مهاجرت به استانهای شمالی با دلایل گوناگون از جنوب و مرکزی و شرق و غرب جریان دارد و برخی محلات شمال کشور با لهجههای جدید مواجه شده اند. این مسئله صرفا به چالشهای فرهنگی نیز خلاصه نشده و زیست بوم، چالشهای محیط زیستی از جنس بحران فاضلاب ها، ایجاد فاصله طبقاتی و آلودگیهای صوتی و آبی را در پی داشته است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب/ رضا علیزاده جامعه شناس و هیات علمی دانشگاه گیلان، درباره دلایل افزایش مهاجرت به استانهای شمالی به «انتخاب» گفت: باید دلایل جذب و دفع را نگاه کرد. اول باید دید که چه فاکتورهایی در شمال کشور وجود دارد که یزدیها و اصفهانیها و بوشهریها و نقاط دیگر به اینجا میآیند. دلیل عمده و اصلی اینکه گیلانیها زمین هایشان را میفروشند مشکلات اقتصادی است. از آن طرف برای کسانیکه به شمال میآیند انگیزههای محیط زیستی وجود دارد. شما در خوزستان مشکل هوا دارید، یا در اصفهان مشکل آب دارید. از سوی دیگر زمینهای گیلان نسبت به استان مازندران خیلی ارزانتر است. از آستارا تا آخر گلستان را شمال میگویند، اما شمال را هم باید دسته بندی کرد. مثلا اصفهانیها خیلی علاقهمند هستند که در گیلان زمین بخرند و گاها یک نفر زمینهای متعددی را میخرد و بین دوستان اش تقسیم میکند. در دورههایی کاهش ارزش پول ایران باعث میشد افراد به سمت خرید طلا و دلار بروند، اما الان زمین به دلیل کمیابی و طبیعت گیلان، امکان خرید زمین را برای غیرگیلانیها فراهم کرده است.
وی در اداه درباره تاثیر مهاجرت به گیلان بر زیست بوم روستاها بیان کرد: گیلانیها آدمهای پذیرایی هستند، گیلانیها با غیرخودیها خیلی خوب رفتار میکنند. مثلا در دستگاههای دولتی هم مدیران عمدتا گیلانی نیستند. من دو سال پیش یک کار درباره پیامدهای فرهنگی مهاجرت به گیلان انجام دادم و مطالعات ما نشان داد که دغدغههای جدی در برخی از مسائل فرهنگی وجود دارد. مثلا عدم احترام برخی غیربومیها به فرهنگ روستاییها و ایجاد آلودگی صوتی در ویلاها که با روستاها همسان نیست. نکته دیگر بحثهای زیست محیطی و انباشت زباله در محیطهای روستایی است که سیستم دفع زباله مناسبی ندارند. در محیطهای شهری زباله راحت جمع میشود، اما در محیط روستایی مشکلات جدی وجود دارد.
او افزود: تغییر کاربری زمینهای کشاورزی به مسکونی و ساخت ویلا هم مهم است که تخلفات ادارای زیادی در آنها نهفته است. فرهنگ روستاهای شمال در حال تغییر است و فرهنگ شهری وارد بافت روستایی میشود. مثلا یک خانواده صد سال در یک روستا زندگی کرده و یک خانه روستایی کوچک دارد، اما به یکباره ویلایی لوکس کنار خانه کوچک اش ساخته میشود که خانواده اش دچار چالش جدی میشود. در این فضای مقایسه یا باید زمین خود را بفروشند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارند یا درگیر شهر شوند. یکی از نکاتی که بسیار پررنگ است، بحث این است که روستاییها میگویند ما وقتی زمین را بفروشیم ما رعیت میشویم و تهرانیها صاحب زمین!
وی درباره تاثیرات سیاسی و اقتصادی در روستاهای شمال با افزایش مهاجرت بیان کرد: ما با تنش حاد فرهنگی مواجه نیستیم. از نظر تاریخی هم نگاه کنید حتی جنبش جنگل یک جنبش متکثر بود و همه اقوام در آن حضور داشتند. گیلانیها ویژگی فرهنگی شان پذیرا بودن است. البته در میان مدت وبلند مدت گیلان دچار مشکل میشود. اصل مشکل ایجاد حس محرومیت در میان مردم محلی نسبت به مهاجرین است. مهاجرین پول خوبی دارند و خانه زیباتری درست میکنند که روستاییها را درگیر تضاد طبقاتی میکند. برخی جاها در فومن به اصفهانی محله و یزدی محله تبدیل شده است. من خبر موثق دارم که برخی از آنها دوست دارند در انتخاباتهای شورایی روستاها هم شرکت کنند و مدیریت سیاسی روستاها را هم بدست بگیرند. این افراد عمدتا نیز مسکن دومی هستند، مثلا طرف ساکن بوشهر محاسبه میشود، اما در اصل ساکن گیلان است و امکانات به نام او به استان دیگری میرسد.
این جامعه شناس در رابطه با توزیع ناعادلانه انرژی گفت: منابع و انرژی نیز توزیع عادلانه ندارند و دو سال پیش در محیطهای روستایی ۶ ساعت قطعی برق داشتیم. پنجشنبه و جمعه که سرریز افراد است، وضعیت سختتر میشود. در جریان کرونا مشکل جدی داشتیم، گیلان و قم جز استانهای پیشرو در ورود کرونا بودند. در سال ۹۹ با مشکل پلیس جلو مردم را میگرفت. مردم هم میگفتند من در فلان روستا خانه دارم و باید من را راه بدهید. مسلما مشکل تخت بیمارستانی هم داشتیم.
علیزاده درباره ایجاد چالشهای محیط زیستی در اثر آلودگی فاضلاب در گیلان گفت: گیلان در حوزه محیط زیست و زباله در حد فاجعه است. ما دو رودخانه در شهر رشت داریم، وقتی من بچه بودم در آن رودخانه ماهی گیری میشد و قایق میرفت، اما الان جز آلودهترین رودخانههای دنیاست. فاضلابهای بیمارستانی، خانگی و.. در آن رودخانهها سرریز است. دفن زباله در برخی نقاط باعث از بین رفتن محیط زیست شده و شیرابهها وارد زمینها شده است که قیمت برخی زمینها را نیز کم کرده است. بیماریهای پوستی و عفونی هم در برخی نقاط به وجود آورده، اما هنوز خبری از اصلاح نیست. اینقدر روند اصلاح کند است و نسبت به بیماریها در سطح استان بی توجه هستند که فاجعه رقم زده است.