موضوع مهاجران افغانی و حضور آنها در ایران در هفتههای ابتدایی مهرماه ۱۴۰۲ از مهمترین دغدغههای جامعه و سیاستمداران ایرانی بود که موجب موضعگیری برخی وزرای دولت سیزدهم، پرداخت رسانههای مختلف به موضوع حضور و نقش آفرینی افغانها و شکلگیری چندین هشتگ و کمپین مجازی در تویئتر فارسی شد.
به گزارش ایرنا، حضور طالبان در افغانستان باعث افزایش مهاجرت افغانیها به ایران شد و به ویژه ازدحام جمعیت آنان در برخی رویدادها و اتفاقات، به برخی نگرانیها به خصوص در حوزه اقتصاد، بهداشت، مسکن و امنیت دامن زد. از سوی دیگر، برخی از مسئولین بر این عقیدهاند که ایجاد اختلاف میان ایران و افغانستان و فضاسازیهایی که از حضور آنها در ایران شده با غرض و هدف قبلی و در راستای برهم خوردن وحدت و دوستی میان دو کشور ایران و افغانستان صورت پذیرفته است.
در این گزارش، با بررسی دادههای توئیتری و بررسی کمی و کیفی این محتوا فرضیههای مهمی از جمله اینکه «حضور طالبان چه تاثیری در دغدغهها و نگرش کاربران توئیتری داشته»، «چه محتواهایی بیشتر نزد کاربران توئیتری و مرتبط با موضوع افغانستان مطرح شده» و «چه طیفهای فکری و سیاسی حضور و فعالیت بیشتری در انتشار این محتواها داشتند»، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
دادههای این گزارش از طریق سامانه پایشگر شبکههای اجتماعی در دو مقطع زمانی قبل و بعد از طالبان یعنی ۳۱ شهریورماه ۱۳۹۹ تا ۲۰ مرداد ۱۴۰۰و همچنین ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ تا ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۲ مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است:
در مدت حدود سه ساله استخراج این گزارش بیش از ۱۳ میلیون توئیت مرتبط با افاغنه و افغانستان منتشر شده که نزدیک به ۱۱ میلیون آنها به زبان فارسی با گویشهای دری، پشتو و پاکستانی و اردو بودهاند که میزان قابل توجهی به شمار میآیند و نشان از این مهم دارند که توئیترفارسی میتواند محل خوبی برای استخراج دادههای مرتبط با افغانها باشد، هرچند که پراکندگی تحصیلی، سنی، شغلی و فکری کاربران در توییتر مشخص نمی شود و نمیتوان ادعا کرد نمایانگر توده مردم و همه نظرات است اما این میزان داده نشان از اهمیت این پلتفرم برای بیان دغدغهها، انتقادات و اعتراضات و حمایت کاربران بوده است.
در این گزارش، به ترتیب ۲ میلیون توئیت در بازه زمانی یکسال پیش از حضور طالبان و ۹.۵ میلیون توئیت در بازه زمانی دو سال پس از حضور طالبان منتشر شده که افزایش محتوای توئیتری در بازه دو ساله بعد از حضور طالبان اتفاق مهمی است که به افزایش قابل توجه نظرات مخالف و موافق نسبت به موضوع افغانها دلالت داد، البته موضوع ناآرامیهای پس از فوت مهسا امینی نیز باعث افزایش کلی حجم تولیدمحتوا در نیمه دوم ۱۴۰۱ و به تبع آن موضوع افعانها در این بازه شده است.
با افزایش تعداد محتوا بعد از حضور طالبان، تعداد کاربران درگیر در این موضوع و به تبع آن میزان لایک مطالب نیز افزایش داشته است که تقریبا همه این افزایشها با نسبت ۳ تا ۵ برابری صورت گرفته است. از سوی دیگر، با وجود اینکه محتوای قبل از حضور طالبان یک ساله و بعد از طالبان دوساله گرفته شده، اما حجم مطالب، تعداد کاربران حاضر و میزان لایک مطالب افزایش ۳ تا ۵ برابری داشته است.
بررسی نسبت تعداد لایک به تعداد ریتوئیتها نشان از این دارد که با موج توئیتری عمومی و سازماندهی نشده مواجه هستیم که بیشتر از زبان کاربران عادی و ردههای مختلف سنی، جنسی، فکری و عقیدتی ابراز شده است.
