۰۲ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۲۴۱۵۵
تاریخ انتشار: ۱۹:۲۱ - ۱۶-۰۹-۱۴۰۲
کد ۹۲۴۱۵۵
انتشار: ۱۹:۲۱ - ۱۶-۰۹-۱۴۰۲
مقاله ستون‌نویس نیوزویک درباره معمار سیاست خارجی آمریکا

۳ حدس و یک نگرانی کیسینجر به روایت فرید زکریا در ناهار آخر

۳ حدس و یک نگرانی کیسینجر به روایت فرید زکریا در ناهار آخر
در قلمرو خوش‌بین‌ها، هنری کیسینجر، بدبینِ اروپایی بود. کار خود را با نگرانی دربارۀ تسلیحات هسته‌ای شروع کرد و با نگرانی در مورد هوش مصنوعی به پایان برد. در گفت‌و‌گوهایی که با هم داشتیم، حدسیات جالبی داشت که او را غمگین می‌کرد

منبع: سی‌ان‌ان 
نویسنده: فرید زکریا  
تاریخ انتشار: 1 دسامبر 2023     
مترجم: لیلا احمدی  
➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 
دربارۀ نویسنده:  
فرید زکریا روزنامه‌نگار، مفسر سیاسی و نویسندۀ هندی-آمریکایی است. او مجری شبکه سی‌ان‌ان و میزبانِ برنامۀ فرید زکریا جی‌پی‌اس است و یک ستون هفتگی ثابت در واشنگتن پست دارد. زکریا ستون‌نویس نیوزویک، سردبیر نیوزویک بین‌الملل و سردبیر نشریۀ تایم بوده است. 
➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 
  عصر ایران- هنری کیسینجر که درست یک هفته قبل در 100 سالگی درگذشت، می‌تواند مشهورترین فعال سیاست خارجی در تاریخ مدرن آمریکا نام بگیرد؛ اما او فقط 8 سال از عمر صدساله‌اش را به سیاست خارجی پرداخت.

   حدود نیم قرن پیش سمت وزیر خارجه را ترک گفت و با این حال در شمایلی ستوده یا نکوهیده، توانست نگاه جهانیان را تا مدت‌های مدید به خود جلب کند. رمز درخشندگی و پایایی او چه بود؟ کیسینجر، درّ ناب سیاست، مرد عمل و اندیشه‌ورزی بود که جهان را با ایده و عمل شکل داد و مقهور خود کرد. 
 
   کیسینجر، رهبری برهۀ مهمی از جنگ سرد را بر عهده داشت؛ زمانی که به نظر می‌رسید قدرت بسیاری از کشورهای جهان از جمله آمریکا در حال افول است. ایالات متحده در جنگ پرحرارتِ ویتنام، اولین شکست بزرگ تاریخی‌اش را تجربه کرد؛ شکستی که شهرت ایالات متحده را در خلال چهار دولت به مخاطره انداخت.

   آن زمان تهاجم اتحاد جماهیر شوروی روزبروز بیشتر می‌شد. شوروی زرادخانۀ هسته‌ای عظیمی ساخته بود و پیوسته متحدانی از سراسر جهان به دست می‌آورد. در داخل آمریکا نیز درگیری‌های ناشی از ترور مارتین‌لوترکینگ و رابرت‌کندی و شورش در بیش از صد شهر آمریکا وضعیت پرالتهابی پدید آورده بود. 
 
  پس از هشت سال ریاست جمهوری او، اوضاع جور دیگری به نظر می‌رسید. جنگ ویتنام تمام شده بود. پیشروی‌های اتحاد جماهیر شوروی با کودتایی دیپلماتیک و باز شدن روابط واشنگتن و پکن، خنثی شده بود و چین یعنی دومین قدرت مهم کمونیستی جهان را کاملاً از اردوگاه شوروی جدا می‌کرد. 
 
  هم‌زمان روابط با اتحاد جماهیر شوروی نرم شد و مذاکرات به توافقاتِ عظیم کنترل تسلیحات انجامید. در خاورمیانه، مصر (متحد دیرینۀ مسکو)، مستشاران روسی‌اش را بیرون راند، وارد مدار آمریکا شد و مذاکره با اسراییل را آغاز کرد؛ روندی که چند سال بعد در اولین معاهدۀ صلح بین یکی از کشورهای عربی و اسرائیل به اوج خود رسید. کیسینجر نیروی محرکۀ هر چهار دستاورد بود. 
 
  اقدامات کیسینجر همیشه جنجالی بود. جناح راست او را به خاطر روی خوش نشان‌دادن به چین (که خیانت به تایوان قلمداد می‌شد)، لعن می‌کرد. محافظه‌کاران نیز از "تنش زدایی" با مسکو بیزار بودند.

   بسیاری از لیبرال‌ها بر این باور بودند که کیسینجر با وسواس زیاد دربارۀ اعتبارسنجی، مذاکرات ویتنام را برای مدت طولانی به تعویق انداخته و با توافقی در سال 1973 موافقت کرده که در سال 1969 هم می‌توانست رخ دهد. اگر زودتر دست به توافق می‌زد، می‌توانست جان ده‌ها هزار آمریکایی و صدها هزار ویتنامی، کامبوجیایی و لائوسی را نجات دهد. 
 
  کیسینجر به این آخرین انتقاد حساس بود. یک بار در تلویزیون همین انتقاد را به او کردم. با عصبانیت تماس گرفت و به من یادآوری کرد که خروج نیروهای آمریکایی را در سریع‌ترین زمان ممکن آغاز کرده و سپس نامه ای به من نوشت که جزئیات دستاوردهای مذاکراتش را شرح داده بود. 
 
