منبع: گاردین
نویسنده: برنی سندرز
تاریخ انتشار: 8 ژانویه 2024
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ ترجمه: دربارۀ نویسنده: برنی سندرز، سناتور ایالات متحده و رئیس کمیتۀ بهداشت، آموزش، کار و بازنشستگی است. او نمایندۀ ایالتِ ورمونت است و از دیرباز مواضع مستقلی در تاریخ کنگره دارد. سندرز یکی از نامزدهایِ حزب دموکرات برای انتخاباتِ ریاست جمهوریِ ۲۰۱۶ بود.
او ۴۳ ٪ از آرای دلگتها(نمایندگان فاقد حق رأی) را در انتخابات مقدماتی کسب کرد. هیلاریکلینتون در مقابل ۵۵٪ از آرای دلگتها را به دست آورد و سندرز در ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۶ به نفع هیلاریکلینتون از رقابتها کنار کشید.
سندرز که خود را سوسیالیستِ دموکرات و ترقیخواه میداند، حامی حقوق کارگران است و برای مقابله با نابرابریهای اقتصادی تلاش میکند. او بر پیشبرد برنامههای سلامت همگانی، مرخصی زایمانِ با حقوق، آموزش دانشگاهیِ بدون شهریه، کاستن از هزینههای نظامی آمریکا، دیپلماسی و همکاریِ بینالمللی، حقوق کار و دغدغههای زیستمحیطی و مذاکره برای توافقات تجارتِ بینالملل تأکید دارد.
سندرز در ۱۹ فوریه ۲۰۱۹ برای دومین بار اعلام کرد با هدفِ شکستدادنِ رئیسجمهور دونالد ترامپ در انتخاباتِ ریاست جمهوری شرکت خواهد کرد؛ اما در ۸ آوریل ۲۰۲۰ از این رقابتها کنارهگیری کرد. خروج سندرز از رقابت، جوزف بایدن، معاون رئیسجمهورِ سابق را رویاروی ترامپ قرار داد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در این زمانۀ تاریک و سخت، چه آسان میتوان اسیر شک و نومیدی شد. چاره چیست؟ راهی جز استقامت و مبارزه در پیش نداریم. پیمودنِ این راه، رازِ مگویی ندارد؛ اما انگار سختترین و چالشبرانگیزترین دورانِ تاریخِ مدرن را از سر میگذرانیم. با شرایط هولناکِ غزه، جنگِ پوتین در اوکراین، تهدید وجودیِ تغییرات آبوهوایی، سطوحِ نازیبا و فزایندۀ درآمد، نابرابریِ ثروت، حملات به دموکراسی و حقوق زنان، افزایش تعصب و عدمِ تحمل، تهدیدهای بیسابقۀ هوش مصنوعی، مراقبتهای بهداشتیِ ناکارآمد، افزایش هنگفتِ هزینههای نظامی و بسیاری مصائب دیگر مواجهیم.
قطعاً تغییراتی در راه است. بله، درست است. پیش از هر چیز باید از دونالد ترامپ بگوییم که هر روز راستگراتر و افراطیتر می شود و بااینحال در بسیاری از نظرسنجیهای مربوط به انتخابِ رئیسجمهورِ ایالات متحده پیشتاز است.
او اخیرا گفته، مهاجران "خون کشور ما را مسموم میکنند". فکر میکنم وقتی مخالفان سیاسی را "موجودات موذی" قلمداد میکند و متعهد میشود آنها را ریشهکن کند، از زبان آدولف هیتلر سخن میگوید. ترامپ از شورشِ 6 ژانویه به عنوان "روزی زیبا" یاد کرده است. او قصد دارد معافیتهای مالیاتیِ هنگفتی به ثروتمندان بدهد، میخواهد میلیونها نفر را از خدمات بهداشتی محروم کند و حتی از پذیرشِ واقعیتِ تغییرات آبوهوایی خودداری میکند.