واکاوی روند انتشار محتوای توئیتری از شهریور ماه ۱۳۹۹ تا مهرماه ۱۴۰۲ نشان از ۴ قله عمده در این بازه زمانی سه ساله دارد:
برجستهترین قله این محتوا مربوط به ۲۳ مردادماه و خبر روی کار آمدن طالبان در نیمه دوم مردادماه ۱۴۰۰ است، در این روز کاربران توئیتری با حضور حداکثری در توئیتر نسبت به این رویداد واکنش نشان دادند. واکنشهایی که البته حمایتی نبوده و در جهت تحلیل نتایج این اتفاق و رفتارهای سابق طالبان منتشر شده بودند.
دو قله دیگر این محتوا در اردیبهشت ۱۴۰۰ و مهر ۱۴۰۱ مرتبط با حملات انتحاری و تروریستی در کابل بوده که به موجب آن شمار زیادی از دختران و دانشآموزان کشته و مجروح شدند. عمده محتوای منتشر شده در این دو روز به همدردی و ابراز تسلیت نسبت به جانباختگان افغانی و همچنین اطلاع رسانی درباره این حملات مربوط بوده است.
مقاومت در پنجشیر و حمایت از احمد شاه مسعود در روزهای پس از پیروزی طالبان در افغانستان، ۱۳ مهر ۱۴۰۰، قله دیگر نشان داده شده در روند انتشار محتوای سه ساله این گزارش است که به طور ویژه به محتواهای حمایتی از مقاومت در افغانستان و شخص احمد شاه مسعود به عنوان لیدر این جریان ربط داشته است.
در مجموع، در میان ۴ قله این گراف به ترتیب واکنش به روی کار آمدن طالبان در مرداد ۱۴۰۰، مقاومت در پنجشیر و حمایت از احمد شاه مسعود در ۱۳ مهر ۱۴۰۰ و حملات تروریستی در مهر۱۴۰۱ و اردیبهشت ۱۴۰۰ بیشترین حجم محتوای روزانه را به خود اختصاص داده بودند.
در دو گراف ابرنمای زیر، هشتگهای پرتکرار توئیتریها درباره افغانستان و افغانها در دو بازه زمانی شهریور ۱۳۹۹ تا مرداد۱۴۰۰(قبل از طالبان-نمودار اول) و مرداد ۱۴۰۰ تا مهر ۱۴۰۲(بعد از طالبان-نمودار دوم) میتوانید مشاهده کنید:
در گراف ابرنمای مرتبط با قبل از حضور طالبان، هشتگهای عمومی مرتبط با افغانستان از جمله طالبان، افغانستان، afghanestan برجسته شدند که محتوای کلی و جامعی را از رویدادهای مرتبط با این جغرافیا و مردم آن ارائه دادند.
هشتگ ایران غم شریک افغانستان و افغانستان تسلیت، دو هشتگ مهم و پرتکراری هستند که همزمان با حملات تروریستی در کابل و از سوی کاربران ایرانی توئیترفارسی در جهت حمایت و همدردی با خانوادهها و مردم افغانستان ترند و پرتکرار شدند. علاوه براین دو هشتگ همدردی، هشتگ پرتکرار جان پدر کجاستی نیز در حمایت از افغانها مطرح و برجسته شده بودند.
stophazaragenocide هشتگ انگلیسی و مهم دیگری است که قبل از حضور طالبان در توئیتر برجسته شد و در واقع اعتراضی است به کشتار در هزاره. علاوه براین، هشتگ شیعیان هزاره نیز عنوان هشتگ حمایتی دیگری است که در حمایت از قوم هزاره افغانستان برجسته و ترند شده بود.
پس از طالبان، هشتگ حمایتی stophazaragenocide که قبل از حضور طالبان هم با فراوانی کمتری در میان توئیتریها منتشر میشد به یکباره به عنوان پرتکرارترین هشتگ کاربران توئیتر پس از حضور طالبان در افغانستان مطرح شد که بیش از یک میلیون تکرار در توئیترفارسی از آن به ثبت رسیده است و مهمترین و پرتکرارترین هشتگ این گزارش در بازه زمانی ۳ ساله درباره افغانستان و افغانها بوده است.
مهسا امینی دومین هشتگ پرتکرار در بازه زمانی حضور طالبان در افغانستان در دو سال اخیر بوده که بیش از هرچیز به اتفاقات نیمه دوم ۱۴۰۱ در ایران و نآرامیهای شهری مربوط میشود به نحوی که در این بازه شش ماهه اغلب محتوای منتشر شده مرتبط یا غیرمرتبط با موضوعات گوناگون با هشتگ مهسا امینی منتشر شده بودند. همچنین هشتگهای مهسا امینی انگلیسی، اعتصابات سراسری، opiran، irgcterrorists دیگر هشتگهای مرتبط با رویدادهای نیمه دوم ۱۴۰۱ بودند که با محتوای افغانها نشر و بازنشر شدند.