  به‌ویژه از این موضوع دلگیر بود که نخبگان لیبرال -که مشتاق جنگ ویتنام در سال 1967 بودند-، در عرض چند سال به بدترین منتقدان او بدل شده‌ بودند. کیسینجر همیشه در مورد چشم‌انداز پیروزی آمریکا در جنگ ویتنام مواضعی توأم با شک و تردید داشت. می‌گفت خروج از جنگی که ایالات متحده به مدت دو دهه با افتخار در آن شرکت کرده، به راحتیِ خاموش‌کردنِ تلویزیون نیست. 
 
  او شکست‌های هولناکی را نیز موجب و متحمل شد. حمایت از پاکستان، درحالی‌که تلاش می‌کرد به‌نحوی وحشیانه شورشی را در بنگلادش سرکوب کند، منزجرکننده و شکست سیاسی بود. بمباران کامبوج و لائوس نیز رنج‌های بشریِ بی حد و حصری پدید آورده بود و سیاست منطقه را دهه‌ها دگرگون کرده بود. بی‌اعتناییِ او به وضعیت حقوق بشر در مناطقی مثل شیلی و اندونزی، سایه‌ای طولانی بر شهرت آمریکا انداخت. 
 
  با‌این‌حال، حجمِ نسبت‌دادنِ این سیاست‌ها به شخص او، قابل توجه است. در اکثر دولت‌های دیگر، رئیس‌جمهور به خاطر سیاست‌های دولتش ستایش یا نکوهش می‌شود. حیرت‌آور است که در این مورد، وزیر خارجه، جنایتکار جنگی شناخته می‌شود، نه فردی که در واقع همه تصمیمات را صادر کرده است.

 
  کیسینجر اولین وزیر خارجۀ یهودی و اولین مهاجری بود که به این مقام رسید. 13 نفر از اعضای خانواده‌اش در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها جان باخته بودند. همین پیشینه، جهان‌بینی او را شکل داد، هرچند به ندرت در این‌باره صحبت می‌کرد. او با روی کار آمدن هیتلر در آلمان بزرگ شد و سقوط پیشرفته‌ترین و «متمدن‌ترین» ملت جهان در اعماق تاریک بربریت و کشتار جمعی را به چشم خود دید. 
 
  وسواسی مادام‌العمر نسبت به نظم داشت و بیش از حد به دموکراسی و حقوق بشر بدگمان بود؛ شاید به این دلیل که عوام‌فریبی مانند هیتلر از مجرای انتخابات به قدرت رسیده بود. اغلب این عبارت را متذکر می‌شد و گاهی آن را به گوته نسبت می‌داد که بین نظم و عدالت، اولی را انتخاب می‌کند؛ زیرا وقتی هرج و مرج حاکم شود، امکانی برای برپایی عدالت وجود نخواهد داشت. 
 
  اولین بار سه دهه پیش با او آشنا شدم و در خلال سال‌ها به خوبی او را شناختم. هر دو دانشجوی کارشناسی ارشدِ یک گروه مشخص در یک دانشگاه واحد بودیم و بسیاری از همکاران او استاد من بودند. آدم پیچیده‌ای بود. خون‌گرم، شوخ، مغرور و حساس بود. گاهی رفتار پارانوئیکی داشت، اما همواره عمیقاً کنجکاو و باریک‌اندیش بود و تفکری جدی و پی‌گیر نسبت به مسایل جهان داشت. کیسینجر تنها سلبریتی‌یی بود که که وقتی چراغ‌ها خاموش می‌شدند، به کتابخانه‌اش می‌رفت تا آخرین خاطرات استالین را بخواند یا اسپینوزا را تورقی دوباره کند. 
 
  زمانی رمز موفقیت خود را این می‌دانست که در انجام مأموریت شبیه گاوچرانی تنهاست. تصویر کیسینجر در قالب گاوچران ممکن است عجیب به نظر برسد، اما حق با او بود. کیسینجر چهره‌ای یگانه و ناب در چشم‌انداز استراتژیک آمریکا محسوب می‌شد. 
 
در قلمرو خوش‌بین‌ها، هنری کیسینجر، بدبینِ اروپایی بود. کار خود را با نگرانی دربارۀ تسلیحات هسته‌ای شروع کرد و با نگرانی در مورد هوش مصنوعی به پایان برد. در طول سالیان و گفت‌و‌گوهایی که با هم داشتیم، حدسیات جالبی داشت که او را غمگین می‌کرد؛ مثل اینکه ژاپن به ابرقدرت هسته‌ای بدل می‌شود، اروپا از هم خواهد پاشید و افراط‌گرایی اسلامی [‌به تعبیر آنان] پیروز خواهد شد. در آخرین ناهارمان که همین چند هفته پیش بود، نگران توانایی اسرائیل برای بقای طولانی‌مدت بود. 
 
   از آغاز تا پایان و بیش از یک سده، واهمۀ همیشگی او این بود که نیروهای [به باور او] شرور و تخریب‌گر آزاد شوند و به حرکت درآیند. نگران این بود که پوستۀ سستِ تمدن و ثبات بشری بگسلد و جهان به ورطۀ تباهی و ظلمت بغلتد. کیسینجر می‌ترسید همان روزگاری حاکم شود که پیش از این به چشم دیده بود.

ارسال به دوستان