صادق محصولی دبیرکل جبهه پایداری، گفت: گرایش کلی و استراتژی کلیمان با حفظ اصول، به سمت وحدت است مگر اینکه مجبور بشویم به خاطر حفظ اصول لیست مستقل بدهیم.
به گزارش فارس، متن گفت و گو با صادق محصولی به شرح زیر است:
*شما هم در دوران دفاع مقدس و هم بعدتر از آن در زمان آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و بعد وزارت رفاه سابقه اجرایی خوبی داشتید و فضای دولتهای مختلف را به خوبی در این سالها درک کردید. اگر بخواهیم آقای احمدی نژاد و آقای روحانی و آقای رئیسی را از لحاظ عملکرد مقایسه بکنید، این قیاس اجرایی و نتیجهای را چگونه انجام میدهید؟
_ابتدا مقدمهای در مورد بحث مدیریت عرض کنم. من یک زمان در دانشگاه علم و صنعت برای دانشجویان مهندسی عمران، درس مهندسی سیستمها میدادم. در آنجا میگفتم که من معتقد به دوره مدیریت برای کارشناسی نیستم، چون من خودم در ادامه تحصیلاتم که مهندسی عمران بود رشته مدیریت در دانشگاه تهران خوانده ام و کار اجرایی و مدیریتی هم انجام دادم، گفتم کسی که پس از دیپلم آمده است و میخواهیم به او بگوییم که اینها اصول مدیریت است اصلاً نمیداند اینها چیست؟ هماهنگی چیست؟ نیروی انسانی چیست؟ سازماندهی چیست؟ این فرد باید برود حداقل سه سال- چهار سال کار اجرایی کند تا متوجه این موضوعات شود.
کارشناسی مدیریت برای کسی مفید است که مثلا حداقل ۴ سال تجربه کار اجرایی داشته باشد ولو مدیر نباشد؛ بنابراین مدیریت یک بحثش علم مدیریت است و مهمتر از علم مدیریت، جنمِ مدیریت است. نمیگویم تجربه، تجربه به جای خودش محفوظ، تجربه یک وجه است. یعنی خیلیها ممکن است دکترای مدیریت داشته باشند، ولی جنم مدیریت نداشته باشند. در این صورت چه بسا علم مدیریت ۵۰ درصد مشکل را هم حل نکند. اینگونه است که اگر کسی که جنم مدیریت نداشته باشد، آن علم برایش خیلی موثر نیست، ولی اگر کسی جنمش را داشته باشد قطعاً تسلط علمی هم کمک میکند. این مقدمه را گفتم تا در تشریح این موضوعی که سوال فرمودید به ما کمک کند.
احمدی نژاد جنم مدیریت داشت
آقای احمدی نژاد کسی است که فارغ از اینکه دکترای دانشگاه را داشت، آن هم در رشته مهندسی، جنم مدیریت هم داشت. به لحاظ رسانهای هم میشود گفت آدم کاریزماتیکی است. وقتی قرار شد هدفمندی یارانهها صورت بگیرد جلسات متعددی برگزار میشد و ایشان تا ریز قضایا میرفت. حتی درباره اینکه قیمت گوشت مرغ چرا باید اینقدر باشد پیگیری میکرد، درباره این که دان مرغ چند تمام میشود پیگیر بود، درباره سوخت مرغداریها و هزینه هایش پرس و جو میکرد، هزینه کارگرها را هم محاسبه میکرد، یعنی به تمام ریز مسائل توجه داشت. بعد میدیدید کارشناسی که از وزارت کشاورزی آمده و اعداد و ارقامی را ارائه میدهد، بعد آقای احمدی نژاد انقلت میآورد و خود آن کارشناس تصدیق میکرد که بله مثلا من اینجا را اشتباه کردم.
خب این خیلی در مدیریت مهم است که شما تسلط کافی به امور داشته باشید. البته مدیریت کلان به این معنی نیست که مدیر در هر رشتهای تا تمام ابعادش اطلاعات داشته باشد این که اصلاً شدنی نیست. مدیر کلان کسی است که نگاه کلان داشته باشد و تمامی امور را به نسبه تسلط داشته باشد. البته طبیعی است مثلاً کسی که سابقه دیپلماسی دارد در آن رشته بیشتر تجربه دارد یا کسی که سابقه کارهای زیربنایی دارد در آن زمینه بیشتر و مدیر اقتصادی در زمینه اقتصادی و فرهنگی در زمینه فرهنگی و... ولی بالاخره باید در امورات مهم که زیر مجموعه قوه مجریه میشود و تقریباً شامل همه چیز میشود فردی که میخواهد قوه مجریه را اداره کند تسلط خوبی داشته باشد.
آقای احمدی نژاد این نکته مثبت را داشت و به این امورات آشنا بود و اگر که بخواهیم به صورت ریز موضوع را نگاه کنیم از این جهت موثر و موفق بود. البته بحث کلانِ آقای احمدی نژاد با توجه به تغییراتی که در تفکر ایشان و رفتار متناسب با این تغییر تفکرشان حاصل شد، در واقع با یک جمله یا یک بخش نمیشود تعریف کرد.
*شما میتوانید نقطه تغییر آقای احمدی نژاد را زمان خاصی تعیین کنید؟
_ببینید نکتهای که وجود دارد این است که تغییر ایشان به صورت یک نقطه نیست بلکه به صورت یک خط است. یعنی شما نمیتوانید بگویید از امروز به بعد تغییر کرده است. تغییرات بعد از ریاست جمهوری ایشان به تدریج شروع شد و این نبود که بگوییم که از یک روز خاصی شروع شده باشد.
*گاهی مطرح میشود که این تغییر در دو سال آخر اتفاق افتاد.
_شروع این مباحث از زمانی بود که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد و گام به گام که جلو رفتیم به صورت رقیق ظاهر شد. اصل قضیه هم برمیگردد به اینکه جایگاهی مثل جایگاه ریاست جمهوری در نظام مقدس جمهوری اسلامی یک جایگاهی است که اگر فرد خودش را در آن تراز نظام و انقلاب به لحاظ خودسازی آماده نکند، حتماً با مشکل مواجه میشود. این اختصاص به آقای احمدی نژاد یا هرکس دیگری ندارد و عام است. در واقع مشکل اصلی این است که این پست یک جایگاهی است که نه تنها برای ۸۵ میلیون جمعیت ایران میخواهد نقش موثر ایفا کند بلکه اولین نقش اجرایی را نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی برای کل آنهایی که چشمشان به این انقلاب است باید ایفا کند.
عامل تغییر احمدی نژاد را عدم آمادگی درونی میبینم
کسی که در جایگاه ریاست جمهوری قرار میگیرد حتی برای آنهایی که چشمشان به انقلاب اسلامی نیست باید کار کند و آنها را بیدار کند و همراهشان کند، چون جزو رسالتهای انقلاب همین موضوع است. حال شما یک دفعه میبینید در جایی قرار گرفتید که به قول شاعر "امروز همه مُلک جهان زیر پر ماست. "، ولی شما خودتان را به اندازه نیاز این پست به لحاظ خودسازی و روحی روانی آماده نکردید. این هم نیست که یکی بگوید فلانی اینگونه بود و بهمانی آنگونه؛ تا کسی در این جایگاه قرار نگیرد نمیتوان در موردش قضاوت کرد.
پس بنابراین بنده اصلیترین عامل تغییر در ایشان را عدم آمادگی درونی میبینم. اینکه بعضاً مطرح میشود که فلانی موثر بود، بهمانی موثر بود؛ بنده این را رد نمیکنم، اما این را اصل نمیدانم. اصل، آن تغییرات درونی است که باعث میشود فلانیهای بیرون اثرگذاریشان موثر واقع شود. اگر در درون، آن آمادگی را در خودت ایجاد کرده باشی؛ نه یک نفر بلکه دهها نفر هم نمیتوانند موثر باشند. چنانکه در راس آن حضرت امام و نمونه حی و حاضر آن حضرت آقا را میبینیم که این گونه هستند. خب این برمیگردد به اینکه این جایگاه، جایگاه بسیار خطیری است. این هم در مورد نکتهای که پرسیدید.