پنجشیر هشتگی است که قبل از حضور طالبان آنچنان مطرح نبود اما بعد از حضور طالبان به جمع ۱۰ هشتگ پرتکرار توئیتریها اضافه شده و حمایت توئیتریهای ایرانی و افغانی را درباره مقاومت افغانستان علیه طالبان و شخص احمد شاه مسعود نشان میدهد.
درمجموع میتوان گفت هشتگهای ترند شده قبل از حضور طالبان در توئیتر فارسی بیشتر متاثر از فضای همدردی با افغانها و در واکنش به کشتار در این کشور بوده است حال آنکه هشتگهای پرتکرار بعد از حضور طالبان بیشتر متاثر از ناآرامیهای مهسا امینی و حمایت از مقاومت در افغانستان و علیه طالبان منتشر شده است. در این میان، هشتگ stophazaragenocide تنها هشتگی است که قبل و بعد از طالبان در توئیتر پرتکرار شده با این تفاوت که بعد از حضور طالبان تا ۱۰۰ برابر این هشتگ فراوانی بیشتری داشته است.
فعالترین کاربران به آن دسته از کاربران گفته میشود که فارغ از میزان دیده و پسندیده شدن مطالباتشان، بیشترین تعداد توئیت را در بازه زمانی یک ساله قبل از طالبان و دو ساله بعد از طالبان در تویئتر فارسی منتشر کردند:
قبل از طالبان، فعالترین کاربر، کاربری است به نام خدای افغان که در حال حاضر حساب توئیتریاش تعلیق شده و از کاربران متعصب افغانستانی است که خود را خدا نامیده و ضمن مخالفت علنی با هر نوع دینی و مذهبی، خواستار آزادی مرد و زن افغانی شده است! این کاربر در بازه زمانی ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ تا ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ بیش از ۲۷ هزار توئیت درباره افغانستان، طالبان و افغانها زده که نسبت به دیگر فعالان توئیتری به نسبت ۵ تا ۶ برابر فعالیت داشته است.
دیگر فعالان توئیتری قبل از حضور طالبان در توئیترفارسی را به طور عمده رسانههای افغان زبانی تشکیل دادند که به زبان و گویشی محلی اخبار و اطلاعات مربوط به این کشور و مردم را پوشش دادند: آریا نیوز، اطلاعات روز، صبح کابل دیلی، رادیو آزادی، صدای آزادی، طلوع نیوز، مرسال نظامی و سیحون نیوز از جمله این رسانهها بودند که به طور نسبی فعالیت مشابهی در انتشار مربوط به افغانستانها و طالبان در توئیتر فارسی داشتند.
بعد از حضور طالبان، پراکندگی و فراوانی حسابهای توئیتری فعال در تویترفارسی و مرتبط با موضوع افغانها و افغانستان تغییرات زیادی نسبت به قبل آن داشت: رسانه افغانی زبان اینترنشنال در صدر فعالترین محتوای منتشر شده در این موضوع قرار دارد که نسبت به دیگر کاربران دو تا ۵ برابر تولیدمحتوا داشته است.
رسانههای بومی در اینجا نیز سهم زیادی از فعالیت را به خود تخصیص دادند: خبرعاجل، هشت صبح دیلی، اطلاعات روز، طلوع نیوز، رادیو آزادی و تمدن نیوز از جمله این رسانههای فعال در حوزه افغانستان بودهاند.
در میان رسانههای فارسی زبان خارجی با موضعگیری ضد ایرانی نیز میتوان به ایندیپندنت فارسی و صدای آمریکا به زبان دری اشاره کرد که رتبه پنجم و نهم را در میان فعالان توئیتری حوزه افغانستان کسب کردهاند.
در این بخش، پرتکرارترین محتوای منتشر شده درباره افغانها و افغانستان در دو بازه زمانی مجزا، قبل و بعد از طالبان، از طریق نمونهگیری و به روش تحلیل مضمون استخراج و ارائه شده است:
در بخش نخست و قبل از تسلط طالبان، مقایسه وضعیت اجتماعی و سیاسی در ایران و افغانستان و نسبت دادن برخی رفتارهای طالبانی به بخشهایی از حاکمیت به ویژه در حوزه اجتماعی از پرتکرارترین مضامین بوده است. بعد از این مضمون، ابراز تنفر از حضور طالبان با تبیین احساس تنفر و ترس با ۱۵ درصد دومین مضمون پرتکرار بوده است، این دو مضمون از جمله مضامینی بودند که بعد از حضور طالبان و با درصدی متفاوت، تکرار شده است.
