۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۵۶۷۴۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۴ - ۱۹-۰۱-۱۴۰۳
کد ۹۵۶۷۴۷
انتشار: ۰۸:۱۴ - ۱۹-۰۱-۱۴۰۳
بیژن عبدالکریمی و بررسی برداشت های تندروانه نسبت به دین

در محاصره نظامی کشور، تندروها به حفظ ایران نمی اندیشند / تندروها به تغییر نظام دامن می زنند / مصلحتی بالاتر از حفظ آبروی اسلام در جهان نیست

در محاصره نظامی کشور، تندروها به حفظ ایران نمی اندیشند / تندروها به تغییر نظام دامن می زنند / مصلحتی بالاتر از حفظ آبروی اسلام در جهان نیست
جلوی دانشگاه، دانشجوی من، حجابش را برمی دارد و این عده تندرو با او درگیر می شوند. در یک شرایط اجتماعی و تاریخی که امنیت منطقه در خطر است، و کشور من به لحاظ نظامی محاصره شده است، این عده با برداشت های تند، امنیت ملی را قربانی می کنند به دلیل این که نگاه این عده خاص، نگاه خوارج است. زیرا عمق حقیقت دینی را اساسا نمی بینند. همچنین مصلحت بزرگتر که حفظ حکومت است توجه نمی کنند. سرنگونی جمهوری اسلامی، به نفع کشور نیست و تندروها دارند این شکاف را دامن می زنند.  

دکتر بیژن عبدالکریمی فیلسوف ایرانی، در سال ۱۳۸۰ از دورهٔ دکتری فلسفه در دانشگاه مسلمان علیگر هندوستان فارغ‌التحصیل شد.

به گزارش خبرآنلاین، عبدالکریمی از منتقدان جدیِ نگاه سیاسی به مقولهٔ فرهنگ، علوم انسانی اسلامی و اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها است و معتقد است باید رویکرد هستی‌شناسانه جایگزین رویکردهای تئولوژیک و ایدئولوژیک شود.

او در سخنان خود که در زیر از نظرتان می گذرد، بر دیدگاه تندروانه گروهی خاص در قدرت اشاره کرده و می گوید: در این شکاف اجتماعی (ملت با دولت)، جرثومه های فساد و قدرت های وابسته به نظانم جهانی، نفوذ کرده اند. و جامعه من را به اغتشاش و آرناشیسم می کشانند تا جایی که منتهی به خلاء قدرت شود.

از این رو چرا این عده تندرو به خاطر مصلحت بزرگتر، که حفظ کیان کشور است، دست از برخی رویه های فرمالیست برنمی دارد؟» او پیش از این در برخورد بد تندروها با بی حجابی گفت بود که با سطل ماست، نمی‌توان جلوی «سونامی پسامدرن» ایستاد!عبدالکریمی دیدگاه های تندروانه موجود را باعث در خطر افتادن نظام سیاسی و تمامیت ارضی کشور می داند. متن این سخنان را با هم می خوانیم.

ماچه تلقی ای از انسان داریم، آیا در انسانشناسی ما، جایی برای عصیان انسان در برابر خدا در نظر گرفته شده است یا خیر؟ تاکید می کنم، نمی خواهم تبلیغ گناه بکنم. همچنین بگویم که دعوت به گنهکاری هم نمی کنم. بلکه حرفم این است که در نوع برداشت از دین رسمی موجود، که گرانیگاه و ایستنگاه عده ای از نیروها با برداشت های تند است، و فکر می کنند دارند از موضع دینی با مسئله برخورد می کنند، به نظر من ، این انسانشناسی ، یک انسانشناسی بسیار بسیار ناقص و نادرستی است که در این انسانشناسی جایی برای آزادی و قدرت عصیان انسان در واقع در نظر گرفته نشده است.

آیا بانیان این برداشت های تند از رسول اکرم (ص) بالاتر هستند؟ همین آیات قرآن را که شما مطرح می کنید، مگر خداوند نفرمود که وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ (‌و جز [پیام] رساندنِ روشن، [چیز دیگری] بر عهدة ما نیست ).

این چه شانی است که هواداران برداشت تند از دین برای خود قائل هستند؟ این شان را از کجا آورده اند؟ آیا غیر از تکیه برقدرت سیاسی است؟ و آنجایی که دین و امر معنوی با قدرت سیاسی پیوند می خورد، در آنجا دیگر چیزی از امر دینی و امر معنوی باقی می ماند؟

چرا ما تاریخ دیگر ادیان درس نگرفتیم برای مثال مسیحیت یک جنبش عظیم انسانی بود که با مسیح شروع شد، اما بعد از مسیح (ع) آنجایی که امر دینی و معنوی در کنار امپراتوری روم قرار گرفت، این چشمه خشکید؟ چرا درس نمی گیریم که تفسیر سیاسی و تفسیر ماتریالیستیک از امر دینی چه طغیانی را در عصر روشنگری علیه کلیسا، ایجاد کرد؟ و به چه سکولاریسم و نهیلیسمی در جامعه غربی منتهی شد؟ آیا همان روند را ما پیش نمی رویم؟

آیا اجرای حقوق اسلامی می تواند در خلاء انجام شود؟ آیا فقیهی را می شناسید که اجرای حقوق اسلامی را مبتنی بر وجود و شرایط اجتماعی نداند؟ آیا پیامبر اسلام از همان روز نخست، شراب را تحریم کرد؟ یا در سال سوم هجرت، یعنی 16 سال بعد از بعثت بود که تحریم شراب را پیامبر اکرم (ص) اعلام کردند؟ آن هم ابتدا مبنی بر این بود که مست به نماز نایستید.