آقای احمدی نژاد به لحاظ اجرایی انصافا موفق بود و خدمات بسیار بزرگی هم انجام داد. ایشان از جهت عدالت محوری و عدالت گستری، یک استوانه محکمی را بنا کرد که قبلاً به این صورت فردی را در جایگاه اجرایی نداشتیم. هرچند این گونه صحبتها قبل از ایشان هم مطرح میشد که انقلاب اصلاً برای عدالت آمده است، انبیا برای عدالت آمدند، حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای عدالت میآید همه اینها جزو ضروریات دین است بلکه ضروریترین عنصر دین را میتوانیم بگوییم بحث عدالت است. یعنی به عبارت سادهتر دین آمده است و میگوید این کار را بکن و آن کار را نکن تا هر چیزی در جایش قرار بگیرد. عدالت یعنی همین که هر چیزی در جایگاه خودش قرار بگیرد. منتها ما در قوه مجریه چنین چیزی در این ابعاد نداشتیم. شما آمارها را ببینید که در مناطق محروم چه خدمات بزرگی انجام شد.
حالا، چون آقای احمدی نژاد امروز در موقعیتی است که بنده نمیپسندم، دلیل نمیشود که خدماتی که در زمان ایشان دولت انجام داد را نادیده بگیریم. مشکلی که در نظام داریم این است که بعضی از دوستان متاسفانه با کج فهمی برای اینکه از آقای احمدی نژاد خوششان نمیآید کارهای خوب دولت ایشان را هم یا نمیبینند یا منفی جلوه میدهند. این انصاف نیست، ما باید نه تنها کارهای خوب دولت آقای احمدی نژاد حتی دولت آقایان هاشمی، خاتمی، روحانی و هر کس دیگری را بگوییم خوب است و کارهای بدشان را بگوییم بد است. ملاک ما باید اصول باشد. در کار سیاسی هم که حالا سوالهای بعدیتان طبعاً در آن راستا خواهد بود سیاست ورزی جریانها و احزاب باید اینگونه باشد و اگر غیر از این باشد با تناقض مواجه میشوید.
چنانکه خیلی از دوستان ولو به اصطلاح اصولگرا در سیاست با تناقض مواجه هستند؛ در حرف یک چیز میگویند مثلاً میگویند "وحدت" ولی در عمل رفتاری دارند که خلاف آن است. اینها مهم است. در آن دوره کشور ما به لحاظ اثرگذاری در منطقه، آمریکای لاتین، آفریقا و حتی آسیای شرقی پیشرفت خوبی داشت. در داخل کشور چقدر پروژههای بزرگ انجام شد. همین بحث پایین آمدن رقم جینی از رقم بالای ۴۳ صدم کشوری در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵، به زیر رقم ۳۷ صدم در سال ۱۳۹۰، نشان از کاهش فاحش فاصله طبقاتی در کشور است. ضریب جینی بین صفر و یک میباشد و هرچه قدر به صفر نزدیک شود نشان از کم شدن فاصله طبقاتی و مطلوب بودن وضعیت این شاخص در کشور است. ولی متاسفانه همین ضریب جینی در دوران ریاست آقای روحانی دوباره بالا رفت و به بیش از چهل صدم رسید. اما در مورد دولت آقای احمدینژاد باید گفت که خدمات زیادی داشت، ولی اگر به حواشی که دچار شد، دچار نمیشد کشور میتوانست خیلی جلوتر برود.
یعنی شرایط مردم، نظام و انقلاب، هم در سطح داخلی و هم در سطح بینالملل. حواشی که متاسفانه دولت را از مسیر اصلی خارج کرد و ما الآن در دیدگاههای فعلی ایشان شاهد تغییرات زیادی نسبت به قبل از شروع ریاست جمهوری ایشان هستیم. هرچند بنده مواضع فعلی ایشان را قبول ندارم و این را بارها هم گفتهام، اما این موضوع نباید مانع از بیان حقایق و خدمات دولت ایشان شود.
*آقای احمدینژاد برای فلسطین چرا موضعگیری نمیکنند؟
_من از سال ۹۰ که از دولت بیرون آمدم با ایشان هیچ گونه ارتباطی نداشتم؛ نه تماس تلفنی داشتم، نه جلسهای داشتم؛ لذا به جزء نمیتوانم بگویم، ولی جواب کلیاش در همان تغییرات فکری ایشان است که این تغییرات در جهت خلاف دیدگاههای قبلی و انقلابی ایشان است.
نگاه روحانی با نگاه امام و رهبری متفاوت است
و، اما در مورد آقای روحانی باید گفت نگاهش در رابطه با موارد اصلی قوه مجریه، متفاوت با نگاه حضرت امام و حضرت آقا است. یعنی چه؟ مثلا تاکید حضرت امام بر این بود که ملت میتواند از پس مشکلات کشور بر بیاید و ما نیازی به التماس به خارج نداریم. البته در حد اینکه با دنیا تعامل و دیپلماسی داشته باشیم کسی منکر نیست، ولی اینکه ما تمام انرژی کشور را بگذاریم در موضوع برجام یا در اینکه باید دمِ کدخدا را ببینیم، با نگاه حضرت امام سازگاری ندارد. آنهم کدخدایی که به مردم خودش هم رحم نمیکند. آمریکا ادعای آزادی دارد، ولی دانشجوهایی که امروز از فلسطین حمایت میکنند را میخواهد از تحصیل محروم کند و حتی آمریکاییهای طرفدار فلسطین را از شغلی که در یک شرکت یا ادارهای که دارند، برکنار کند.
در جایی که به ظاهر مهد دموکراسی و مهد آزادی مطبوعات و رسانه است، اینگونه است اگر یکی این را نفهمد دیگر چه چیز را میخواهد بفهمد؟ بنابراین آقای روحانی جهتگیریاش جهتگیری درستی نبود. ایشان دو تا مشکل داشت یکی بحث جهتگیری است که خب واقعاً جهتگیریاش مطابق جهتگیری انقلاب نبود. به طور مثال افتخار وزیر مسکنش این است که من برای محرومین و نیازمندان فاقد مسکن، سرپناهی نساختم! خب این نگاه از کجا نشئت میگیرد؟ این نگاه برمیگردد به همان نگاه کلان.
نگاه کلانی که میگوید ما فقط میتوانیم آبگوشت بزباش درست کنیم، نگاهی که به قولی اینها میگفتند ما حتی نمیتوانیم یک لولهنگ یا همان آفتابه بسازیم. در حالیکه جلوی چشم این آقایان این همه جوانهای ما توانستند در زمینههای مختلف پیشرفت کنند؛ از نانو تکنولوژی گرفته، از پزشکی و صنایع پزشکی گرفته، از سلولهای بنیادی گرفته، از صنعت فضایی گرفته، تا پهباد، موشکی و...، اما اینها را نمیبینند.
چرا جوانهای ما در آن بخشها پیشرفت کردند، اما مثلاً صنعتی مثل صنعت خودرو پیشرفت نکردهاست؟ چون همیشه چشم صنعت خودرو به خارج بود. ولی این جوانها روی پای خودشان ایستادند. جوانهایی که اعتماد به خدا داشتند اگر برای خدا کار کنند خدا هم کمکشان خواهد کرد. چنانکه خدا هم در همه زمینهها به آنها کمک کرد. این کمک الهی در دفاع مقدس هم محسوس بود؛ بنابراین اولین مشکل آقای روحانی بحث نگاه ایشان بود که یک نگاه لیبرالی، یک نگاه معطوف به غرب، یک نگاه بدون باور به توان خودی و توان این ملت و جوانهای این ملت بود و نتیجهاش این شد که دیدید کلی از کارها انجام نشد، کلی چیزها تعطیل شد. یک تصمیم بسیار بزرگی مثل افزایش قیمت بنزین را آمد و با خنده گفت من خودم صبح جمعه با خبر شدم و اینگونه مردم را سرِکار گذاشته و مسخره کرد. این مشکل اول.
و اما در مورد مشکل دوم، اینکه یک وقت میبینید یکی نگاهش مشکل دارد، ولی فعال است، کارکن است، مدیر است، اما آقای روحانی اینها را هم نداشت. اینکه رئیسجمهور باشی، سر ساعت اداری بیایی، سر ساعت اداری بروی، استخرت سر جایش باشد، فلان تفریحت سر جایش باشد... یعنی مشکل دوم عدم تحرک کافی بود. وقتی که رئیس جمهور اینگونه بود دولت هم به تبع او اینگونه میشود؛ بنابراین متاسفانه کشور ما در این ۸ سال خیلی عقب افتاد و شاید بتوان گفت بدترین دوران تاریخ دورههای ریاست جمهوری بعد از انقلاب را شاهد بودیم.