اعتراض به حمات تروریستی در افغانستان که هشتگهای همراهی و همدردی زیادی در توئیتر نیز برای آن طراحی و ترند شد، از دیگر مضامین مطرح در این بخش بوده است.
گلایهمندی افغانها از برخی تبعیضها و مشکلات زندگی در ایران از دیگر مضمون برجسته این بخش است که به طور عمده از زبان افغانهای ساکن در ایران و در بخشهای اجتماعی و اقتصادی مطرح شدهاند.
مضمون پنجم این بخش به تمجید و تعریف کاربران توئیتری افغان از هموطنان خود مربوط بوده است به طوری که برخی موفقیتهای علمی و ورزشی و بعضی توفیقات فرهنگی و هویتی افغانستان در این بخش ارائه شده بودند.
برخی از کاربران توئیتری منتقد و معترض، ابراز نارضایتی خود از حمایت ایران از حکومت طالبان را در توئیتهای خود با مضمونی انتقادی-اعتراضی ابراز داشتند که نزدیک به ۸ درصد محتوا را شامل شده بود.
همراهی با مقاوت افغانستان و احمد شاه مسعود نیز از دیگر مضامینی بوده که توئیتریها در مواجهه با اتفاقات افغانستان و رویکرد سیاسی در این کشور ابراز داشتند.
سکوت و انفعال محافل بین المللی در ارتباط با کشتار و حملات تروریستی در افغانستان باعث بروز هشتگهای اعتراضی و انتقادی و محتوای مطالبهگرایانه با مضمونی مشابه شده است.
حدود ۴ درصد از کاربران نیز به طور غیرمستقیم از طالبان حمایت و رویکرد آنها را متفاوت با رویکرد آنها در سالهای گذشته دانسته و به قول برخی کاربران توئیتر، به تطهیر طلبان در این پلتفرم پرداختند.
گروهی از توئیتریهای افغانی نیز در انتشار محتوای مرتبط با خود و کشورشان به نوعی سرنوشت محتوم و آزاردهنده خود پرداخته و از هویت افغانی و کشور خود اعلام و ابراز ناراحتی و ناخرسندی کردند.
آخرین مضمون این بخش به ابراز ناراحتی کاربران افغانی توئیتری به جهت فوت محمدرضا شجریان در سال ۱۳۹۹ پرداخته و محتوای همدردی خود را نسبت به جایگاه فرهنگی و هنری ایشان ابراز کردند.
در بخش دوم و بعد از تسلط طالبان، مقولههای استخراج تا حد زیادی تحت تاثیر ناآرامیهای شهریورماه ۱۴۰۱ و پس از درگذشت مهسا امینی قرار گرفته است چنانکه مضامینی چون همراهی افغانها از جنبش زن زندگی آزادی، حضور کاربران افغانی در کمپین توئیتری «برای»، که تقریبا ۱۵درصد محتوا را تشکیل دادهاند، در این طبقه قابل جمع هستند.
۲ مضمون ابتدایی این بخش به طور مشابه در بخش قبل یعنی پیش از تسلط طالبان نیز تکرار شده بود: مقایسه وضعیت حاکمیت ایران با افغانستان و نسبت دادن برخی رفتارها از قبیل گشت ارشاد و اسیدپاشی به رفتار طالبانی از جمله مضامین این بخش هستند که به طور ویژه از سوی کاربران برانداز و منتقدان رادیکال نظام مطرح شدند.
۲ مضمون کاملاً متناقض در این بخش به حمایت و مخالفت با افغانها اختصاص داشته است: همدلی و همراهی با افغانها بیشتر در میان توئیتها تکرار داشت و حدود ۱۵ درصد محتوا را شامل شده بود در مقابل، ۲.۵ درصد محتوای نمونهگیری شده نیز خواستار خروج افغانها از ایران و بازگشت به کشورشان شدند.
انتقاد از انفعال و سکوت محافل حقوقی جهانی از کشتار و حملات تروریستی، مضمون پرتکرار و مشابهی است که قبل و بعد از حضور طالبان در مقولههای کاربران بوده است: قبل از حضور طالبان نزدیک ۴ درصد و پس از حضور طالبان، انتقاد و اعتراض به این انفعال بیش از ۸ درصد بود که نشان میدهد بعد از حضور طالبان مطالبهگری در این خصوص رشد دوبرابری داشته است.
