پروژه بلندپروازانه "احیای جاده ابریشم" رقابت شدید منطقه ای را در میان ایران، ترکیه و پاکستان برانگیخته است.
به گزارش عصرایران وبگاه "ژوریست"، در مقاله ای با اشاره به این موضوع نوشت:
ایده احیای جاده ابریشم در حال پیشرفت است، اما یک پیچ مهم در مقابل این ایده وجود دارد: انتظار می رود این ایده این بار رقابت های منطقه ای و جهانی را شعله ور کند.
چین که پیشگام طرح بلندپروازانه کمربند و جاده (BRI) است، قصد دارد با اتصال اقتصاد خود به حدود 150 کشور، یک بلوک اقتصادی عظیم ایجاد کند. بانک جهانی پتانسیل این طرح را منجر به افزوده شدن 7.1 تریلیون دلار به رشد اقتصاد جهانی تخمین می زند.
با این حال، این ابتکار در حال حاضر به رقابت های مختلف بین المللی و منطقه ای دامن می زند. فراتر از رقابت موجود بین چین و ایالات متحده، که هر دو به خاورمیانه به عنوان یک مسیر ترانزیتی حیاتی می نگرند، رقابت قدرت های منطقه ای متعددی در غرب آسیا نیز به بهانه این طرح در قالب "جنگ کریدورها" تشدید شده است.
از بازیگران اصلی این بازی می توان به ترکیه، ایران، پاکستان و عربستان سعودی اشاره کرد. برای ایران، طرح احیای جاده ابریشم فرصتی طلایی برای بازپس گیری اهمیت و نفوذ تاریخی خود در منطقه است، موقعیتی که ایران معتقد است جاده ابریشم باستانی که از قلمرو آن می گذرد، به درستی به آن اعطا کرده است.
اولا، ایران تنها کشوری است که مسیر زمینی مستقیم از آسیای مرکزی به اروپا دارد. در غیر این صورت، ترانزیت چین باید از طریق پاکستان به بندر گوادر و از آنجا، از طریق اقیانوس هند و کانال سوئز، به بنادر متعلق به چینی ها در اروپا، مانند پیرئوس در یونان، برود.
به عنوان کشوری در امتداد کمربند و جاده، این کریدور شرق-غرب به طور فزاینده ای ایران را به سمت رقابت ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک سوق می دهد.
ثانیا، در حالی که ایران نیاز مبرمی به سرمایه گذاری بیشتر دارد، این کشور در حال حاضر دارای یک شبکه حمل و نقل نسبتا توسعه یافته از جمله راه آهن و جاده است که می تواند در چارچوب پروژه های احیای جاده ابریشم بیش از پیش توسعه یابد.
عامل سوم جنگ است که روسیه را از بسیاری از معادلات ژئواکونومیک دور کرده است. در نتیجه، با بسته شدن "کریدور شمالی جاده ابریشم" (از طریق روسیه به اروپا) به دلیل جنگ، بیشتر ترانزیت زمینی چین اکنون باید از ایران یا ترکیه عبور کند.
البته این بدان معنا نیست که ایران روسیه را فراموش خواهد کرد. در واقع، ایران علاوه بر کریدور شرق به غرب چین، کریدور شمال به جنوب را نیز دنبال می کند که روسیه را از طریق ریل به بنادر جنوبی ایران در چابهار متصل می کند. به نظر می رسد ایران قصد دارد به "هاب" مرکزی اتصال این دو کریدور تبدیل شود.
با توجه به سختترین تحریمهای نفتی غرب، ایران این کریدورها را برای اقتصاد خود بسیار مهم میداند. ایران برای حفظ موقعیت خود در این کریدورها، نه تنها باید راه های دریایی و زمینی خود را ایمن کند، بلکه باید امنیت و شرایط لازم را برای مسیرهایی که از ایران عبور می کند، تضمین کند.
از این منظر، نفوذ ایران در عراق فراتر از جنبه های ارزشی و ایدئولوژیک است. این به چشمانداز تاریخی ایران و رقابت چند صد ساله ایران با ترکیه بر سر بغداد بازمیگردد.
ترکیه از طریق پروژههای مختلفی مانند کریدور میانی تلاش میکند از نفوذ ایران بکاهد. این کریدور "بر اساس ایده ایجاد یک شبکه ریلی منطقه ای" است که از ترکیه سرچشمه می گیرد و از طریق قفقاز و دریای خزر به آسیای مرکزی و چین می رسد.
جنگ اخیر قره باغ یکی دیگر از مظاهر تشدید درگیری های پنهان بین تهران و آنکارا در جنگ کریدورها است. فشار اعمال شده توسط ترکیه و باکو برای ایجاد کریدور "زنگزور"، ایران را از معادلات متعدد در شمال شرق کشور خارج می کند.