آقای رئیسی با شعارهای انقلاب آمد
و اما در مورد آقای رئیسی، آقای رئیسی با شعارهایی آمد که همان شعارهای انقلاب و شعارهای حضرت امام و حضرت آقا بود و خوشبختانه خطی را که ایشان تا به حال دنبال کرده است در همین مسیر بوده یعنی مسیر پیشرفت کشور با پایداری بر مبنای اصول و ارزشها و اعتماد و اعتقاد به تواناییهای داخلی کشور، در عین حال ارتباط خیلی قوی با تمام دنیا مخصوصاً منطقه و همسایه ها.
البته آقای رئیسی و دولت ایشان به خاطر اینکه توجه اصلی را به تواناییهای داخلی معطوف کرده اینگونه نیست که در رابطه با مذاکرات، در رابطه با دیپلماسی یا در رابطه با روابط بین الملل کم کاری کرده باشد یا نهادی مثل وزارت خارجهاش فعال نبوده باشد، میبینیم که از دوره قبل بیشتر هم فعال هستند. منتها این فعالیتها فقط در سبد برجام یا سبد اروپا و آمریکا نیست، بلکه فعالیتهای دیپلماسی و بینالمللی متفاوت و زیادی را شاهدیم.
در جاهایی که شما عملکرد و نتیجههایش را میبینید مثل پیمانهای مهمی نظیر شانگهای و بریکس که میبینید چقدر اثرگذار است. چون به شانگهای و بریکس اشاره کردم بد نیست که اینجا داخل پرانتز یک نکتهای را عرض بکنم و آن اینکه ایجاد این پیمانها و گروههایی مثل شانگهای و بریکس نه تنها بیارتباط به پدیده انقلاب اسلامی نیستند، بلکه کاملاً مرتبط با انقلاب اسلامی و روندی که انقلاب داشته است دارد. یعنی کشورهایی مثل روسیه و چین قطعا بی تاثیر از این حرکتی که امام ایجاد کرد نبوده. منظورم این است که با این حرکت و نگاه امام است که میشود جلوی آمریکا ایستاد.
اگر انقلاب اسلامی نبود یقیناً چین امروزه چین الان نبود. روسیه امروزه، روسیه الان نبود و طبیعتاً اینها میبینند کشوری مثل ایران که توان اقتصادیاش پایینتر از چین است یا نیروی انسانیشان نسبت به چین بسیار پایینتر است، اما به آنچه که میخواسته رسیده و در مقابل آمریکا و استکبار جهانی ایستاد و استقلالی که دنبالش بود را به دست آورد. در حالی که کشورهایی با چندین برابر توانایی اقتصادی ایران این استقلال را ندارند؛ بنابراین انقلاب اسلامی در کل دنیا تاثیرگذار بوده است.
پس آقای رئیسی همان روندی را که روند نظام و انقلاب بود پیش گرفت. خب طبیعتاً آقای رئیسی قبلاً در قوه مجریه نبوده است. اگر همان تجربهای که ایشان نزدیک ۴۰ سال در قوه قضاییه دارد، در قوه مجریه داشت فرق نمیکرد؟ قطعاً فرق میکرد. ولی خب خدا هم به ایشان کمک کرده است و الحمدلله توانستند مسیر اصلی را به لحاظ اجرایی ریل گذاری صحیحی کنند و موفقیتهای بزرگی را به دست بیاورند.
ولی آیا دولت ضعف ندارد؟ چرا دارد. ما در قوه مجریه هم ضعف داریم، مشکل داریم. چون آقای رئیسی هست نباید ضعفها را بگوییم؟ چرا باید بگوییم. از آقای رئیسی حمایت کردیم، الان هم حمایت میکنیم و ضعفها را هم میگوییم برای اینکه جبران شود؛ نه اینکه ضعفها را بگوییم برای اینکه سیاه نمایی کنیم، نه اینکه ضعفها را بگوییم برای اینکه دشمن سوء استفاده کند، نه اینکه ضعفها را بگوییم که خلاف انصاف عمل بکنیم.
ضعفها را میگوییم، چون وظیفهمان است که در جهت حل آنها کمک کنیم. یکی از این مشکلات اصلی بحث معیشت مردم است که عمده دلیل آن آثار مخربی است که از دولت قبل باقی مانده است. رفع این بدهکاریهای کلانی که از دولت قبل باقی مانده و برای این دولت سربار شده کار خیلی شاقی است. من خودم در دولت بودم و میدانم جبران کردن اینها چقدر مشکل است. صندوقهای بازنشستگی مشکل داشتند و دارند که دولت کمک کرد و توانست اینها را سر و سامان بدهد. اینها کارهای بزرگی بود. این دولت در زمینه کرونا که آقایان دولت قبلی میگفتند وابسته به برجام وfatf است و اگر اینها نباشد مشکل واکسن حل نمیشود، این دولت توانست بدون آنها مشکل را حل کند، حتی در مقاطع زیادی بعد از اینکه دولت در این کارها موفق بود تعداد کشتههای ما و تلفات ما در کرونا از کشورهای پیشرفته اروپایی کمتر شد- منظورم به نسبت جمعیت است- حتی تلفات در کشور ما به نسبت جمعیت از آمریکا خیلی کمتر شد.
خب اینها نشان میدهد که دولت در مسیر درستی است. ضعف آنجایی است که یا در سیاستها مطابق سیاستهای غیرمردمی و لیبرالی دولت قبل عمل شود یا افرادی به کار گرفته شوند که اعتقاد به سیاستهای این دولت ندارند. ضعفها بیشتر در اینجا است. هر کجا که ما مبتنی بر آن روشهای انقلاب عمل کردیم، پیروز شدیم در هر بخشی. شما یک نمونه بیاورید که ما انقلابی عمل کردیم، اما موفق نبودیم؛ و برعکس هر کجا که مطابق نسخههای غربی یا لیبرالی عمل کردیم میبینید که شکست خوردیم.
یک نمونه مشخص عرض کنم. استانداری در زمان آقای روحانی صحبت میکند و میگوید اگر کسی نگاه دولت روحانی را قبول ندارد خیانت است که در این دولت بماند. الان همان آقا در این دولت هم استاندار است. این انتقاد وارد است. حالا شما مصداقهایش را بیشتر از من سراغ دارید. این نمیشود که، چون آقای رئیسی منتخب خودمان است چیزی نگوییم. البته ما آینده را بسیار روشن و امیدوار کننده میبینیم و غیر از این نمیتواند باشد مگر اینکه خودمان از این مسیر درستی که حضرت امام برای ما ترسیم کردند و حضرت آقا دنباله آن راه را گرفتند و ما را به آن مسیر و به آن سرمنزل مقصود هدایت میکنند، عقب نشینی کنیم. اگر خدای نکرده، کم کاری نکنیم حتماً به آن افقهای روشنی که خداوند وعده آن را داده است خواهیم رسید و این امیدواری ما قطعی است.
*یک نکتهای که از اول در مورد آقای رئیسی میگفتند این بود که آقای رئیسی یک ویژگی داشته است که میتوانسته همه جریانهای انقلاب و با همه جبهه انقلاب یک همکاری داشته باشد و همه هم این مورد را قبول داشتند. این فضا را بعد از تشکیل دولت چگونه میبینید؟ نقش احزاب را چگونه میبینید؟ یعنی آقای رئیسی توانست اینها را در فضای دولت به کارگیری بکند و آیا گروههای مختلف توانستند بیایند و در مدیریت دولت مشارکت کنند؟ در مورد جبهه پایداری چطور؟
_البته من اعتقادم این نیست که آقای رئیسی یا هر کس دیگری که در راس قرار گرفت باید بیاید و یک شرکت سهامی از احزاب درست کند یا اینکه همه احزاب را مشارکت بدهد، اصلاً نگاه نباید این باشد، نگاه باید آن چیزی باشد که اسلام میگوید. اصلاً هر کجا شما هر موضوعی را مطرح کنید من این را برای شما خواهم گفت و مثالش را هم بیان میکنم نه اینکه فقط کلی بگویم مصداق آن را هم بیان میکنم. اصول چیست؟ وقتی میخواهید یک نفر را به عنوان مسئول انتخاب کنید باید چه کار بکنید؟ انتخاب اصلح یا شایسته سالاری. یک کلام بیشتر نیست.
