یک جمعیت شناس گفت: «وقتیکه بودجهها را بررسی میکنیم، متوجه میشویم به مناطق توسعه یافته بودجه بیشتری تخصیص داده شده و به مناطق دیگر کمتر، همین باعث میشود جمعیت حرکت کند (مهاجرا داخلی)، خود مسئولین حاضرند بروند در یک محیط فقیر و بدون آب و امکانات در یک محرومیت کامل زندگی کنند؟ بنابراین باید به این افراد مهاجر حق داد که به فکر خودشان باشند و حرکت کنند.»
«مهاجرت کردن بهخاطر بهدست آوردن رفاه بیشتر است.» این جمله را شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس به خبرآنلاین میگوید، اما معنای مهاجرت کردن همیشه ترک کشور نیست، گاهی آدمها بهذنبال همان رفاهی که گفته شد فقط شهر خود را تغییر میدهند، از استانی به استان دیگر مهاجرت میکنند تا شاید فقط کمی بهتر زندگی کنند، مثلاً به شغلی با درآمد بیشتر مشغول شوند؛ در ظاهر این ایده مهاجرت اتفاق بدی نیست، افراد برای مسیر پیشرفت گاهی محل سکونت یا زندگی خود را تغییر میدهند، اما وضعیت جایی تبدیل به نگرانی میشود که گروهی از آدمها نه برای تحقق آرزوها بلکه فقط برای داشتن هوا یا آب مهاجرت کنند.
مهر سال قبل بود که احد وظیفه، رییس مرکز ملی خشکسالی سازمان هواشناسی به خبرآنلاین گفت: «یکی از تبعات مهم کمبود آب مهاجرت است، جمعیتی که برای کار کردن آب نداشته باشد راهی جز رها کردن آن منطقه ندارد. رودخانه هیرمند عملاً خشک شده تا مهاجرت از استانی مانند سیستان و بلوچستان بیشتر شود، این مهاجران هم بیشتر به سرزمینهای شمالی مهاجرت میکنند.»
همین چند روز قبل هم داریوش گلعلیزاده، رییس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست درباره آغاز مهاجرتهای محیط زیستی گفت: «در ۲ سال اخیر، ۸۰۰ هزار نفر از استانهای مرکزی و جنوبی کشور به دلیل تغییرات اقلیمی به استانهای شمالی مهاجرت کردند و این پیامد جدی تغییرات اقلیمی در کشور است و میتواند در آینده ابعاد امنیتی نیز داشته باشد.»
عواقب مهاجرت از نقاط مرکزی به استانهای شمالی؛ «خود مسئولین حاضرند در محیط فقیر و در محرومیت کامل زندگی کنند؟»
مهاجرتهای محیط زیستی؛ از هوای آلوده شروع شد به کمبود آب رسید
درباره آغاز مهاجرتهای محیط زیستی، شهلا کاظمیپور به خبرآنلاین میگوید: «از زمانیکه ریزگردها در خوزستان زیاد شد و بعد به شهرهای مرکزی ایران سرایت کرد، مهاجرت مردم از این مناطق برای حفظ سلامتی و داشتن هوای بهتر شروع شد.»
اگرچه مهاجرتهای محیط زیستی به دلیل هوای آلوده شروع شد اما باتوجه به صحبتهای رئیس مرکز ملی خشکسالی و البته رئیس مرکز تغییر اقلیم سازمان حفاظت از محیط زیست کمبود آب هم به علت این قبیل از مهاجرتها اضافه شده است، مسئلهای که میتواند سالهای بعد شدت بیشتری پیدا کند، چراکه به گفته عیسی کلانتری رئیس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست طی سالهای آینده کشاورزی در مناطق جنوبی رشته کوه البرز و شرقی رشته کوه زاگرش متوقف خواهد شد.
او قبلتر به خبرآنلاین گفته بود: «به ضرس قاطع به شما میگویم، اگر این سیاستهای موجود (مدیریت و مصرف آب) برای پنج شش سال آینده ادامه پیدا کند در سال ۱۴۲۰ ما از جنوب البرز تا دریاهای جنوب و از شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور چیزی بهعنوان کشاورزی نخواهیم داشت، یعنی کشاورزی ایران در شمال البرز و غرب زاگرس خواهد بود، اگر با روش موجود آب را مصرف کنیم نوههای من و بچههای شما باید از ایران بروند و جایی را برای زندگی پیدا کنند چراکه آبی نخواهند داشت. »
مناطق توسعه یافته مقصد مهاجرت
همانطورکه گفته شد مهاجرت داخلی یا خارجی برای بهبود وضعیت زندگی است، به تعبیر کاظمیپور: «افراد برای ادامه تحصیل یا داشتن شغل بهتر به مراکز توسعهیافتهتر میروند.»
