عصر ایران؛ اهورا جهانیان - شکست تیم ملی ایران مقابل قطر در مرحلۀ نیمهنهایی جام ملتهای آسیا، تکرار تراژدی فوتبال ایران در 44 سال گذشته بود. ما از 1980 تا به حال، در دوازده دورۀ جام ملتهای آسیا، هفت بار در نیمهنهایی باختهایم و تنها یکبار قطعا مستحق باخت بودیم. یعنی سال 2019 که سه بر صفر مغلوب ژاپن شدیم.
هر چه بود، این بار هم با اینکه مثل پنج دورۀ قبلی (یعنی سالهای 1984، 1988، 1996 و 2004) تیم برتر میدان بودیم، طعم تلخ شکست را به تمامی چشیدیم و باز دستمان به دامن فینال آسیا نرسید.
شاید اگر دیشب امیر قلعهنویی تیمش را با دو مهاجم روانۀ میدان کرده بود، نتیجۀ دیگری رقم میخورد. ایران در بازی با ژاپن با یک مهاجم بازی کرد چراکه ژاپن اساسا قویتر از ما بود و این واقعیت را با مقایسۀ بازیهای ایران و ژاپن در جامهای جهانی 2018 و 2022 میتوان تصدیق کرد.
اما تیم قطر هر طور که حساب کنیم، ضعیفتر از ایران است. بنابراین معلوم نیست چرا امیر قلعهنویی محافظهکاری کرد و باز تیمش را با یک مهاجم به میدان فرستاد. او میتوانست به جای سیستم 1-3-2-4، سیستم 2-4-4 را انتخاب کند و طارمی را در کنار سردار آزمون در خط حمله قرار دهد. در این صورت جهانبخش و قدوس وینگرهای ایران میشدند، عزتاللهی و ابراهیمی نیز هافبکهای میانی بودند.
اما از آنجایی که قلعهنویی در این تورنمنت قدوس را در سیستم 2-4-4 در کنار عزتاللهی به بازی گرفته بود، دیشب بهتر بود قدوس را باز در همین پست قرار دهد و محبی یا مهدی قائدی را به عنوان وینگر چپ روانۀ زمین کند.
تیم ملی ایران بعد از زدن گل دوم در دقیقۀ 51، دقیقا سی دقیقه تیم برتر میدان بود و حملات پرشماری را روی دروازۀ قطر انجام داد تا گل برتری را به ثمر برساند. در این نیم ساعت کلیدی، که عمدۀ انرژی بازیکنان تیم ملی صرف زدن گل سوم شد، تیم ما با یک مهاجم بازی میکرد.
علاوه بر این، وقتی تیم قطر در لاک دفاعی فرو رفته بود، امیر قلعهنویی میتوانست بازیکنی شوتزن و تکنیکی را، که در فضاهای تنگ هم با تکیه بر قدرت دریبلزنیاش به خوبی کار میکند و هر آن ممکن بود در محوطۀ جریمۀ حریف با خطای بازیکنان قطری متوقف شود، در پست وینگر چپ به کار بگیرد. و آن بازیکن کسی نبود جز مهدی قائدی.
اما نکتۀ مهم، بازی کردن با دو مهاجم در اوج حملات تیم ایران بود. فارغ از اینکه قائدی وینگر چپ ما باشد یا محبی. ولی قلعهنویی در آن سی دقیقۀ سرنوشتساز، جرات نکرد تیمش را از 1-3-2-4 به حالت 2-4-4 درآورد.
او در نشست خبری پس از بازی گفت در نیمۀ دوم طارمی را کمی به آزمون نزدیکتر کردیم. در حالی که طارمی باید کاملا در کنار آزمون قرار میگرفت. طارمی تقریبا 32 ساله است. او در جام جهانی 2018 وقتی که 26 ساله بود، یک وینگر عالی برای تیم ملی ایران بود ولی ایفای چنین نقشی از سوی طارمی در شرایط کنونی، که او بهترین گلزن تیم پورتو است، مانع از بالفعل شدن تمام توان تهاجمی او میشود.
با این حال تیم ملی ایران در آن سی دقیقۀ پرفشار، که با گل دقیقۀ 82 قطر خاتمه یافت، به قدر کافی موقعیت گل خلق کرد که بتواند بلیت فینال را از آن خود کند. ما اگرچه دیشب در دفاع عالی نبودیم و در خط حمله هم دقت کافی را نداشتیم، ولی قطعا تیم برتر میدان بودیم. حتی در نیمۀ اول هم با اینکه 2 بر 1 باختیم، هجومیتر از قطر بازی کردیم چراکه توان تهاجم بیشتری داشتیم با این همه بازیکن هجومی.
ولی در فوتبال لزوما تیم هجومیتر و قویتر برنده نمیشود. که اگر این طور بود، برزیل در سالهای 1982 و 1990 باید از پس ایتالیا و آرژانتین برمیآمد و از جام جهانی حذف نمیشد. ما هم دیشب مسابقهای را واگذار کردیم که باید به راحتی برندهاش میشدیم.