اصلاً طبق روایات معصومین (ع) غیر از این باشد خیانت کردیم. آیه قرآن میگوید امانات را به اهلش بسپارید. شما میخواهید امانت این وزارتخانه یا این سازمان یا این معاونت یا استانداری یا فرمانداری یا هر پستی را بدهید به کسی؛ خب باید به اهلش بدهید. اهلش چه کسی است؟ آیا ما معصوم داریم؟ نه. نمره ۲۰ داریم؟ نه. پس ببینیم بالاترین نمره را چه کسی میآورد به او بدهیم.
اگر به هر دلیلی نفری که بالاترین نمره را دارد، نشد حالا یا خودش نمیخواهد یا به هر دلیلی شرایط فراهم نشد، عدول میکنیم به نزدیکترین به او که بالاترین نمره را دارد، اگر آن هم نشد باز عدول میکنیم به نزدیکترین و به اقرب به اصلح. پس بنابراین هیچ مسئولی نباید نگاهش این باشد که یک شرکت سهامی از احزاب را تشکیل بدهد. ولی اینکه از ظرفیت مثبت همه گروهها و جناحها با حفظ اصل شایسته سالاری استفاده کند، نه تنها ممدوح است بلکه لازم است.
در مورد جبهه پایداری که پرسیدید باید عرض کنم، از جبهه پایداری ما یک نفر را هم در هیئت دولت نداریم. همه شایعه و دروغگویی است. از احزاب هم که فرمودید از احزاب مختلف هست، از شخصیتهای سیاسی مختلف نمایندگی هست. فارغ از اینکه من بخواهم در مورد شایسته بودن یا نبودن آنها قضاوت کنم. چون من گفتم ملاک ما نباید احزاب باشد، ولی به خاطر اینکه سوال فرمودید عرض میکنم، از اغلب گروهها هست، اما از جبهه پایداری یک نفر هم در کابینه نیست، ولی ما از این موضوع اصلاً ناراضی نیستیم و ملاکمان برای حمایت از آقای رئیسی این چیزها نیست.
*در مجلس چطور؟ برآورد خودتان از تعداد نیروهای جبهه پایداری در مجلس چه تعداد است؟
_تعداد نیروهای انقلابی در این مجلس نسبت به مجالس قبلی الحمدلله خوب است، اما آیا کافی است؟ نه. مقایسهای بخواهیم بگوییم این روند، روند خوبی است همین دُز انقلابی که هست موجب شده که یک سری مصوبات خوبی هم مجلس داشته باشد مثل طرح اقدام راهبردی برای مقابله با تحریم ها، مثل بحث جوانی جمعیت.
مجلس انصافاً کارهای خوبی انجام داده است. البته در مقابل، نمایندههایی هم هستند که از لیست اصولگرایان آمدند، ولی در عمل رفتار اصولگرایانه نداشتند. مجلس به خاطر این چیزها مشکلات و ضعفهایی هم داشته است مثلاً همین تعلل در بحث لایحه حجاب یا بحث شفاف سازی آرا یا بحث عدم دخالت در عزل و نصب مسئولین که حضرت آقا تذکر دادند، ولی متاسفانه ما شاهد آن بودیم؛ بنابراین اگر بشود انشاءالله برای دوره بعد میزان این تعهد و کارآمدی را بالا برد قطعاً میشود امیدواریهای بیشتری نسبت به این دوره داشت.
*کارنامه نمایندگان پایداری را چگونه ارزیابی میکنید؟
_ببینید دوستان پایداری الحمدلله در مجلس خوب عمل کردند و انصافاً موفق بودند. موضوعاتی، چون به سرانجام رساندن قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و همچنین نقش مؤثر نمایندگان پایداری در قانون اقدام راهبردی که هر دویشان موجب تقدیر رهبر معظم انقلاب از مجلس یازدهم شدند. موضوع اصرار بر تصویب شفافیت آرای نمایندگان به عنوان مطالبه مهم اجتماعی از سوی اعضای جبهه پایداری نشان داد که این جبهه بر عهد خود با مردم صادق بوده است.
یکی دیگر از اقدامات مهمی که از سوی تعدادی از نمایندگان جبهه پایداری پیگیری و به سرانجام رسید، موضوع افزایش حقوق سربازان بود که تحولی بزرگ قلمداد میشود. همچنین موضوع ارایه پیشنهاد شفافیت تسهیلات کلان بانکی به اشخاص مرتبط از سوی نمایندگان پایداری که منجر به اتفاقات مهمی در نظام بانکی کشور شد، از دیگر موارد متعددی است که قابل تحسین است. ضمن اینکه نمایندگان پایداری با پیگیری اجرای اصلاح قانون چک یا همان چک صیادی در جهت ایجاد شفافیت و مقابله با پولشویی و بازگشت اعتبار به چک تلاش قابل تقدیری کردند. موضوعی که برکات مهمی از جمله کاهش زندانیان بدهکار مالی خصوصا زنان را به دنبال داشته است.
همچنین وجود دغدغه پیگیری مطالبات اقشار ضعیف جامعه که عموماً فاقد مسکن میباشند در طرح ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجارهبها از سوی یکی از نمایندگان عضو جبهه پایداری نمایان شد و آنطور که مطلع شدم با توجه به تصویب در مجلس و بازگشت از سوی شورای نگهبان، نهایی شده و انشاءالله منجر به رفع مشکلات متعددی در این حوزه خواهد شد؛ و یا به سرانجام رسیدن قانون مدیریت دادهها و اطلاعات ملی در مجلس و همچنین پیگیری اجرای قانون جامع حدنگار و افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی که از اقدامات زیربنایی و مهم این مجلس بودند.
همینطور نقش غیرقابل انکار نمایندگان جبهه پایداری در ساماندهی فضای مجازی و پربارتر کردن لایحه عفاف و حجاب که دغدغه جامعه متدین و اصیل میباشد از دیگر اقدامات نمایندگان مورد حمایت جبهه پایداری در مجلس یازدهم بوده است که انشاءالله به نتیجه خواهند رسید. همینطور نقش مهم نمایندگان پایداری در تحقیق و تفحصهای مختلف ازجمله وزارت نفت، شستا، شرکت آبفا، کانون وکلا و دیگر مجموعههای اجرایی نشان از روحیه فسادستیزی و عدالتخواهی نمایندگان جبهه پایداری دارد. ضمن اینکه لیست اقدامات نمایندگان پایداری در مجلس خیلی بیش از اینها است که در جای خودش باید به استحضار مردم شریف رسانده شود.
*نمایندگان پایداری را مرتب ارزیابی میکنید؟
_بله نمیشود ارزیابی نکرد، چون ما الان دوباره میخواهیم لیست بدهیم باید بدانیم که واقعاً این افراد در آنجا مفید بوده اند یا نه. نقاط قوت و ضعف آنها چه چیزهایی بوده است؟ اگر برای آن حوزه نامزد جدیدی مطرح میشود نمرهاش از این فرد قبلی بالاتر است یا نه. حتی ممکن است نماینده فعلی موفق باشد، ولی باز باید با نفرات دیگری که جدید میآیند مقایسه کرد. همان بحث اصلح که عرض کردم. البته تجربه یکی از شاخصها است و ضریب مثبت میگیرد، اینکه فردی تجربه یک دوره داشته باشد شاخص خوبی است، ولی کافی نیست. هرچند ممکن است فرد جدید هم یکی دو دوره قبل نماینده بوده و در دوره اخیر نبوده؛ بنابراین باید همه ضرایب و شاخصها را در مجموع در نظر بگیریم و ببینیم کدام شایستهتر است.
یکی از ضعفهای اصلی مجلس در ساماندهی فضای مجازی بوده است. اولین جلسهای که مجلسیها میروند خدمت حضرت آقا، یکی از مطالبات اصلی ایشان این موضوع بود. الان که مجلس تمام میشود هنوز این طرح به سامان نرسیده است. ممکن است دوستان مجلس بهانههای مختلفی را مطرح کنند. ولی از آنهایی که به اسم اصولگرا به مجلس آمدهاند انتظار است که بیایند کمک بکنند و مطالبه مقام معظم رهبری را پیگیری و به سرانجام برسانند. هر طرحی ممکن است ضعفی داشته باشد، خب بیایند ضعفش را برطرف کنند. ساماندهی که در تمام دنیا وجود دارد. کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه استفاده از اپلیکیشنهای مطرح خارجی را محدود میکنند.
