مالچ پاشی نفتی در منطقه غرب کرخه خوزستان با انتقادات زیادی روبه رو شده است. منتقدان می گویند این مالچ پاشی به نابودی محیط زیست و آلودگی گسترده منجر می شود.
به گزارش روزنامه شرق، از 30 دیماه امسال مالچپاشی در خسرج استان خوزستان شروع شده است. با وجود تأیید یا انکارهای سازمان محیط زیست، پیمانکار پروژه با انتشار فیلمی، از مالچپاشی در غرب کرخه پرده برداشت. فعالان محیط زیست خوزستان هم از استقرار بیش از 10 تانکر مالچ نفتی در منطقه، تجیهز کارگاه در خسرج و ورود کانکس و ماشینآلات مورد نیاز مالچپاشی خبر دادند. قرار است حداقل 900 هکتار را مالچپاشی کنند؛ هرچند هیچ نقطهای از این محدوده، کانون گردوغبار خوزستان نیست.
سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری ایران مسئولیت مالچپاشی را بر عهده دارد. این سازمان از چند سال قبل مالچپاشی در شنزارهای خوزستان را در برنامه خود قرار داده و با وجود مخالفت متخصصان و کارشناسان حوزه بیابان، همچنان بر راهکار خود اصرار میورزد. ابعاد مالی پروژه مالچپاشی در خوزستان دقیقا روشن نیست و شنیدهها حکایت از آن دارد که 140 میلیارد تومان برای مالچپاشی میان دستگاههای دولتی و بخش خصوصی ردوبدل شده است.
منتقدان با تأکید بر اینکه مالچپاشی پرهزینه، گرانقیمت و عامل مرگ گیاهان و جانوران است، اساسا معتقدند غرب کرخه کانون گردوخاک خوزستان نیست و مالچپاشی در شنزارهای ارزشمند این استان، تنها باعث خسارت مالی و محیطزیستی میشود و بهجز بروز نارضایتی در میان ساکنان این منطقه حاصلی ندارد.
پیش از ورود به بحث اختلافبرانگیز مالچپاشی نفتی در خوزستان، باید اشاره شود که مالچ یا خاکپوش به موادی گفته میشود که لایه رویی خاک را میپوشاند تا آن را از عوامل فرسایشی حفظ کند یا موجب بهبود کیفیت خاک شود. درباره انواع مالچ حمیدرضا عباسی، متخصص بیابان، در مقالهای که با عنوان «مالچپاشی خوزستان» منتشر شده، در سال 98 چنین آورده است: «از نظر جنس مواد تشکیلدهنده، مالچها به دو دسته آلی و معدنی و هرکدام به دو دسته فیزیکی و شیمیایی تقسیم میشوند. مالچهای آلی فیزیکی مانند چیپس چوب، کاه، کلش، بقایای مواد آلی و گیاهی هستند که ضمن پوشش سطح خاک و پس از پوسیدگی به صورت کمپوست، موجب بهبود کیفیت خاک میشوند.
مالچ پاشی نفتی در خوزستان
مقیاس مورد استفاده این نوع مالچها در حد باغ و باغچه است و استفاده از آن در سطح گسترده امکانپذیر نیست. مالچهای آلی شیمیایی هم به دو دسته مالچهای نفتی و غیرنفتی مانند انواع قیرها، پلیاتیلین، پلیمرها و... تقسیم میشوند. اگرچه ایران در سالهای اخیر و همزمان با توسعه صنایع پتروشیمی، شاهد رشد چشمگیر این دسته از مالچها بوده، ولی هنوز راه درازی برای استانداردسازی در پیش است».
اما مالچ نفتی چیست؟ «مالچ نفتی آخرین ماده حاصل از تصفیه نفت خام در برج تقطیر پالایشگاههای نفت است؛ یک ماده هیدروکربنی با بوی نفت سوخته، تیرهرنگ و متشکل از ترکیبات مختلف آروماتیک. این ماده با آب مخلوط و پس از گرمکردن با ابزاری به نام جتاسکی و توسط بولدوزر وینچدار که تصویر آن در همین صفحه روزنامه قرار داده شده، بر تپههای ماسهای کشیده و از طریق نازلی به نام لنسر یا گان پاشیده میشود. این ماده به صورت لایه نازکی باعث چسبندگی ذرات ماسه شده و امکان مقاومت در مقابل وزش باد را فراهم میکند».