در مقابل مضمون انتقاد از انفعال جهانی که بعد از حضور طالبان، رشد دو برابری داشته است، مقولهای با عنوان گلایهمندی افغانها از شرایط زندگی در ایران وجود داشت که بعد از حضور طالبان به نصف میزان قبل تقلیل یافته بود: گویی مشاهده شرایط هموطنان افغانی در افغانستان باعث شده بود که مهاجران افغانی در ایران دست از غرغرکردن و مطالبهگریهای به حق یا ناحق اجتماعی و اقتصادی خود برداشته و یا پرداختن به موارد دیگر سبب کاهش چشمگیر این مقوله بوده ایم.
در مجموع باید گفت مقولههای استخراج شده از توئیتها قبل و بعد از حضور طالبان تفاوتها و مشابهتهایی داشته که شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران و افغانستان باعث تغییر نظرات یا تاکید بر آرای کاربران افغانی و غیرافغانی توئیتر فارسی شده بود.
۱. بررسی دادههای توئیتری در بازه سه ساله از ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ نشان میدهد که بیشترین حجم محتوا در روز ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ و در واکنش به خبر روی کارآمدن طالبان منتشر شده است. به جز این قله مهم خبری، دو واکنش به حملات تروریستی در افغانستان که با همدلی ایرانیها و افغانهای توئیتری همراه بود و همچنین انتشار محتوای حمایتی از مقاومت پنجشیر و احمد شاه مسعود از دیگر قلههای تولیدمحتوا در این مدت ۳ ساله بوده است.
۲. بررسی هشتگهای پرتکرار این بازه سه ساله به عنوان یکی از شاخصهای واکاوی همهگیری و اتحاد کاربران توئیتری که به نوعی کارزار مجازی محسوب میشود نشان میدهد که هشتگ stophazaragenocide که با اختلاف زیاد، پرتکرارترین هشتگ مربوط به افاغنه و افغانستان در این مدت بوده، هشتگی اعتراضی به نسل کشی در هزاره افغانستان بوده که عموم توئیتریها به انتشار آن اهتمام ورزیدند. قبل از حضور طالبان، عمده هشتگهای پرتکرار حمایتی و در جهت همدردی با کشتار در افغانستان بوده حال آنکه بعد از حضور طالبان و اتفاقات شهریور ۱۴۰۱، هشتگهای مهسا امینی و اعتراضات پرتکرار و قابل توجه شدند.
۳. مقایسه تحلیل مضمون توئیتها قبل و بعد از حضور طالبان به عنوان شاخص مهم کیفی این گزارش حکایت از آن دارد که رویکرد انتقادی کاربران توئیتری با برجستهکردن رفتارهای رادیکال منتسب به حاکمیت از قبیل گشت ارشاد و مقایسه آنها با رویکرد طالبان نمود پیدا کرده است. ترس و تنفر از طالبان در بازه زمانی قبل و بعد تسلط آنها از پرتکرارترین مقولهها بوده است. اعتراض و نارضایتی از محافل جهانی و واکنش به کشتار و حملات تروریستی نیز جایگاه ویژهای در میان مضامین پرتکرار کاربران قبل و بعد طالبان داشته است. در حالیکه همراهی با افغانها قبل از حضور طالبان در توئیتر فارسی پررنگ بوده است. بعد از تسلط طالبان برخی مقولهها در جهت نارضایتی از حضور آنها در ایران و همچنین مضامینی در حمایت کاربران افغانی از ناآرامیها و جنبش زن زندگی آزادی مشاهده شده است.
۴. یکی از نکات قابل توجه در این پژوهش، این بوده که بحث خروج افعانها از ایران و مطالبه عمومی آن که در هفتههای اخیر چندین بار در قالب هشتگ فراگیر شده است، به هیچ وجه جزو مضامین، هشتگها یا مطالبات محبوب و پرلایک توئیتریها در این ۳ سال نبوده و با وجود اینکه تولیدمحتوا درباره افغانها و افغانستان قابل توجه و چشمگیر (۱۳ میلیون توئیت در سه سال) بوده، اما بحث اخراج و ممنوعیت حضور افغانها به تازگی در این بستر مطرح و هنوز در مقایسه با دیگر دغدغهها از اولویت برخوردار نیستند.