امروز با سعدی: ما را غم تو برد به سودا تو را که برد

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد

باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد

چندین وفا که کرد چو من در هوای تو

وان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد

بگریست چشم ابر بر احوال زار من

جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد

گفتم لب تو را که دل من تو برده‌ای

گفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟

سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست

ما را غم تو برد به سودا تو را که برد

توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافت

باز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد

جز چشم تو که فتنه قتال عالمست

صد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد

سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست

دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد

یک اسرائیلی متهم به جاسوسی برای ایران شد

بیشتر بخوانید:

امروز با سعدی: نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو

امروز با سعدی: وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند

امروز با سعدی: همدمی نیست که گوید سخنی پیش منت (+فایل صوتی)

امروز با عبید زاکانی : جفا مکن که جفا رسم دلربائی نیست

امروز با فروغی بسطامی: هم شورش آفاقی و هم فتنهٔ ایام

امروز با عطار : جان و دلم به دلبری زیر و زبر همی کنی

امروز با سعدی: چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن

امروز با سعدی: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

امروز با سعدی: من بی‌ مایه که باشم که خریدار تو باشم

امروز با سعدی: ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم

تماشاخانه

موطنی ؛ سرودی که از آزادی می‌خواند / سرنوشت یک ترانه مشهور از فلسطین تا عراق و سوریه (فیلم)

تلاوت خاطره انگیز دیگری از عبدالباسط: سوره انفطار (فیلم)

فیلم های دیگر