به غیر از گلهای تصافی قطر (گل اول و سوم)، اگر ایران در آن سی دقیقۀ نیمۀ دوم، که کاملا تیم برتر زمین بود، دو بار دروازۀ قطر را باز میکرد و نتیجۀ بازی 4 بر 2 میشد، کسی تعجب نمیکرد. ولی دیشب شب ما نبود و باختیم.
در 16 دقیقهای هم که داور به عنوان وقت تلفشده در نظر گرفت، با اینکه ساختار تیم ایران به هم ریخته بود و یک بازیکن هم کمتر داشتیم، ولی باز دو فرصت گل صد در صد از دست رفت و خلاصه، هر چه زدیم به در بسته خورد.
ولی حتی اگر گل سوم را میزدیم، شانس ما برای صعود به فینال، کمتر از قطر بود چراکه دهنفره شده بودیم و ضمنا تعویضهای قلعهنویی صرفا برای رسیدن به گل سوم بود نه برای پیروزی در وقت اضافی در صورت زدن گل سوم. تکرار موفقیتآمیز ضربات پنالتی، آن هم در برابر آن همه تماشاگر قطری، کار دشواری بود.
تیم ملی ایران بعد از گل زودهنگام در بازی دیشب، اگر به گل دوم هم میرسید، بعید بود که پیروز از زمین خارج نشود. برتری با یک گل در برابر قطر میزبان، که دورۀ قبل هم قهرمان آسیا شده، قاعدتا نتیجۀ مطمئنی برای پیروزی نبود. انصافا برای زدن گل دوم هم خیز برداشتیم ولی کمبود دو مهاجم در خط حمله، از شانس گلزنی مجدد ما میکاست.
اگر گل تصادفی قطر در دقیقۀ 17 نبود، شاید میتوانستیم بازی را اداره کنیم و با ثبات و آرامش، راهی برای زدن گل دوم پیدا کنیم. ولی احتمالات و تصادفات نیز در فوتبال نقش مهمی دارند. تیمی که میخواهد پیروز میدان باشد، باید آن قدر برتر باشد که وقایع تصادفی منفی، کار دستش ندهد. اما این حد از برتری در مرحلۀ نیمهنهایی، معمولا حاصل نمیشود.
الان که تیم ملی باخته، برخی از کارشناسان نمرۀ پایینی به عملکرد بازیکنان ایران در برابر قطر میدهند. مثلا بیرانوند یا شجاع خلیلزاده را باززیکنان ضعیف بازی دیشب میدانند. ولی بیرانوند دیشب در دو موقعیت تک به تک مانع گلزنی بازیکنان قطر شد. اولی در نیمۀ اول و دومی در نیمۀ دوم. او روی گل سوم خوب کار نکرد ولی روی گل اول هیچ تقصیری نداشت.
شجاع خلیلزاده هم یکبار توپ را از روی خط دروازه بیرون کشید و در چند نبرد رو در رو با مهاجمان قطری موفق بود و در صحنۀ منتهی به اخراجش نیز به درستی خطا کرد وگرنه اکرم عفیف، مهاجم زهردار قطر، با بیرانوند تک به تک شده بود.
و یا میلاد محمدی در بک چپ، عملکرد دفاعی خوبی داشت و دروازۀ خالی ایران را هم در دقایق آخر بازی بسته نگه داشت و اجازه نداد قطریها به گل چهارم برسند. اگرچه او در تهاجمات ایران نقش چندانی نداشت ولی توپهای ارسالی برای سردار آزمون، قرار بود که از سمت راست ارسال شود تا اگر سردار موفق به سر زدن نشد، طارمی در پست وینگر چپ ضربۀ سر را بزند.
رامین رضاییان با اینکه در کار هجومی، روی زمین خوب عمل میکرد ولی ارسالهای هواییاش دقیق نبود و در مجموع نتوانست آزمون و طارمی را در موقعیت گلزنی با ضربۀ سر قرار دهد. او همچنین روی گل سوم قطر با پر کردن آفساید مقصر بود و در گل اول قطر نیز مغلوب قدرت دریبلزنی اکرم عفیف شد.
طارمی هم دیشب نتوانست انتظارات را برآورده کند ولی انتقادها به قلعهنویی بابت زودتر بیرون نکشیدن طارمی از زمین، وارد نیست چراکه او بازیکنی است که هر لحظه ممکن است دروازۀ حریف را باز کند و ورق را برگرداند.
اگرچه قلعهنویی دیشب میتوانست بهتر عمل کند، ولی اگر باخت در نیمهنهایی امسال را با باخت در نیمهنهایی چهار سال قبل مقایسه کنیم، باید بگوییم که تیم او بهتر از تیم کیروش عمل کرد. ما دیشب بسیار هجومی بازی کردیم و دو گل هم زدیم و باختیم، ولی چهار سال قبل با نمایشی دفاعی، سه بر صفر باختیم و فینال را از دست دادیم.
