عصر ایران؛ سروش بامداد- امروز در میدان میوهوترهبار قزل قلعه دیدم اعلانات قبلی دایر بر لزوم رعایت حجاب اسلامی بسیار بزرگتر از حد معمول و به صورت پلاکارد نصب شده است. به این بهانه چند نکته را یادآور میشوم:
1. همه ما به یاد داریم در سالنهای سینما زیر پرده تابلوی نئونی با نور قرمز قرار داشت: لطفا سیگار نکشید. سالن سینما تاریک میشد هم این تابلو روشن بود! حالا دیگر نیست؟ چرا؟ به یک دلیل واضح: چون موضوعیت ندارد و مردم دیگر در سالن سینما سیگار نمیکشند.
داخل تاکسی هم بود و آنجا هم دیگر نیست چون دیگر کسی داخل وسیله عمومی سیگار نمیکشد. برخی از رانندگان با عذرخواهی و در حالی که دست سیگار را بیرون پنجره گذاشتهاند به سرعت چند پک می زنند و تمام.
نتیجه این که توصیه مدام و مکرر به یک امر یعنی رعایت نمیشود و فخری برای توصیه کننده ندارد! کما این که نباید افتخار کنیم خشایارشا یا داریوش چند هزار سال قبل از اهورامزدا خواسته این سرزمین را از قحطی و دروغ ایمن بدارد زیرا معلوم میشود نیاکان ما غیر این که گرفتار خشکسالی بوده اند اهل دروغ هم بودهاند! دیدهاید کسی مردم را به خوابیدن در شب توصیه کند؟! چون به صورت طبیعی همه میخوابند. ولی تا دلتان بخواهد توصیه به سحرخیزی هست.
2. این که بعد از 45 سال تابلوی ضرورت رعایت حجاب اسلامی مدام بزرگتر و بزرگتر شده نشان میدهد حکومت و ناصحان به راهی رفتهاند و جامعه و دستکم نسل جدید به راهی دیگر.
مغازه داران البته مینویسند به خاطر حفظ کسب و کارمان رعایت کنید. یعنی ما هم مثل شماییم و مامور امر به معروف نیستیم. تصور کنید در یک تاکسی مثل اوایل انقلاب زیر آینه یکی تابلویی نصب کرده باشد که بحث سیاسی ممنوع! تعجب نمیکنید؟ معلوم است. چون وقتی کسی بحث سیاسی نمیکند و جواب سلام هم را هم نمی دهند بلاموضوع است. هر چه این تابلوها بزرگتر نصب شود یعنی توجه کمتر شده!
3. در همین میدان جوانترها مویی پریشان کرده و میانسالان روسری دارند و در مجموع کم و زیاد رعایت میشود و نیاز به یادآوری منصوبان و منسوبان آقای زاکانی شهردار تهران نیست. ضمن این که اثر گذاری با درشت و بزرگ تر نوشتن بیشتر نمیشود.
4. این حدس هم هست که بزرگ نصب می کنند تا اگر گیر دادند بگویند نوشتیم. بقیه اش به ما مربوط نیست. این قاعده درباره سازمان های دولتی و عمومی البته کمتر صادق است.
5. کسی که روسری ندارد یعنی به این همه توصیه در نماز جمعه و تلویزیون و مدرسه توجه نکرده. آن وقت تحت تاثیر این تابلوها رعایت می کند؟
6. یکی از دلایل کاهش اثر این است که نمی شود هم محترمانه صحبت کنید و بگویید لطفا و هم تهدید به جریمه کنید. تکلیفشان را با خودشان روشن کنند. تصور کنید یکی صبح از شما خواهش کند و شب فحش بدهد و تهدید کند! چه قضاوتی درباره او خواهید داشت؟ البته بعید نیست مرتبه بعد چند تا تهدید هم زیر آن اضافه کنند.
7. پایین میدان دکتر فاطمی، سابق بر این یک بانک و صرافی بود وابسته به یک نهاد مهم. در اینجا از مراجعین نمی خواستند چادر سر کنند. چون پول آورده بودند. چهار تا خیابان پایین تر اما یک درمانگاه دندان پزشکی وابسته به همان نهاد مهم بود. در آنجا مراجعین ملزم بودند چادر بپوشند و در خیابان دایم در حال تعویض چادر بودند. این درمانگاه هم مثل آن موسسه بانکی سابق که حالا ادغام شده وابسته به همان نهاد بود. تفاوت در چه بود؟ در این بود که در اولی موسسه به مشتری نیاز داشت در دومی مشتری به موسسه! تهدید کنندگان یادشان رفته هر چه اتکایشان به مالیات بیشتر شود باید لحن محترمانه تری در قبال مردم به کار گیرند.
8. پوشش، تابع عرف جامعه است و زنان و دختران میدانند میدان میوه و ترهبار مثل کنسرت موسیقی نیست. این که همه جا به یک زبان صحبت کنند و یک تابلو را همه جا نصب کنند و تنها مدام بزرگ و بزرگتر شود احتمالا به خاطر این است که آقایان جامعه را با مدرسه اشتباه گرفتهاند.
9. این نوشته درباره حجاب اسلامی نیست و کسانی به خود زحمت انگ زنی ندهند. فقط درباره بزرگ شدن تابلوهای رعایت آن و پیام مستتر در آن است. این که مدام بزرگ و بزرگتر شود نشاندهندۀ شکست سیاستهایی از این دست است. وگرنه توجه چندانی هم برنمیانگیزد.
10. همان گونه که به خیلی از عرفها تن دادند (موسیقی، بهره بانکی، کار کردن زنان) به عرف پوشش هم تن خواهند داد. البته که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و دختران و زنان ایرانی مطابق با فرهنگ و تربیت دینی و اجتماعی رعایت میکنند.
کل نوشته برای این بود که بگویم بزرگ شدن تابلوی لطفا حجاب اسلامی را رعایت کنید و تبدیل آن به بنر و پلاکارد به جای قطع آ- چهار معمول، نشاندهنده توجه نیست. نشانه کم توجهی است و خودشان دارند این کمتوجهی را فریاد میکنند!