مرگ جانوران در اثر مالچ پاشی نفتی
گفته میشود مالچ نفتی عوارض خاص خود را دارد، برای همین هم گروهی سخت مخالف استفاده از آن در طبیعت هستند. ازجمله منتقدان جدی استفاده از مالچ نفتی در شنزارهای خوزستان، سیدباقر موسوی، محیطبان اخراجشده خوزستانی است که بارها در زمینه پیامدهای ناشی از مالچ نفتی در نابودی گونههای گیاهی و جانوری خوزستان هشدار داده و عکسها و فیلمهایی از مرگ جانداران خوزستان بر اثر مالچ نفتی منتشر کرده است.
او که در سال 98 به دلیل اطلاعرسانی درباره مالچپاشی خوزستان از کار اخراج شد، حالا بهعنوان فعال محیط زیست و عضو انجمن درنای امید همچنان به اطلاعرسانی در این زمینه ادامه میدهد.
موسوی تأکید دارد که ریختن نفت در طبیعت کار اشتباهی است؛ آنهم در شنزاری که اصلا کانون غبار نیست. چون پدیده گردوغبار از حدود 30 سال قبل شروع شده و قبلا نبوده، درحالیکه این شنزار از هزاران سال قبل وجود داشته و کانون گردوغبار هم نبوده و نیست.
در پاسخ به چرایی مالچپاشی در غرب کرخه، جمال موسویان، رئیس منابع طبیعی خوزستان میگوید: «این مالچها باعث پیوستگی و چسبندگی ذرات ماسه میشود و کاری میکند که بعد از فرسایش بادی و حرکت باد، ماسهها بلند نشوند و حرکت نکنند». اما دراینباره، سیدباقر موسوی، محیطبان خوزستان، با اشاره به اینکه فرسایش بادی یک اصطلاح غیرعلمی است، به «شرق» میگوید: «منابع طبیعی ابتدا ادعا میکرد که مالچپاشی را با هدف کنترل کانونهای گردوغبار انجام میدهد، اما وقتی به آنها انتقاد شد که شنزارها کانون گردوغبار نیستند، ادعا کردند که هدف از مالچپاشی، مقابله با فرسایش بادی و کنترل شنهای روان است».
احتمالا مقصود مدیر کل منابع طبیعی خوزستان از فرسایش بادی، بالابودن انرژی باد در محدوده غرب کرخه است که در فصولی از سال باعث حرکت شنها و ماسهها و اصطلاحا موجب بادروبی میشود. اما در مقاله تحقیقی منتشرشده در سال 98 به قلم حمیدرضا عباسی و محمد درویش، بهصراحت بیان شده که محدوده تپههای غیرفعال که در حدفاصل شمال غربی اهواز، ملاثانی تا رامهرمز در غرب و شرق رود کرخه واقع شدهاند، نیازی به مالچپاشی ندارند؛ چون انرژی باد و پتانسیل حمل ماسه در این محدوده کم است. با وجود این بیشتر عملیات تثبیت گردوغبار در دهههای گذشته در این محدوده تمرکز داشته است.
مالچ پاشی نفتی در خوزستان - بهمن 1402
در نتیجه این اختلاف، این سؤال مهم پیش میآید که کانونهای گردوغبار خوزستان کدام مناطق است؟ سیدباقر موسوی توضیح میدهد: «گردوغبار خوزستان از تالابهای خشکشده بلند میشود. بزرگترین کانون غبار خوزستان، جنوب شرقی هورالعظیم است، اما مدیران دولتی این مناطق را به حال خود رها کردهاند. در این منطقه با کوچکترین وزش باد، 10 متری خود را نمیبینیم. این خاکها پخش میشوند و به سمت اهواز، سوسنگرد و آبادان حرکت میکنند. طبیعتا در سالهای خشک و کمبارش شدت این غبارها بیشتر است.
حدفاصل ماهشهر و اهواز دیگر کانون گردوغبار است؛ چون قبلا آبگیرهای کمعمق در این محدوده وجود داشت که از حوضه کرخه و مارون سیراب میشدند و با وجود خشکشدن در تابستان، به دلیل مرطوببودن خاک، غبار را کنترل میکردند؛ اما در چندین سال گذشته بر اثر سدسازی، این آبگیرها خشک مانده و با وزش باد به کانون غبار تبدیل میشود و اهواز را تحت تأثیر قرار میدهد».
این عضو انجمن درنای امید با اشاره به اینکه خوزستان تحت تأثیر کانون غبار عراق هم قرار میگیرد، تأکید دارد: «شمال شرقی شهرستان ناصریه عراق کانون گردوغبار است که خوزستانیها گردوغبار آن را زیاد میخورند. کانونی به مساحت 200 هزار هکتار که قبلا آبگیر بوده، ولی با ساخت سد در بالادست، این آبگیر را خشک کرده و خاک این تالاب بیجان، خوزستان را متأثر میکند».