چین الان قدرت بزرگ اقتصادی است و فضای مجازی را مطابق ضوابط و مقررات خودشان ساماندهی کرده است. ولی در ایران تا بحث ساماندهی فضای مجازی پیش میآید عدهای به دروغ میگویند با ساماندهی اقتصاد کشور خراب میشود. چه کسی گفته است که ما فضای مجازی را ببندیم؟ یک دروغ بزرگی درست میکنند و همان باعث میشود که موضوع لوث شود. مثل آن دروغی که گفتند اگر برجام نباشد آب خوردن هم نداریم.
اگر افای تی اف نباشد اقتصاد صفر است، نفت نمیتوانیم بفروشیم پولمان را هم نمیتوانیم بگیریم. چگونه دولت آقای رئیسی توانست در کنار دیپلماسی، توجه به داخل هم داشته باشد. چطور این دولت با مدیریت علمی توانست هم نفت را بفروشد و هم پول آن را بیاورد؟ بدون این که برجام و fatf در کار باشد. بعد میگویند دولت فعلی برجام را امضا نکرد. برجام را که آمریکا بر هم زد، ایران که امضا کرده بود. میبینید که غرب گرایان این موضوع را هم صادقانه به مردم نمیگویند که آقا در موضوع برجام سر ما کلاه رفت. نامههایی که آقای ظریف نوشته است، بخوانید. اگر بخواهید من برای شما حتی موارد متعددی را میخوانم که میگوید برجام هیچ چیز برای ما نداشت.
*برآورد شما از عملکرد آقای قالیباف چگونه است؟
_میشود به یک شکلی خروجی مجلس را منبعث از مدیریت دانست چرا؟ چون مدیریت در واقع خروجی از نمایندهها است و با رای نمایندگان، هیئت رئیسه انتخاب میشوند بنابراین آن شرحی که در رابطه با نقاط ضعف و قوت دادم نه اینکه بگویم صد درصد، ولی به یک شکلی به هیئت رئیسه هم برمیگردد.
*پس مجموعاً شما خروجی فضا را مناسب میدانید؟
_عرض کردم من نقاط قوت را گفتم نقاط ضعف را هم گفتم. برای مثال من یک سوال از شما بکنم: اگر این ساماندهی فضای مجازی به موقع تصویب میشد، فکر میکنید این آشوبها و اغتشاشهایی که سال گذشته صورت گرفت همان مقدار بود؟ قطع به یقین نبود. فراهم کردن بستر این آشوبها از طریق فضای مجازی بود.
ساماندهی به این معنی است که فضای مجازی نباید یله باشد، همانطور که حضرت آقا گفتند. یک مثال برای شما بزنم: ما الان از اینجا میخواهیم برویم کرج، چه میکنیم؟ از اینجا که راه میافتیم میبینیم یک جا چراغ سبز است، یک جا قرمز است، یک جا زرد است. اگر چراغ قرمز باشد و ما رد شویم کسی که از سمت دیگر میآید به ما میزند و یا بالعکس. در نتیجه تصادف میشود و به مقصد نمیرسیم. همچنین یکجا میبینید حداکثر سرعت را نوشته ۵۰ یکجا نوشته ۸۰. در آنجایی که سرعت ۵۰ است اگر من با سرعت ۸۰ کیلومتر رانندگی کنم باز آسیبهای مشابه وجود دارد. فضای مجازی یک فضایی است که ما میخواهیم از یک نقطهای به نقطه دیگر برویم باید ضوابط و مقررات خودش را داشته باشد، باید قوانین و چهارچوبهای خودش را داشته باشد، باید ساماندهی خودش را داشته باشد، کجا سرعت زیاد است، کجا سرعت کم است، کجا میشود ورود کرد، کجا نمیشود ورود کرد.
دوستان ما الحمدلله فعال بودند و خدا را شاکر هستیم. ولی همه مشکلات را در این جلسه نمیتوان بیان کرد. با اینکه کارشکنیهایی در رابطه با اقدامات نمایندگان انقلابی در مجلس صورت گرفته، ولی در مجموع ما فکر میکنیم که نتیجه کار این مجلس در مقایسه قابل قبول است. انشاءالله باید برای دوره بعد آن ضعفها با دقت بیشتر و با انتخاب صحیح نامزدهای اصلح رفع شود.
*از این ۳۰ نفر تهران چند نفر مستقیماً از جبهه پایداری بودند؟
_از ۳۰ نفر نمایندگان فعلی تهران،۱۰ نفر از لیست ما حضور داشتند که سه نفر مشترک بود. از هفت نفر باقی مانده هم سه نفر عضو پایداری نبودند. یعنی از پایداری دوستانی بودند مثل دکتر سلیمانی که در لیست اولیه ما بود و در لیست ۳۰ نفره پایداری که اعلام کرده بودند هم بود به خاطر اینکه این شائبه نباشد که پایداری به دنبال افراد خودش است و یک پالسی به جامعه بدهیم که این ملاک نیست، سه نفر را حذف کردیم و به جای آن سه نفر که عضو پایداری نبودند و الان هم نیستند یعنی آقایان ایزدخواه، نوباوه و تقیپور را جایگزین کردیم.
*آقای نبویان هم عضو جبهه پایداری نیستند دیگر ...
_نه نیست آن دوره هم نبود. آقای نبویان جزو سه نفر مشترک لیست تهران بود. ایشان در دو دوره شورای قبلی پایداری نبوده است، ولی خب به عنوان یک نیروی انقلابی و مفید برای نظام قبولش داشتیم و الان هم قبول داریم. عدم شرکت ایشان در شورا هم به خاطر سکونت در قم و مسئولیتهایی که گرفت بود. ولی میخواهم عرض کنم فقط چهار نفر یعنی آقای آقاتهرانی، خانم لاجوردی، آقای خضریان و آقای رضوانی از اعضای پایداری بودند و آن ۶ نفر دیگر از ۱۰ نفر منتخب ما عضو پایداری نبودند.
ملاک پایداری برای انتخابات استانها
البته خوب یک تعداد از استانها هم نماینده داشتیم. ملاک ما برای استانها هم انتخاب اصلح بوده. به این معنی که اگر مجموع جریانهای انقلابی در حوزهای از استان یا شهرستان اصلح مورد نظر شما را انتخاب کردند، جبهه پایداری استان هم حتماً حمایت کند و حتما لیست واحد بدهد. اگر آنها اصلح را انتخاب نکردند، و با معرفی اصلح توسط شما ممکن است یک نامزد ناکارآمد و غیرانقلابی از طرف غربگرایان معرفی و رای بیاورد، در آن صورت کوتاه بیایید و نامزدتان را معرفی نکنید؛ و در غیراین صورت نامزد اصلح را اگر شانس رای دارد معرفی کنید. حالا در جمع خودتان تصمیم بگیرید.
تصمیم برای حوزههای مختلف انتخابات، اقتضایی باید باشد؛ و نمیتوان مثل دیگران گفت شورای فلان میگوید و ... پس اشتراک باید صفر باشد؛ این که شد حرف آنها که ما قبول نداریم. یعنی اگر یک نفر انقلابی است و وارد لیست کردند ما باید خوشحال باشیم که شورای فلان یا مثلاً حزب بهمان یا هر کسی و جماعتی که به صورت جریانی و حزبی کار میکنند و اینگونه عمل کنند باید خوشحال بشویم، اگر نشویم معلوم است که گیری در کارمان وجود دارد یعنی معلوم است که ما الکی میگوییم پایداری، رعایت اصولها و ارزشها.