با همۀ اینها چه باید کرد؟ چگونه مردم آمریکا را گرد هم بیاوریم تا مطمئن شویم ترامپ، بار دیگر انتخاب نمیشود؟ چگونه به یاریِ هم، آیندهای روشنتر بسازیم؟ بیایید سرراست برویم سروقتِ حقایق. مردم آمریکا از توییتها، شعارهای سیاسیِ پوچ و تبلیغات منفیِ 30 ثانیه ای خسته شدهاند. از همه مهمتر از زندگیِ کنونی به ستوه آمدهاند؛ وضعیتی که در بسیاری موارد، از وضعیتِ اقتصادیِ 50 سال قبل هم بدتر است. مردم ناامید هستند و میخواهند بدانند چرا در این وضعیت قرار داریم و چگونه میتوانیم جایگاه بهتری بیابیم؟
مشکلاتی عدیده و بسیار جدی پیش روی ماست. وضعیت کنونیِ ما دقیقاً چیست؟ واقعیتی که بسیاری از آمریکاییها تجربه میکنند، چگونه است؟ امروزه بیش از 60 درصد از مردمِ ما، متحملِ فشارهای مالیِ شدید هستند. آنها میکوشند از حقوق و دستمزد و درآمدهای ناکافی، جانِ سالم به در ببرند. این آمریکاییهای جانبهلبرسیده، اکثر مردم ما هستند. آنها بسیار سخت کار میکنند، اما به جایی نمیرسند، و نگرانند فرزندانشان حتی وضعیت بدتری داشته باشند.
ما در ثروتمندترین کشور جهان زندگی میکنیم؛ اما بالاترین نرخ فقرِ دوران کودکی را در قیاس با هر کشور بزرگی داریم. بسیاری از مدارسی که به کودکانِ بیبضاعتِ ما خدماترسانی میکنند، کارکنان یا تجهیزات ضعیفی دارند و با این شرایط، چشماندازِ روشنی برای آیندۀ قدرتمند و بسامان نمیتوان متصور شد.
با افزایش هزینههای مسکن، 600 هزار آمریکایی بیخانمان شدهاند و میلیونها خانواده از طبقۀ کارگر بیش از توانشان برای اجارههای بسیار بالا هزینه میکنند. داشتن خانۀ شخصی برای بسیاری از مردم، رؤیای دستنیافتنی شده است. جوانان در زیرزمینِ خانۀ والدینشان اطراق میکنند. نیمی از کارگرانِ سالخوردهتر، پسانداز یا حقوق بازنشستگی ندارند. آنها نگرانند که پس از بازنشستگی در سالهای "طلایی" چه اتفاقی برایشان میافتد.
آیا میتوانند از پس هزینههای درمان برآیند یا خانههای خود را در زمستان گرم نگه دارند؟ آیا میتوانند میراثی برای فرزندانشان به یادگار بگذارند؟
وضعیتِ بهداشت و درمان ما اسفبار است. علیرغمِ هزینههای سرانۀ بالا که از بسیاری کشورها بیشتر است، پزشک، پرستار یا مشاور بهداشتِ روان به تعداد کافی نداریم. امید به زندگیِ آمریکاییها رو به کاهش است و 60 هزار نفر در سال، جان خود را از دست میدهند؛ زیرا نمیتوانند در زمان مناسب به پزشک مراجعه کنند. سیستم مراقبت از کودکانمان در سالهای رشد، بسیار ناکارآمد است. والدین طبقۀ کارگر از زندگیِ باکیفیت محرومند، شهریۀ آموزشی بههیچوجه مقرون به صرفه نیست و کارمندان در این صنعتِ بیمار، دستمزد پایینی دارند.
نسل جوان ما از نظر مالی دچار مشکل است. بسیاری از آنها کار سخت و درآمد ناکافی دارند. بیش از 40 میلیون آمریکایی، دانشگاه و تحصیلات تکمیلی را به علت بدهی ترک کردهاند و گاه چندین دهه، صرف پرداخت وام میشود. در بسیاری از جوامعِ کارگری، جنایت، بیخانمانی، اعتیاد و نابسامانی موج میزند و مشکلات فزاینده به بار میآورد. اینها کاستیها و نقاط تاریکِ این کشورند، اما همۀ داستان این نیست. سیاست ما سویههای روشنی هم دارد. / ادامه دارد