این فشارها نه تنها سیاسی و حتی تا حدودی امنیتی بوده، بلکه دولت باکو حتی به تحریک جمعیت کثیر آذربایجانی در ایران نیز چشم دارد. تهران این را تلاشی برای انزوای بیشتر ایران از اقتصاد منطقه و تثبیت تسلط کامل ترکیه بر هلالی که از دریای مدیترانه در غرب تا آسیای مرکزی در شمال شرق ایران امتداد دارد، تلقی می کند.
این هلال با نفوذ فزاینده ترکیه در سوریه و اقلیم کردستان در غرب ایران و نفوذ نیروهای امنیتی ترکیه در افغانستان در شرق ایران، اکنون نگرانی اصلی تهران است.
در واقع، انتظار می رود رقابت برای تسلط بر شاهراه های پروژه احیای جاده ابریشم داغ شود زیرا ایران و ترکیه، به عنوان رقبای تاریخی، برای داشتن نقشی محوری در این پروژه تغییر دهنده بازی اقتصادی، رقابت می کنند.
ایران خود را به عنوان پل زمینی مستقیم به اروپا می داند، در حالی که ترکیه خود را به عنوان یک رابط مهم بین آسیا و اروپا قرار می دهد و مسیر دریایی کوتاه تری را ارائه می دهد. هر دو کشور به شدت در حال لابی کردن با چین هستند و این رقابت نوید یک مسابقه شطرنج جذاب در صحنه ژئوپلیتیک را می دهد.
با در نظر گرفتن این تصویر، دولت ایران در تلاش است تا طرح ترانزیت ترکیه را تضعیف کند. بنابراین، بر مسیری تاکید میکند که بخش ایرانی طرح کمربند و جاده را از بصره در عراق به بندر طرطوس در سوریه متصل میکند.
تلاش های ایران برای حفظ موقعیت نیروهای خود در دیرالزور سوریه، با هدف حفاظت از مسیر آینده ای است که ایران خود را در قلب طرح "کمربند و جاده " چین می داند.
از نظر تاریخی، برای ایران، دسترسی به مدیترانه نه تنها از اهمیت ژئواکونومیک بلکه از اهمیت تمدنی نیز برخوردار بوده است. با در نظر گرفتن این موضوع است که برنامه های تهران در درجه اول طرح های کریدور ترکیه را هدف قرار داده است.
این مسابقات محدود به مناطق غرب و شمال غرب ایران نیست. در واقع پاکستان هم نقش کلیدی در این بازی پیچیده شطرنج دارد. دو بندر چابهار و گوادر در ایران و پاکستان برای به دست آوردن سهم اصلی در کریدور ابتکاری یک کمربند و جاده در حال رقابت شدید هستند.
در دو سوی مرز ایران و پاکستان جمعیت بلوچ قابل توجهی است. دولت پاکستان با مقاومت گروههای ملیگرای بلوچ مانند ارتش آزادیبخش بلوچستان و اخیرا افزایش فعالیتهای ستیزه جویانه تحریک طالبان پاکستان مقابله میکند.
از سوی دیگر، استان سیستان و بلوچستان ایران حداقل از سال 2022 در وضعیت امنیتی بالایی قرار داشته است. اعتراضات محلی به بهانه های مختلف در این استان ادامه دارد، در حالی که گروه های تروریستی مانند "جیش العدل" نیز به اقدامات متعدد خود و عملیات های تروریستی علیه نیروهای دولتی ایران ادامه داده اند.
اخیرا ایران و پاکستان هر دو عملیات ضد تروریستی را در خاک یکدیگر انجام داده اند که ممکن است بسیاری را شوکه کرده باشد. با این حال، واقعیت این است که این عملیات را می توان در چارچوب برنامه های رقابتی دو طرف برای مشارکت بیشتر در طرح کمربند و جاده چین توضیح داد.
در چنین شرایطی است که چین به دلیل تشدید تنش ها بین ایران و پاکستان، میانجی اصلی بوده است. چین نگران است که اگر امنیت چابهار و گوادر مختل شود، کل مسیر به خطر بیفتد و در نهایت به نفع بازیگران خارجی مانند آمریکا یا حتی روسیه باشد.
در حالی که به نظر می رسد موضوع اولیه وضعیت مردم بلوچ در ایران و پاکستان باشد، اما آنچه اکنون برای تهران اهمیت حیاتی دارد، سرنوشت راه آهن چابهار - زاهدان - سرخس است. علیرغم تهدیدهای فراوان، این راه آهن راه حیاتی است که تجارت ایران را به تجارت جهانی متصل می کند.
سرنوشت این راه آهن و به طور کلی مسیر آینده کریدوری که از دل طرح کمربند و جاده چین بیرون می آید، به توانایی ایران در حل بحران های متعدد داخلی و منطقه ای خود بستگی دارد.
ایران در تلاش است مسیر طرطوس به شرق بلوچستان را آماده کند تا مسیر شرق به غرب چین و شمال به جنوب روسیه را به هم پیوند دهد. اما سوالی که در پایان باید مطرح شود این است که: فراتر از معادلات منطقه ای، ایران تا چه اندازه آمادگی تامین امنیت داخلی خود را برای ورود به چنین کریدوری دارد؟