*آقای دکتر در حال حاضر تحلیلتان نسبت به امسال چیست؟ اصولگرایان به لیست واحد میرسند؟
_فکر میکنم الان شرایط در جامعه نسبت به قبل بیشتر روشن شده است و جریانهای انقلابی متوجه شده اند آن چیزهایی که دوره قبل میگفتیم درست بوده است. یعنی بایستی روی اصول و ارزشها بیشتر ایستاد. شما خودتان شاهد هستید مثلاً فرض کنید بعضی از دوستان میآیند میگویند سهم خواهی حرام است. در دور گذشته لیست نامزدهای تهران از طرف دوستان ائتلاف که خبرگزاری فارس اعلام کرد بعد از مدتی عوض شد! چرا لیست عوض شد؟ چه کسانی زیرِ میز زدند؟ خود همانهایی که در ائتلاف بودند. چرا؟ برای اینکه گفتند آنها از ما نیستند. این طرفدار آقای "ف" است، این یکی طرفدار آقای "ز" است، دیگری طرفدار مثلاً "ب" است یا مثلاً آن یکی طرفدار آقای "ح" است. این پنج نفر باید بیایند جای آن ۵ نفر را بگیرند و این کار را هم کردند.
خب اینکه میگویم فقط در شعار بدهید در عمل دچار تناقض میشوید اینها است. ولی همدیگر را باید به تقوا توصیه بکنیم «تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَ التَّقوی» شما به من تذکر بدهی که محصولی اینجا این کار بکن و یا ما به شما تذکر دهیم و باید به همدیگر کمک کنیم که آن تعاون رخ بدهد و کار جمعی این است دیگر. ما در جمع خودمان محال است که یک نفر برود یک موضعگیری بکند، یک رفتاری بکند یا یک اقدامی بکند خلاف موازین، و چون از خودمان است با او برخورد نکنیم، حتی اگر لازم باشد باید او را عوض کنیم، حتی لازم باشد خداحافظی کنیم.
این رویش و این ریزش همانطور که در کل مجموعههای انقلاب هست در احزاب هم میتواند باشد. علتش چیست؟ علتش این است که سعیمان بر این است که آن چیزی که ادعا میکنیم بتوانیم در عمل هم اجرا کنیم. شما رسانهای هستید از خودتان سوال کردید تا به حال چرا جبهه پایداری سیبل حملات دشمن است؟ این سوال را کردید؟ شما به عنوان یک رسانه به من بگویید. جبهه پایداری رسانه ندارد. چرا ما رسانه نداریم؟ چرا احزاب دیگر مثلا چندین مجله دارند، روزنامه دارند، سایت دارند. چرا ما یکی از اینها را نداریم؟ دلمان نمیخواهد داشته باشیم؟ چرا میخواهیم و اصلاً ما تمام تلاشمان بر این است که این حرف حق و حرف انقلاب و حرف نظام را به بیشترین تعداد برسانیم، ولی خب طبیعی است شما خودتان دستتان در کار است که یک روزنامه چقدر خرج دارد، اگر بخواهید پول کثیف وارد نکنید به این آسانی یک روزنامه اداره کردن امکانپذیر نیست.
*پس با این مقدمه آدم احساس میکند بعید است که امسال یک لیست واحد را شاهد باشیم.
_نه اتفاقاً برعکس. ما به شدت معتقدیم اگر بتوانیم به وحدت برسیم، باید این کار را انجام بدهیم. این مسئله برمیگردد به اینکه دوستان اصولگرا آیا از آن تذکراتی که میدادیم در رابطه با نمایندههایی که فاقد صلاحیتهای اولیه هستند، درس گرفتهاند یا نه؟ اگر گرفته باشند که حتماً تحقق پیدا خواهد کرد و خوشحال هم میشویم و به دنبال آن هم هستیم. ما الان برای همه سناریوها آماده هستیم، چون ما نمیدانیم که دوستان تصمیم و تکلیفشان چیست.
یک وقتی شما در مجموعه یقین داشتید، خوب یقین دارید و میدانید، ولی ما یقین نداریم و نمیخواهیم قضاوت هم بکنیم، ولی ما برای تمام سناریوها آمادگی داریم، هم برای لیست مستقل جبهه پایداری، هم برای اینکه اگر زمینه وحدت فراهم باشد با چارچوبهای ارزشی و با شاخصهها یعنی وحدتی شاخص محور نه شخص محور؛ اگر شرایطش پیش بیاید قطعاً ما استقبال میکنیم.
ما در رابطه با وحدت یک مدلی را دنبال میکنیم که یک مدل اسلامی است. این مدل را حضرت آیت الله مصباح رضوان الله تعالی علیه که یکی از اعضای شورای فقهای ما بودند و نور به قبرشان ببارد، ایشان در جلسه اعلام موجودیت جبهه پایداری این موضوع را باز کردند اگر شما فرصتش را داشته باشید تشریحش را میتوانید در آنجا بخوانید، ولی خلاصهاش تحت عنوان دوایر متحدالمرکز است یعنی دایرههای داخل هم که یک مرکز متحد دارند. به این معنی که روی اشتراکات تاکید شود و هر چقدر که این اشتراکات در زمینههای مختلف بین گروههای مختلف بیشتر باشد زمینه همکاری و وحدت فراهمتر میشود.
مثلا اشتراک فعلی ما در موضوع مهمی مثل مسئله فلسطین و حمایت از مقاومت با بعضی از اصلاح طلبانی که مواضع خوب و انقلابی در این رابطه گرفته اند موجب خوشحالی است و جای تشکر از آنها دارد که اینها در موضوع ملی مثل حمایت از جریان مقاومت به جای اینکه حرفهای سال گذشته و ۱۰ سال گذشتهشان مبنی بر تقابل میدان و دیپلماسی را مطرح کنند و بر علیه مقاومت حرف بزنند، بیایند و از مقاومت دفاع کنند. خب ما خوشحال میشویم، یعنی اینها از آن حرفهایی که آن موقع زدند عدول کردند. انشاءالله که خودشان هم به آن حرفهای قبلی اعتقاد نداشتند فقط از این باب میگفتند که مشکلاتی که هست را توجیه کنند.
ملاکهای جبهه پایداری برای وحدت
ولی در رابطه با بحث وحدت در انتخابات به طور مشخص ملاکمان همان چهار مرحله است: مرحله اول این است که ما یکدیگر را تخریب نکنیم. این حداقل حرکت به سمت وحدت است که ما همدیگر را تخریب نکنیم. چیزی من بگویم که موجب تکدر خاطر دوستان بشود را نباید بگویم، آنها هم نگویند. مرحله دوم این است که ما بیاییم شاخصها را تعریف کنیم. شاخصها چیست؟ شاخصها را مطرح بکنیم و به توافق برسیم برای ارزیابی کسی که میخواهد به مجلس برود این شاخصها مهم است یعنی نه تنها در جمع خودمان مطرح کنیم بلکه با نیروهای انقلابی دیگر هم به توافق برسیم، و در صورت لزوم ضریب بدهیم مانند اینکه یک درس ضریبش دو واحد است یا ۴ واحد است.
مرحله سوم این است که بر مبنای اینها بیاییم ببینیم که حداکثر چند نامزد مشترک میتوانیم داشته باشیم. مرحله چهارم این است که تلاش کنیم به لیست واحد برسیم که ایده آل ما است، نه تنها از آن گریزان نیستیم بلکه عرض میکنم که ایده آل ما است. کلیتش به این صورت است ما قطع به یقین دست همه دوستان ارزشی و انقلابی را میفشاریم برای وحدت، برای همفکری، برای پیشبرد اهداف انقلاب و بدون وحدت قطعاً کار انقلاب پیش نمیرود و باید کمک کرد و اشتراکات را بیشتر کرد منتها دشمن کار میکند، دشمن با نفوذیهایش کار میکند، فضاسازی میکند که مثلا فلانی پشت سرت این حرف را زده است، بهمانی پشت سرت آن حرف را زده است.
ما باید با این مبانی کار بکنیم که پیش خداوند تبارک و تعالی به وظیفه خود عمل کرده باشیم. باید از خودمان بپرسیم که اگر این کار را بکنیم خدا راضی میشود؟ امام زمان که الان ناظر رفتار ما است از این کار ما خوشحال میشود یا ناراحت میشود؟ حالا ممکن است ما در تشخیص اشتباه هم بکنیم، چون بشریم و ادعا نداریم که همه جا درست عمل میکنیم. اگر این اقدام به نفع باشد حتماً انجام میدهیم، ولی اگر به نفع نباشد خب این کار را نمیکنیم. همانطور که قبلا هم گفتیم گرایش کلی و استراتژی کلیمان با حفظ اصول، به سمت وحدت است مگر اینکه مجبور بشویم به خاطر حفظ اصول لیست مستقل بدهیم.