آیا ما نباید در اجرای احکامی که احکام دینی و اسلامی می دانیم و سلمنا، آن چه تلقی های تندروانه به آن معتقدند، ما نباید به مصلحت های بزرگ توجه بکنیم؟ آیا فی نفسه ما داعش، طالبان یا القاعده هستیم؟ آیا ما شیعه نیستیم؟ آیا در مقام یک شیعه، اجرای احکام فقهی مستلزم تحقق یک مصلحت نیست؟ و اگر گاهی مصلحت در عدم اجرا باشد، چه می کنیم؟ به نظر من امروز هیچ مصلحتی بالاتر از حفظ آبروی اسلام در جهان کنونی نیست.

آیا ما نباید اجازه بدهیم آن دسته از جامعه که بلوغ مورد نظر تندروها نرسیده اند، به تدریج به این بلوغ برسند؟ مگر حج حکم واجب اسلامی نیست، آیا همه می توانند به حج بروند؟ یا استطاعت مالی می خواهد؟ من که استطاعت ندارم، آیا حج برمن واجب است؟ اگر دختر 20 ساله دانشجوی من تحت هر دلایل تاریخی که قابل فهم و قابل تبیین است، به استطاعت رفتن به حج یا استفاده از حجاب و عفاف و فرهنگ معنوی که عده ای به آن باور دارند نرسیده، آیا با تازیانه می خواهیم او را به حج ببریم؟حجاب ماننده میوه ای است که باید ریشه در اگزیستانس (وجود) آدمیان داشته باشد. این ریشه وجود ندارد. عده ای خوارجانه و یا مانند طالبان می خواهند دیدگاه های خود را تحمیل کنند، و این گونه بر اسلام عزیز من ضربه وارد می کنند آبروی تفکر دینی می ریزند.

خیلی احکام وجود دارد که باید مورد بررسی واقع شوند. اسلام بابرده داری چگونه برخورد کرد؟ عده ای می گویند اسلام از برده داری دفاع کرده است. این احمقانه ترین سخنی است که می توان در باره اسلام گفت. اسلام نه تنها برده داری را تایید نکرد بلکه به اقتضای زمان عمل کرد.

همچنین با اخلاق و احکامی که صادر کرد، به تدریج در تاریخ مسلمانان، برده داری از میان رفت. در عوض در تاریخ آن کسی که از حقوق بشر دم می زند، تا قرن 19 برده داری وجود داشت. پیامبر من با برده داری مواجهه درست داشت. برده داری با شمشیر از بین نرفت. فرمود هر بچه ای که از یک پدر مسلمان و یک مادر کنیز متولد شود، آزاد است و برده نیست. مادر مسلمان باشد، کودکی متولد شود، آزاد است.

هر کسی گناه بکند، و برای جبران برده ای را آزاد بکند، آن برده آزاد است. در جهان اسلام به واسطه محمد (ص) برده داری از بین رفت. اما آرام آرام، و به تدریج این امر متحقق شد. بی حجابی را هم اگر حتی عده ای به رسمیت نمی شناسند، چیزی شبیه نظام برده داری و اعتیاد است.

مگر اگر به معتادی توصیه شود روزی سه بار افیون مصرف بکند، به این معناست که می خواهیم به او مواد مخدر بفروشیم یا بیماری اعتیاد را تایید می کنیم؟ خیر، بلکه راهی ارائه می دهیم تا به این جامعه کمک بکند فرصت فکر کردن در باره اعتیادش را داشته باشد. و این حجاب بان های مورد حمایت این عده خاص با تلقی و باورهای تند، این بگیر و ببندها، این قانون هایی که تصویب کردند، به این عنوان که به عنوان جریمه چقدر بپردازند، حکم صادر شده را مستهجن کرده است.

جلوی دانشگاه، دانشجوی من، حجابش را برمی دارد و عده ای تندرو با او درگیر می شوند. در یک شرایط اجتماعی و تاریخی که امنیت منطقه در خطر ، و کشور من به لحاظ نظامی محاصره شده است، این عده با برداشت های تند، امنیت ملی را قربانی نگاه خود می کنند به دلیل این که نگاه این عده خاص، نگاه خوارج است. زیرا عمق حقیقت دینی را اساسا نمی بینند. همچنین به مصلحت بزرگتر که حفظ حکومت هم هست توجهی نمی کنند. سرنگونی جمهوری اسلامی، به نفع این کشور نیست. و تندروها دارند این شکاف را دامن می زنند.

و در این شکاف اجتماعی، جرثومه های فساد و قدرت های وابسته به نظانم جهانی، نفوذ کرده اند. و جامعه من را به اغتشاش و آرناشیسم می کشانند تا جایی که منتهی به خلاء قدرت شود. از این رو چرا این عده تندرو به خاطر مصلحت بزرگتر، که حفظ کیان کشور است، دست از برخی رویه های فرمالیست برنمی دارد؟

ارسال به دوستان