صابر گلعنبری
پژوهشگر و کارشناس روابط بینالملل
بعد از گذشت 48 روز از جنگ غزه آتش بس موقت چهار روزهای از صبح امروز جمعه به اجرا درآمد. اکنون با این وقفه بهتر میتوان تصویری از وضعیت جنگ، موقعیت دو طرف و همچنین دورنمای آن ارائه داد.
نیازی دو سویه
این آتش بس نیازی دو طرفه بود. هم برای غزه و حماس در مواجهه با بحران انسانی بیسابقه و محاصره همه جانبه و تجدید قوا یک اولویت مهم بود و نیز اسرائیل و دولت نتانیاهو به موازات طولانیتر شدن جنگ نظر به مختل شدن چرخه اقتصاد و زندگی روزمره اسرائیلیها، فشارهای مضاعف داخلی به ویژه در پرونده اسرا و همچنین بالا گرفتن فشارهای جهانی به آن نیاز داشتند.
برنده و بازنده آتش بس؟
پاسخ به این پرسش بسته به این است که از چه منظری به جنگ و سپس آتش بس نگاه کنیم. یک دیدگاه آرمانی فلسطین را در همه حال پیروز و اسرائیل را شکست خورده میداند و نگاه سوگیرانه دیگری نیز اسرائیل را پیروز و غزه را به علت نبود توازن قوا همیشه شکست خورده میپندارد.
اگر ملاک میزان تلفات و خسارات وارده به طرفین باشد که اساسا قابل مقایسه نیست و طرف پیروز مشخص است. هم تلفات فلسطینیها 12 برابر اسرائیل است و نیز نابودی کامل زیرساختهای غزه بر همگان روشن است. اما این مهم برای اسرائیل در همان یک هفته اول جنگ نیز محقق شد و دیگر بر اساس همین منطق، دلیلی برای تداوم جنگ از سوی اسرائیل وجود نداشت؛ اما به جنگ ادامه داد نه بازدارندگی از دست رفته احیا شد نه اهداف آن محقق شد.
هر چند تلفات انسانی جنگ اوکراین و جنگ غزه قابل مقایسه نیستند و در دو سال جنگ اوکراین حدود 10 هزار غیر نظامی اوکراینی از جمله 500 کودک کشته شدهاند، اما در همین جنگ غزه ظرف 48 روز حدود 15 هزار کشته فلسطینی از جمله نزدیک به 7 هزار کودک کشته شدهاند، اما اگر همین منطق تلفات و خسارت معیار داوری درباره نتیجه جنگ باشد که باید اوکراین را بازنده جنگ روسیه بدانیم؛ هم تلفات اوکراینیها به ویژه غیرنظامیها بیشتر از روسیه است، هم زیرساختهای اوکراین در خیلی از مناطق نابود شده و در مقابل هیچ آسیبی به زیرساختهای روسیه وارد نیامده است و نیز نیروهای روسیه بخشهای وسیعی از اوکراین را در اشغال خود دارند. اما اینطور نیست و اوکراین تا این لحظه بازنده این جنگ نیست؛ چون اهداف روسیه محقق نشده است.
تازه جنگ اوکراین یک جنگ کلاسیک میان دو ارتش و دو کشور است، اما جنگ غزه یک نوع مواجهه نامتقارن است و معیارهای پیروزی و شکست در آن نیز تابع تحقق و عدم تحقق اهداف طرف قویتر است که شکستش در نرسیدن به این اهداف و شکست طرف مقابل نیز در دستیابی (اسرائیل) به اهداف خود است.
حال از این منظر اگر به آتش بس موقت بنگریم، میتوان گفت که این وقفه با شروط مشخص آن در نتیجه مذاکره میان طرفین جنگ و به تبع آن توافقی فیمابین به دست آمده است که همین در حد خود چند دلالت دارد:
نخست این که حماس هنوز طرف حاکم بر غزه است و لو این که بخشی از آن فعلا در اشغال نیروهای اسرائیلی باشد و خود توافق هم معنای جز پذیرش این واقعیت از جانب اسرائیل ندارد. به هر حال اگر چنین نبود، اساسا توافق و آتش بس با حماس سالبه انتفاء موضوع بود.
دوم این که اسرائیل با طرفی مذاکره و توافق کرده است که هدف اعلامی خود را نابودی آن قرار داده بود و این بدان معناست که این هدف دستکم فعلا محقق نشده است.
سوم این که این توافق آتش بس و مبادله اسرا هر چند یک نیاز مبرم فلسطینی است، اما برآیند نوعی عقب نشینی اسرائیل نیز هست.
نتانیاهو و کابینه جنگ مکررا تاکید داشتند که بدون آزادی همه اسرای اسرائیلی هیچ نوع آتش بسی در کار نخواهد بود و هیچ سوختی وارد غزه نخواهد شد و مدام با این آتش قبل از آزادی کامل گروگانهای خود مخالفت میکردند، اما بعد از 48 روز از جنگ تنها 50 اسیر اسرائیلی در مقابل 150 اسیر فلسطینی، ارسال سوخت و مواد غذایی و دارویی بیشتر، ممنوعیت پرواز جنگندهها و پهبادهای اسرائیلی بر فراز نوار غزه و تعیین خطوط میدانی آتش بس و آن هم در چارچوب توافقی دو جانبه آزاد شدند.
اساسا هم آتش بس در شرایط حضور نیروهای اسرائیلی در زمین غزه به نفع اسرائیل نیست.
آتش بس موقت در جنگ احتمالا با موارد نقضی همراه باشد، اما بعید است که شکست بخورد و احتمالا تمدید نیز شود و همین میتواند مدخلی برای کاهش حدت جنگ و چه بسا پایان آن در آینده باشد. ولی بهتر است منتظر ماند و دید چه اتفاقی میافتد.
* منبع کانال تلگرامی نویسنده