خوب دوستان باید متوجه بشوند. الآن که ما سعی میکنیم هیچ تخریبی برعلیه دوستان انقلابی صورت نگیرد، میگویند پایداری شمشیر را از رو بسته است یا فلان یا بهمان یا حتی مثلاً شورای ائتلاف شمشیر را از رو بر علیه پایداری بسته است. خوب باید دانست که رقیب دنبال چه چیزی است و عکس آن عمل کنیم. متوجه عرضم هستید؟ یعنی وقتی میبینید که آنها استراتژی تخریب را برای ایجاد تفرقه بین نیروهای انقلابی گذاشته اند باید دقت بیشتری بکنیم. رقبا خودشان در صحبتهایشان میگویند که ما بایستی اینها را به جان هم بیندازیم. اگر به این موضوعات توجه نداشته باشیم، برای تصمیم گیری در امور مهم کشور مثل موضوع انتخابات با مشکل مواجه میشویم.
بحث نفوذ یک بحث بسیار مهمی است و حضرت آقا هم چند بار اشاره کردهاند و متاسفانه نیروهای امنیتی ما به اندازه لازم در مقابله با نفوذ موفق نبودند. این یک ضعف بزرگی است اینکه مثلاً دوستان امنیتی ما به من خورده بگیرند که چرا این را گفتی ما منکر زحمات شبانه روزی این عزیزان و جانفشانیهای نیروهای امنیتی نیستیم. نفوذ باعث میشود که ما به موقع نتوانیم عمل کنیم. این نفوذ در جاهای مختلف از جمله در مجلس، در قوه مجریه، در قوه قضاییه، در ارگانها، در نهادها، در ارکان مختلف و سازمانهای مختلف کشور میتواند باشد.
یکی از موضوعاتی که جریان نفوذ روی آن مانور میدهد برچسب تندروی به اقدامات انقلابی است. حضرت آقا میگوید اینهایی که جوانان انقلابی را تندرو خطاب میکنند من را میگویند. آیا در اسلام مثلاً در موضوع تقوا، حد وسط داریم؟ مگر در علم حد وسط داریم که اگر بیشتر از آن شد تندروی خطاب شود؟ در تقوا هرچه بالاتر باشید بهتر است. در علم هرچه بیشتر چیزی بدانید بهتر است یعنی چیزهایی که خوب است طبق آیات و طبق روایات هرچه بیشتر بهتر. یا مثلاً حضرت آقا سوپر انقلابیهایی که پشیمان شدهاند را مورد نکوهش قرار داده است.
بعد میبینید روزنامهای به این عنوان «سوپر انقلابی» حمله کرده و مقاله مینویسد که سوپر انقلابیها فلان گفتند، بهمان گفتند. به جای اینکه به تبعیت از حضرت آقا به سوپر انقلابیهای پشیمان شده بتازد به سوپر انقلابی میتازد. این سوپر انقلابی یعنی خیلی انقلابی. آقا میگوید آنهایی که پشیمان شدند یعنی خیلی انقلابی بودند، ولی پشیمان شدند و در واقع الآن انقلابی نیستند؛ لذا باید مراقبت کرد در پازل جریان نفوذ و واژه سازی آنها بازی نکنیم.
اساس منطق فکری رهبری عزیز که نسبت به انحراف سوپر انقلابیهای دیروز کنایه وارد کردند، انتقاد نسبت به انحراف امروز و پشیمانی آنهاست نه سوپر انقلابی بودن، چرا که سوپر انقلابی به معنای انقلابی به شدت متعهد است. بگذارید در مصادیق عرض کنم، همین تسخیر سفارت آمریکا که همه ساله در ۱۳ آبان گرامی داشته میشود، کار چه کسانی بود؟ همان سوپر انقلابیها که سقوط و انحراف برخی از کسانی که در آن حادثه تاریخی نقش داشتند مورد نقد و کنایه است و اقدام آن روز سوپر انقلابیها مورد تأیید امام خمینی (ره) نیز قرار گرفت. آنچه که مورد نقد و نکوهش است، انحراف فعلی و پشیمانی از اقدام سوپرانقلابی آن روزشان است.
*برآورد شما از جریان اصلاحات چگونه است؟ به نظرتان با چه آرایشی وارد صحنه انتخابات میشوند و یا اساسا وارد میشوند؟
_در فضای سیاسی موجود برداشت من این است که دوستانِ آقای لاریجانی به شدت دنبال این هستند که یک لیستی ارائه بدهند و بیشتر هم از نمایندگان همفکرشان که عموماً نگاهشان برجامی است. البته در شعار ممکن است که قبلا شعارهای اصولگرایی دادند یا الان هم بدهند. به نظر میآید اینها دنبال این هستند که از نمایندگان ادوار یک لیستی بدهند. البته اینجا نمیشود خورده هم گرفت، ولی میشود شوخی کرد.
یکی از نمایندگان سابق گفته بود که من دیگر نامزد نمیشوم و هر کاری میتوانستم در این مدت مدید حضور در مجلس انجام دادهام. پس چطور الان آمدید و نامزد شدید؟ دوره اول این حرف را زدید و گفتید دور دوم ممکن است ثبت نام نکنم، اما الان هم آمدید؛ و یا اینکه این نماینده سابق الآن با کدام جریان است؟ هم شورای ائتلاف، هم شورای وحدت، هم با آقای لاریجانی، هم بحث وحدت با آقای روحانی! خب اینها نکاتی است. البته همانطور که گفتم این موضوع را برای شوخی عرض کردم.
ولی موضوع جدی این است که وقتی دوستان اصولگرا به جای شایسته سالاری بر پایه سهم خواهی و سهم دهی لیست را ببندند برای اینکه بگویند ما بیشتر گروهها را جمع کردیم مجبورند بروند با آن نماینده فوق الذکر هم ائتلاف کنند. یا داماد آن آقا را هم بیاورند داخل لیست و قص علی هذا.
کارگزاران هم که قطعاً لیست خواهند داد، ولی اینکه کارگزاران با اعتدالیون، یک لیست میدهند یا نه، در حال مذاکره هستند و هیچ بعید نیست که یک لیست بدهند. البته ممکن است اصلاح طلبهایی هم که ثبت نام کردند در آن لیست باشند و یا لیست مستقل دهند.
*آقای دکتر این اعتدالیون که گفتید منظورتان دقیقا چه کسانی است؟
_منطورم طیف آقای روحانی و آقای نوبخت است.
*مشارکت را چقدر پیش بینی میکنید؟
_مشارکت را اگر خدا کمک میکند و دوستان یک اقداماتی انجام بدهند انشاءالله قابل توجه خواهد بود.
*مثلاً چه اقداماتی انجام بدهند؟
_۱۰ - ۲۰ تا اقدام میشود انجام داد. اگر بعضی از آنها را بخواهم بگویم یکی این است که دولت یک انقلابی در رسانهاش صورت بدهد و کارهایی که انجام میدهد را به صورت هنرمندانه به مردم نشان بدهد و تبلیغ کند. الان دولت چندین برابر دولت قبل کار میکند. مثلا بیش از ۵۰ فروند هواپیما خریده و وارد ناوگان هوایی کردهاند، ولی عموما مردم خبر ندارند، در صورتی که دولت قبل یک هواپیما میآورد و با تبلیغِ آن سه ماه مردم را سر کار میگذاشتند و افتخارشان این بود که یک هواپیما آوردند؛ و برای تبلیغات هنرمندانه شما هم میتوانید کمک بکنید. شماهایی که در این زمینه تجارب دارید واقعاً کمکشان بکنید.
بحث ما در مورد یک روش علمی، هنری، اثرگذار و جذاب است. شاید شما من را به عنوان یک انقلابی قبول دارید، ولی معلوم نیست فیلمی که من درست میکنم یک صدم آن دیگری که قبولش ندارید موثر باشد، چرا؟ چون آن تکنیک خودش را میخواهد. شاید این دوستان از جهت تکنیک هم وارد هستند، اما کار سنگین است باید به آنها کمک داد، باید از دیگران کمک بگیرند و کارهای هنرمندانهای انجام دهند. تا مردم امیدوار بشوند که این جریان آمده است و تغییرات زیادی حاصل شده است. یکی دیگر اینکه همین خبرگزاریها و شما برای مردم تبیین کنند که شور ونشاط ایجاد بکنند با مصاحبهها، با کلیپها و کارهای مختلفی که میشود انجام داد یک وقت مناظرات و امثال اینها و فضا را به سمت شور انتخاباتی و اشتیاق مردم جلو ببریم. باز یکی دیگر این است که خود اصولگرایان دوباره آن روشهای نادرست قبلی را در رابطه با ارائه لیست انجام ندهند که مردم آزرده خاطر بشوند. حضور متکثر جریانهایی که انقلاب، ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند، به مشارکت بیشتر کمک میکند. من البته امید دارم وضع بهتر از این چیزی که الان ارزیابیها نشان میدهد بشود.
