان حضور دارم و عضو جدیدی از این مجموعه هستم که یادآور روزهای اوج گذشتهام در میدانهای جهانی و تمامی رقابتها در کنار ایشان بود. با امید به تکرار آن روزها به همراه استاد بیباک در این کشور».
ضربه سوم را هم ابوالفضل عباسی ملیپوش تیم ملی تکواندو و پدیده سالهای گذشته تکواندو نوجوانان ایران زده که به کشور آلمان مهاجرت کرده است. این خبری است که تسنیم آن را رسما اعلام کرده است. ابوالفضل عباسی برای اولین بار در سال ۱۳۹۸ در ترکیب تیم ملی نونهالان در مسابقات جهانی ازبکستان به مدال طلا رسید. روند رو به رشد او در سال ۱۴۰۱ با کسب مدال طلای نوجوانان جهان و طلای نوجوانان آسیا ادامه داشت و در نهایت به عضویت تیم ملی بزرگسالان در مسابقات جهانی ۲۰۲۲ مکزیک درآمد.
عباسی در مسابقات جهانی مکزیک پس از برتری مقابل انریکه پرز از کوبا و میگوئل مارتینز نفر اول رنکینگ جهان از برزیل، در دور سوم مغلوب مهدی خدابخشی ملیپوش سابق تکواندو ایران از صربستان شد و از دور مسابقات کنار رفت تا خدابخشی در نهایت برای دومین بار به مدال طلای جهان برسد. پس از این مسابقات، عباسی در سال گذشته همراه با میرهاشم حسینی و امیرمحمد بخشی با تیم ملی کشورمان به مدال طلای مسابقات جام جهانی کره جنوبی نیز دست یافت.
اینکه چنین پدیده جوانی به این راحتی مهاجرت کرده تا آرزوهای ورزشیاش را در کشور دیگری جستوجو کند، از آن دست اتفاقات شوکهکنندهای است که نباید مثل سایر موارد به آن نگریست. درست است که شرایط کنونی در ایران نهتنها ورزشکاران، پزشکان و پرستان را به فکر مهاجرت وامیدارد، بلکه به ذهن بسیاری دیگر از نخبگان یا غیرنخبگان متمول نیز میرسد، اما از دست دادن چنین مهرههای جوانی که در میدانی ارزشمند میتوانند پرچم ایران را بالا نگه دارند، جای نگرانی دارد. نگرانیای که ظاهرا فقط در سطح رسانه بازتاب داده میشود و غافلگیریاش دامن عالیترین مقام ورزشی را که وزیر باشد، نمیگیرد.