این جمعیت شناس میگوید: «بسیاری از مهاجرتها در طول تاریخ ایران بهدلیل توسعه نابرابر است، لذا باید سیاستهایی اتخاذ شود که جامعه مبدا میل به مهاجرت کردن به شهر دیگر را نداشته باشد، معمولا مناطق حاشیهای ایران توسعه نیافتهتر هستند، وقتیکه بودجهها را بررسی میکنیم، متوجه میشویم باز هم به مناطق توسعه یافته بودجه بیشتری تخصیص داده شده و به مناطق دیگر کمتر، همین باعث میشود جمعیت حرکت کند، خود مسئولین حاضرند بروند در یک محیط فقیر و بدون آب و امکانات در یک محرومیت کامل زندگی کنند؟ بنابراین باید به این افراد مهاجر حق داد که به فکر خودشان باشند و حرکت کنند.»
اما اتفاقی که در مهاجرتها با دلایل محیط زیستی رخ میدهد جابهجاییهای انبوده است، طوریکه مثلاً قرار نیست چند نفر برای ادامه تحصیل یا شغل بهتر محل زندگی خود را ترک کنند، بلکه حالا جمعیت زیادی برای ناشتن آب و هوای با کیفیت کولهبار خودشان را جمع کردهاند تا در شهری دیگر زندگی کنند، اتفاقاً نگرانی همینجا شکل میگیرد، به تعبیر کاظمیپور: «کشور ما برای این قبیل مهاجرتها برنامهریزی نداریم تا محیط و جامعه مقصد هم با مشکلات مواجه نشود.»
عواقب مهاجرت از نقاط مرکزی به استانهای شمالی؛ «خود مسئولین حاضرند در محیط فقیر و در محرومیت کامل زندگی کنند؟»
از دوگانگی فرهنگی تا کاهش فرزندآوری در مهاجرتهای انبوه
حالا که سیر مهاجرتهای انبوده از شهری به شهر دیگر برای دسترسی به آب، هوای تمیز، حتی شغل و امکانات رفاهی آغاز شده اگر برنامهریزی وجود نداشته باشد شهرهای مقصد با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
کاظمیپور دراینباره به خبرآنلاین میگوید: «شهری که مقصد مهاجرین است قطعا در آن نیاز به مسکن، کالاهای اساسی زندگی، آموزش و بهداشت افزایش پیدا میکند، اما وقتی ما برنامهریزی نداشته باشیم نیازهای انباشته بدون پاسخگویی مناسب سبب کاهش سطح زندگی در شهرهای مقصد میشود چراکه برنامهریزی وجود ندارد، مثلا درمورد کالایی بهنام مسکن، وضعیت آن در شهرهای مبدا رها میشود درحالیکه در شهرهای مقصد تولید نیاز میشود.»
او با اشاره به مواجهههای فرهنگی در مهاجرتهای انبوه میگوید: «اگر مهاجرت بهصورت محدود باشد، افراد مهاجر سریع در جامعه مقصد هضم میشوند و به تدریج فرهنگ جامعه مقصد را میپذیرند، اما وقتی عدهی زیادی به جامعه مقصد مهاجرت کنند دوگانگیها افزایش پیدا میکند، افراد مهاجر سعی میکنند فرهنگ خودشان را حفظ کنند، این وضعیت ممکن است برخوردهایی ایجاد کند، بخشی از آسیبهایی که در مناطق حاشیهای شهرها شاهد هستیم بهدلیل همین دوگانگیهای فرهنگی میان جمعیت ساکن است که یکدیگر را تحمل نمیکنند.»
این جمعیت شناس درباره تاثیر مهاجرت بر فرزندآوری ادامه میدهد: «مطالعات نشان میدهد که مهاجرت ازدواج و فرزندآوری را به تاخیر میاندازد، و معمولا وقتی یک فرد از مناطق توسعه نیافته به مناطق توسعه یافته حرکت میکند میزان باروری و فرزند آوری کمتر میشود. بنابراین در چنین وضعیتی باروری کاهش پیدا میکند و سیاستهای جمعیتی که مطرح شده است محقق نخواهد شد.»
کاظمیپور بیان میکند: «افزایش بیبرنامه این مهاجرتها علاوه بر اینکه میتواند مخالفتها و مشکلات زیادی در شهرهای مقصد ایجاد کند، همچنین میتواند سبب خالی از سکنه شدن مبدا شود، در چنین وضعیتی فرهنگ جامعه مبدا میتواند از بین برود، همچنین از نظر استراتژیک خالی از سکنه شدن برخی مناطق کشور بهخصوص در شهرهای مرزی آسیبهایی درپی دارد. »