*خب به نظرتان مشارکت به چند درصد میرسد؟
_درصد نمیتوانم بگویم، ولی این کارهایی که میگویم اگر انجام بشود میتواند از دوره قبل بهتر شود، ولی اگر روند همین باشد از دوره گذشته ممکن است پایینتر بیاید. نکته مهم اینکه من میگویم میشود در این فرصت باقیمانده که شاید به ظاهر فرصت زیادی هم نیست، فضا را به سمت مشارکت بیشتر ببریم. در هر صورت بر خلاف تبلیغ مخالفین که میگویند نیروهای انقلابی دنبال مشارکت پایین هستند، ما اعتقاد داریم هر چقدر مشارکت بالا باشد با هر برندهای، پیروز واقعی مردم و نظام هستند. یعنی مشارکت بالا خودش پیروزی نظام است فارغ از این که چه کسی برنده شده است. اصل حضور مردم است همه پیروزیهای نظام با حضور مردم در صحنه بوده است، بدون حضور مردم، کشور هیچ عایدی ندارد، در جنگ همین گونه بوده است، در فتنهها همین گونه بوده است و پیشرفتهایی که حاصل شده همه با حضور مردم بوده است.
*آقای محصولی به عنوان سوال آخر هم اینکه اخیرا مطالبی هم درباره شما مطرح شد. شما اگر تمایل داشتید و نکتهای دارید مطرح بفرمایید؟
_ اگر سیاستمداران ما بر مبنای اصول و ارزشها موضعگیری نکنند ناچار از تنافض گویی و ایراد اتهام واهی میشوند. در این مطالب حتی یک نکته جدیدی نسبت به تخریبهایی که موقع اخذ رای اعتماد بنده برای وزارت کشور و وزارت رفاه مطرح میشد وجود ندارد و همه این موضوعات در کمیسیونهای مختلف مجلس و سپس در صحن علنی مطرح شد و با استدلال و مستندات، کذب بودن این اتهامات اثبات شد. دوستانی که علاقهمند به جزئیات مطالب هستند میتوانند به متن دفاعیات بنده در کمیسیونها و صحن علنی مجلس مراجعه کنند.
حتی یک مورد از این مطالب تخریبی جریان اصلاح طلب در مورد بنده صحت نداشته و همه ساخته و پرداخته اذهان مریض آنهاست. توئیتهای تخریبی بر علیه جبهه پایداری منتشر میکنند که در بیش از ده مورد ادعای کذب آنها حتی یک مورد هم صحیح نیست. نمونه بارز اینگونه تخریبها در مناظره بین آقایان موسوی و کروبی با آقای احمدی نژاد در صدا و سیما بروز کرد که آنها اتهاماتی را متوجه بنده کردند و از اثبات آن بازماندند. یادتان باشد آقای کروبی ادعا کرد که، چون محصولی وام کلان ۴۰ میلیاردی از بانکها گرفته و معوقه شده دولت مانع انتشار لیست موقعههای کلان بانکی شده است. وقتی موضوع در مناظره تکذیب شد آقای کروبی به دروغ ادعا کرد که فردا در روزنامه اعتماد سند آن را منتشر میکند و اکنون پس از ۱۴ سال هنوز آن فردای وعده داده شده نیامده چرا، چون اتهام کذب و غرض تخریب بود.
نکته مهمتر از این، بروز حساسیت نسبت به آقازاده هاییست که در مناظرات مطرح شد و اعلام کردند چنانکه امروز هم روزنامهها و سایتهای زنجیرهای اصلاح طلبان اعلام میکنند که چرا اسم آقازادهها از جمله فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در مناظرات برده شده، ولی در مورد اتهامات زده شده به بنده آن هم اتهامات صد در صد کذب، یک نفر هم رگ گردنش بیرون نزد و دفاعی نکرد و مثل نامه آقای هاشمی در سال ۸۸ کسی از آتشفشانهای به جوش آمده سخنی نگفت. چرا که محصولی به تعبیر آقایان، آقازاده و جزو جریان خالص سازی که به دنبال ریاست جمهوری مادام العمر بودند، نبود. امروز هم همان مسئولینی که بیش از ۴۰ سال در مسئولیتهای مختلف قوای نظام بودند به خاطر اینکه مردم در انتخابات سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ کنارشان گذاشتند، اتهام خالص سازی به بنده میزنند که در کل این دوران پس از جنگ حدود پنج سال بیشتر در مسئولیتهای دولتی نبوده است. در این دو سالی که دولت جدید با رای مردم سر کار آمده، آقایان تحمل بیرون ماندن از مسئولیتهای دولتی را حتی برای دو سال از ۴۵ سال پس از پیروزی انقلاب را ندارند. این عملا به معنی طلبکاری آنها از مردم و کشور است.
اگر حتی یک نفر هم خارج از دیدگاه آنها در دولت فعلی باشد باید آنقدر با واژه پردازی امثال خالصسازی تخریب کنند تا آن یک نفر هم تغییر کند. جریان غربگرا وقتی مسئولیت میگیرند ادعا میکند نمیشود کار کرد و جریانهای موازی مانع انجام کار هستند، ولی وقتی مردم در انتخابات از آنها روی بر میگردانند ادعای وامصیبتای خالصسازی سر میدهند. چرا؟ چون بالاخره ایشان آقازاده یا از وابستگان آقازادهها هستند و گویا سرقفلی مادام العمر مسئولیتها در کشور به نام آنها زده شده است.
وقتی میگوییم باید فرد اصلح برای مسئولیتها انتخاب شود یعنی باید شایستهترین فرد به لحاظ کارآمدی و تعهد و تخصص انتخاب شود. انتخاب اصلح در آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام و فرمایشات امام راحل و مقام معظم رهبری، مخصوصا در متن ابلاغی سیاستهای کلی انتخابات توسط معظم له مورد تاکید است. ولی جریان غرب گرا ادعا دارند منظور از انتخاب اصلح و شایسته سالاری یعنی خالصسازی! و لذا حمله به موضوع انتخاب اصلح و شایسته سالاری میکنند. بطوریکه امروزه تکرار واژه خالصسازی اسم رمزی برای حمله به شایسته سالاری شده است که این موضوع تداعی کننده تکرار واژهی صیانت از آرا در انتخابات سال ۸۸ میباشد که اسم رمز فتنه ۸۸ بود.
مروری در هولدینگهای بزرگ بخش خصوصی از جمله پتروشیمی و خودروسازی و ... یا در سهام بورس نشان دهنده برخوردار بودن جریان غربگرا از رانتهای مربوطه است. چنانکه محاکمه و محکوم شدن و زندانی شدن برادران نفر اول و دوم دولت گذشته در انواع تخلفات مالی و ... موید اظهارات بنده است. برادران آقایان روحانی و جهانگیری به جریانهای انقلابی ارتباط دارند یا به جریانهای غربگرا؟!
بعد از برگزاری باشکوه مجمع اخیر جبهه پایداری، در طول یک هفته بیش از ۴۰ مقاله و مطلب در تخریب جبهه پایداری توسط جریان غربگرا تولید و توسط بیش از بیست روزنامه زنجیرهای و دهها سایت و سامانه و وبگاه بازنشر و تکثیر شد؛ و این شکل از پروپاگاندای تبلیغاتی نشان دهنده به درد آمدن جریان غربگرا از حضور در صحنه نیروهای انقلابی است. اگر این جریان مایل به شفاف سازی هستند اعلام کنند هزینههای کلان این روزنامهها و سایتها را از کجا تامین میکنند. چرا جبهه پایداری مشابه این جریان ها، این همه روزنامه و هفته نامه و ... که هیچ، حتی یک روزنامه هم ندارد. جواب روشن است. چون در این کثافت کاری بده بستانها و معاملات سیاسی و رانتی وارد نمیشود.