سیدباقر موسوی در ادامه با تأکید بر اینکه شنزار غرب کرخه هیچ تأثیری در غبار استان خوزستان ندارد، میگوید: «زیستبوم شنزاری خوزستان، در غرب کرخه قرار گرفته از جمله فکه، بستان، چذابه و... که از چهار سال گذشته بارها این مناطق را مالچپاشی کردهاند و اولین بهانهشان هم این است که داریم با گرد و غبار و به قول خودشان ریزگرد مقابله میکنیم درحالیکه این منطقه شنزار است مثل کویر لوت که شنزار است. در هیچجای دنیا از شنزار به عنوان کانون گرد و خاک یاد نمیشود. مناطق شنزار از میلیونها سال قبل روی کره زمین وجود داشتهاند. فقط در ایران است که مدیران به چشم دشمن به این زیستبوم نگاه میکنند. وقتی میگوییم شنزار میگویند بیابان بیآبوعلف، نه اینطور نیست اینجا پوشش گیاهی و جانوری مخصوص خود را دارد. این ذهنیت غلط و غیرعلمی را مدیران نباید داشته باشند که شنزار و ماسهزار را جایی بدون حیات تصور کنند».
نکته حائز اهمیت آن است که حمیدرضا عباسی کارشناس حوزه بیابان و عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگل در مصاحبه با ایرنا گفته که «مرطوبترین شنزارهای ایران شنزارهای استان خوزستان است». در تأیید همین گزاره سیدباقر موسوی عضو انجمن درنای امید هم توضیح میدهد که «شنزارها مملو از آب هستند برای همین از نظر من شنزارها دریاچههای سرپوشیده به شمار میآیند. اگر در هنگام بارش باران شنزارها را تماشا کنید متوجه میشوید که آب باران از چه نقاطی در حال نفوذ به زمین است یعنی این شنزارها دقیقا مثل اسفنج عمل کرده و آب را به سرعت در خود جذب میکنند».
شنزارهای خوزستان زیستگاه گونههای بسیار مهم گیاهی و جانوری است که طبیعتا تنها توان بقا در همین محدوده را دارند. مار افعی شاخدار عربی یکی از برجستهترین گونههای جانوری است که تنها زیستگاه آن در کل ایران، همین شنزارهای خوزستان است.
مالچ نفتی یکی از بزرگترین خطرات برای این گونه از مارهاست. آهو، خرگوش صحرایی، کفتار راهراه، گکوی انگشتکوتاه، مارمولک کرمی زادرونی، سوسمار انگشتشانهای، سوسمار خاردم، عقاب مارخور، چکچک دشتی و چکچک بیابانی تعدادی از گونههای جانوری در شنزارهای غرب کرخه هستند.
از سوی دیگر گز شاهی، اسکنبیل، رملیک، عضرس و نصی نمونههایی از گونههای گیاهی این محدوده هستند که گفته میشود مالچ نفتی باعث نابودی همه آنها میشود. سیدباقر موسوی اشاره میکند که «اولین قربانیان مالچپاشی میکروارگانیسمها و موجودات میکروسکوپی هستند که باعث تداوم حیات گونههای گیاهی در منطقه می شوند و حیات گیاهان به آنها وابسته است. تمام اینها در اثر مالچپاشی از بین میروند».
بارها عکسها و فیلمهایی از خوزستان منتشر شده که نشان میدهد پرندهها، مارها و مارمولکها زیر مالچ نفتی مدفون و تلف شدهاند. این در حالی است که جمال موسویان مدیر کل منابع طبیعی خوزستان به روزنامه ایران گفته که اینها وارونهنمایی واقعیت است. چون عدهای به دلیل برخی مشکلات، غرضورزی کرده و پرنده، روباه یا حیواناتی را کشته و به مالچ آغشته و از آن تصویربرداری میکنند.
به نظر میرسد تهدیدات مالچ نفتی صرفا محدود به اینها نیست. از آنجا که معمولا چند روز بعد از مالچپاشی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری اقدام به کاشت گیاه کهور در محدوههای مالچپاشیشده میکند، مخالفان مالچ، این گیاه غیربومی را هم تهدید بزرگ خوزستان میدانند. سیدباقر موسوی در این مورد میگوید: «تغییر کاربری زیستگاه شنزاری خوزستان بعد از مالچپاشی، از طریق کاشت گونههای مهاجم مثل کهور آمریکایی تکمیل میشود. چون کهور باعث نابودی همه گونهها میشود، یعنی اگر گونهای از مالچ نفتی جان سالم به در برده باشد، از خطر کهور زنده بیرون نمیآید».