تیمی که نتواند گل بزند، شانسی برای پیروزی ندارد. تیم قلعهنویی، هر چه بود، توان گلزنی بالایی داشت و بازی تهاجمیاش هم دست کم لذت فوتبال را به ما و قطریها و کل فوتبالدوستان آسیایی چشاند.
فوتبال فقط در کسب پیروزی و موفقیت خلاصه نمیشود. برزیل ناکام جامهای جهانی 1982 و 1986 به مراتب جذابتر از برزیل موفق 1994 بود. بین برزیل تهاجمی زیکو و برزیل تدافعی دونگا، قطعا اولی به یاد ماندنیتر و محبوبتر بوده. شکست تیم تهاجمی قلعهنویی در نیمهنهایی دیشب نیز به مراتب پذیرفتنیتر از شکست تیم تدافعی کیروش در نیمهنهایی چهار سال قبل بود.
در واکنش به شکست دیشب، اگرچه میتوان خردهگیری فنی کرد، ولی واقعیت این است که تیم برتر میدان بودیم و باختیم. این تیم مستحق قهرمانی بود. شاید اگر یک بازیساز و رهبر تمامعیار در میانۀ زمین داشتیم، دیشب نتیجۀ دیگری رقم میخورد. سامان قدوس و سعید عزتاللهی با اینکه بازیکنان خوبی هستند، ولی ژنرالهای کاملعیاری برای عبور از دشوارترین گردنهها نیستند.
فقدان یک ژنرال بزرگ در تیم ملی ایران، جزو سیئات کارلوس کیروش است. کیروش خواستار یک تیم بدون رهبر و بدون ستاره بود. طرز مربیگری او چنان بود که بازیکنی مثل گتوسو را به لوتار ماتیوس ترجیح میداد.
تیم کیروش اساسا متشکل از بازیکنان کارگرصفتی بود که نبودن هیچ کدامشان، لطمۀ سنگینی برای تیم محسوب نمیشد و او به راحتی میتوانست یکی دیگر را جانشین بازیکن ثابتی کند که به هر دلیلی در بازی بعدی قرار است بازی نکند. از این حیث، سردار آزمون متفاوت از سایر بازیکنان بود برای کیروش. به هر حال بازیکنان تیم کیروش به تدریج رشد کردند و بزرگ شدند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست رهبر تیم ملی ایران شود. این نقصان از فقدان یک کاپیتان ثابت و غیر قابل تعویض در تیم ملی ایران، به خوبی پیداست.
چنین رویکردی موجب شد که تیم ملی ایران در دوران طولانی کیروش، فاقد یک بازیساز و رهبر واقعی باشد. رهبر، خود کیروش بود که در کنار زمین با زمین و زمان دعوا داشت! به هر حال در این دوره از جام ملتهای آسیا، کیروش مربی ایران نبود. مواریث نیک او به جای خود، ولی نقطهضعف مذکور هم یکی از میراثهای بد او بود که در این جام، بخصوص در بازی دیشب، به تمامی به چشم آمد.
بازی دیشب همچنین نشان داد که مسئولان فدراسیون فوتبال قطر، در آستانۀ جام ملتهای آسیا، به درستی کیروش را بابت عملکرد دفاعی و نتایج ضعیف تیمش، از مربیگری قطر برکنار کردند.
هر چه بود، بازی ایران و قطر فقط یک بازی فوتبال بود. بیچاره ملتی که بخواهد خوشبختیاش را به نتیجۀ یک بازی فوتبال گره بزند. دنیا به آخر نرسیده و فردا روز دیگریست. مهم این بود که جانانه جنگیدیم و زیبا بازی کردیم و حداقل هفتاد دقیقه، بلکه بیشتر، حمله کردیم.
اگر به فینال میرفتیم و قهرمان میشدیم، این جام برای ما جامی یگانه بود و هیچ کم نداشت. ولی الان هم آسمان به زمین نیامده. در سال 2021 (یورو 2020)، تیم ملی ایتالیا پس از 52 سال دوباره قهرمان جام ملتهای اروپا شد. کرۀ جنوبی آخرین بار 64 سال قبل قهرمان آسیا شده. ولی مردم کره از فوتبال زیبای کشورشان لذت میبرند.
فوتبال ذاتا هجومی ایران هم مناسب افزایش لذت زندگی است. بازی دیشب به مراتب زیباتر از فینال کسالتآور 1976 بود. در آن فینال ما با تکگل علی پروین کویت را شکست دادیم و قهرمان آسیا شدیم ولی در فوتبال هیجان و لذت مهمتر از موفقیت و رکوردشکنی است. تیم ملی ایران در برابر قطر زیبا و هیجانانگیز بازی کرد. درود بر بازیکنان این تیم، که در یکسال و نیم اخیر فشارهای گوناگونی را از بالا و پایین تحمل کردهاند ولی دیشب جانانه جنگیدند برای اعتلای نام ایران.