او اینطور ادامه میدهد که «سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور مهاجمترین گونه گیاهی دنیا را که تقریبا در همه کشورها ممنوع شده در غرب کرخه میکارد. کهور گونه درختی است و متأسفانه در بسیاری از مناطق جنوبی ایران، از این درخت استفاده شده که در جذب رطوبت زمین و فلجکردن سفرههای آب زیرزمینی نقش بسیاری دارد. چون ریشه آن تا 80 متر هم میرسد و سرعت رشد بسیار بالایی دارد».
سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری همواره ادعا کرده که مالچپاشی را با این هدف انجام میدهد که مانع مدفونشدن روستاها و زمینهای کشاورزی زیر شنها شود، اما طومارهای اعتراضی از سوی ساکنان محدوده غرب کرخه از جمله بستان، امالدبس و خسرج نشان میدهد که ساکنان در صف اول مخالفت با مالچ نفتی ایستادهاند. واضح است که هیچ پروژهای نباید بدون رضایت عمومی اجرا شود مخصوصا چنین پروژه پرمناقشهای که برآورد فایده به ضرر آن روشن نیست.
بنا به گفته موسوی محیطبان اخراجی خوزستان؛ «شنزارها به دلیل برخورداری از پوشش گیاهی، اهمیت بسیاری در معیشت مردم دارند. تمام جوامع محلی مخالف این کارند و معتقدند مالچ نفتی خود ما و دامهایمان را بیمار کرده است. ضمن اینکه برگهای درخت کهور برای دامها سم به حساب میآید. از سوی دیگر اهالی معتقدند بعد از مالچپاشی و کاشت کهور، اینجا به کمینگاه دزدان تبدیل شده که دست به سرقت دامهای آنها میزنند. برای همین هم عدهای مجبور شدهاند که دامهایشان را بفروشند. مگر نباید مردم محلی از اجرای پروژهها راضی باشند، آنها رضایتی ندارند».
با وجود این موسویان مدیر کل منابع طبیعی خوزستان، بروز بیماری ناشی از مالچ نفتی را انکار کرده و میگوید: مالچ، نفت نیست بلکه آخرین مشتقات پالایشگاههای نفتی است و فاقد مواد و عناصر سنگین است. مالچپاشی خوزستان و سیستان مهر تأیید دانشگاه تهران را دارد و حاصل بیش از 400 صفحه مطالعه است. آنها کاملا تأیید کردند که مالچپاشی در خوزستان بسیار مؤثر بوده و هیچ ضرری برای سلامت انسان و موجودات ندارد.
این ادعای مدیر کل منابع طبیعی در حالی مطرح میشود که حمیدرضا عباسی و محمد درویش معتقدند «استفاده از خاکپوشهای نفتی، روشی گران و غیرضروری است، به طوری که در کوتاهمدت و در اغلب مناطق بیابانی، آثار منفی آن بر تابآوری اکوسیستمها به مراتب بیشتر از منافع احتمالیاش است. چون پخش مواد نفتی سبب خسارت به موجودات زنده گیاهی و جانوری منطقه، افزایش دمای سطحی خاک، کاهش نفوذپذیری آب در خاک و در نتیجه افزایش هدررفت آب در اثر تبخیر سطحی خواهد شد».
گفته میشود به تعدادی از ساکنان محدوده غرب کرخه گفته شده که در صورت اعتراض به مالچپاشی، مجوز چَرا در مرتع را از دست میدهند و جوازشان باطل میشود. از سوی دیگر در روزهای گذشته تعدادی از کاربران فضای مجازی با هشتگ «نه به مالچپاشی» در خوزستان به این اقدام سازمان منابع طبیعی اعتراض کردهاند. از گذشته بارها با تشکیل کارزارهایی شهروندان ایرانی مخالفت خود را با مالچ اعلام کردهاند.
در این بلبشو سازمان حفاظت محیط زیست ترجیح میدهد درباره مالچپاشی در خوزستان سکوت کند. گرچه معاون محیط زیست طبیعی استان خوزستان گفته صدور مجوز این پروژه به سازمان محیط زیست واگذار شده اما تماسهای مکرر من با علیمحمد طهماسبیبیرگانی مدیر ستاد ملی مقابله با گرد و غبار بیپاسخ ماند و این مدیر سازمان محیط زیست برخلاف وظیفه حاضر به پاسخگویی به سؤالات و شفافسازی در این مورد نشد.