عصر ایران؛ حسن ظهوری و آتنا فلاحتی _ دومین فصل ایزگامدشت پس از ۶ سال وقفه بالاخره به انجام رسید. باستانشاسان اولینبار این محوطه را در سال ۱۳۹۶ کاوش کردند که منجر به کشف گورستانی از دوره مفرغ میانی شد. یعنی حدود ۳۶۰۰ سال قبل.
گزارش را اینجا ببینید
محوطه ایزگامدشت در محدوده روستای ییلاقی جنترودبار از توابع شهرستان رامسر واقع شده. جایی در حدود ۱۷۰۰ متر بالاتر از سطح دریا. منطقهای در میان جنگل هیرکانی که از ۳۶۰۰ سال قبل تا کنون مورد سکونت بودهاست. هرچند روستای جنت رودبار قدمتی نه چندان کهن دارد.
ایزگامدشت محوطهای گورستانیاست که بارها مورد غارت و تخریب قرار گرفتهاست. به طور کلی حفاظت از این محوطه به دلیل قرار گرفتن آن در منطقهای کوهستانی و جنگلی، دشوار است و اگر اهالی روستای جنترودبار از این محوطه حفاظت نمیکردند تا امروز دیگر حفاران غیرمجاز چیزی از آن باقی نمیگذاشتند.
با اینحال باستانشناسان وقتی پس از ۶ سال دوباره به محوطه بازگشتند، همچنان آثار حفاریهای غیرمجاز و غارت محوطه قابل مشاهده بود. این غارتها حتی منجر به لطمات جبرانناپذیری به محوطه زده و بخشی از اطلاعاتی را که میشد از طریق مطالعات باستانشناسی از این محوطه استخراج کرد حالا از بین رفتهاست. با اینحال باستانشناسان کشفیات بسیار مهمی داشتند.
باستانشناسان به سرپرستی محمدرضا خلعتبری در دومین فصل کاوش خود چهار ترانشه باستانشناسی باز کردند تا بخشهای مختلف این محوطه را مورد مطالعه علمی قرار بدهند. آنها در ترانشه شماره سوم به یکی از بهترین یافتههای خود رسیدند. یک گور کلانسنگی که دیوارهای سنگ چین عظیمی دارد و سنگهایی بسیار بزرگتر روی آن قرار گرفته بود تا گور بسته بماند. هرچند این گور اوایل انقلاب یا کمی پس از آن مورد غارت حفاران غیرمجاز قرار گرفت. برای همین اسکلتهای به دست آمده از آن به شدت تخریب شدهاند.
در این گور ۱۵ نفر به طور همزمان دفن شده بودند. جنسیت و سنین آنها متفاوت است و از آنجایی که هیچنشانهای از درگیری روی باقیمانده اسکلت آنها وجود ندارد، باستانشناسان احتمال میدهند که این ۱۵ نفر بر اثر شیوع یک بیماری، مثل یک عفونت شدید جان باختهاند.
انسانشناس هیات باستانشناسی، پس از جمعآوری استخوانهای داخل قبر، وجود ۱۵ تدفین در آن را تایید کردهاست. استخوانها جمعآوری شدهاند تا مورد مطالعات بیشتری قرار بگیرند.
اما مهمترین کشفیات باستانشناسی دومین فصل کاوش در یک ترانشه بزرگتر رخ داده. ترانشهای که در آن ۱۱ گور انفرادی کشف شده که تمامی آنها با سنگچینهایی متفاوت دارای حریم هستند. در واقع نه تنها در ساخت همه گورها از دیوارهای سنگی استفاده شده که خود گورها هم در حریم سنگی خاص خودشان را دارند که همین حریم سنگی میان آنها فاصله انداخته است.
تمام تدفینها در این قبور در جهت شرقی غربی صورت گرفته. اغلب آنها روی یکی از شانهها و در حالی که پاهایشان جمع شده، اصطلاحا به صورت چمباتمهای یا همان جنینی دفن شدهاند. باستانشناسان احتمال میدهند که جهت شرقی غربی قبور به دلیل حرکت خورشید در آسمان است و شاید این مردم در حدود ۳۶۰۰ سال قبل میتراییسم بوده و احترام زیادی برای خورشید قائل بودند.
همه قبور به دست آمده دارای هدایای زیادی هستند. برخی کمتر و برخی خیلی بیشتر. این هدایا شامل ظروف سفالی در انواع مختلف به خصوص ظروفی که برای تدفین ساخته میشدند، به همراه برخی ابزار شخصی فرد متوفی و همچنین تعدادی اشیاء فلزی مثل سوزنهای بلند و حتی خنجر و سرپیکان هستند.
در کنار این هدایا، برای هر متوفی یک قربانی هم انجام میشده که بیشتر گاو، گوسفند و بز و یا پرنده بودهاست. بخشی از این قربانی به خود متوفی داده میشده. شاید تصور میکردند رهتوشهای برای سفر به جهانی دیگر است. حالا اما بقایای استخوانی حیواناتی که قربانی شدهاند در قبر آنها یافت شدهاست.
گذاشتن این هدایا در داخل قبور نشان میدهد که این مردم در حدود ۳۶۰۰ سال قبل به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و معتقد نبودند، مرگ پایان همه چیز است. برای همین فرد درگذشته را برای سفری دیگر آماده میکردند.
هنوز به درستی معلوم نیست که اشیاء داخل قبور به خود فرد تعلق داشته یا هدیهای برای سفری ابدی بودهاست. با اینحال در برخی قبور معلوم است که بخشی از دارایی فرد هم با او به خاک سپرده شدهاست. مثل گوره شماره چهار که به یک زن تعلق دارد و در کنار هدایایی که به او داده شده، بقایای مهرههای گوسفندی که آنها را به قاپ میشناسیم داخل قبرش گذاشته شدهاست. تعداد زیاد آنها نشان میدهد نمیتواند به قربانی تعلق داشته باشد و از آنجایی که قاپ بازی قدمتی کهن در ایران دارد، احتمالا این فرد آنها را در بازی بردهاست و حالا پس از مرگ هم با او به تاریخ سپرده شدهاند.
در میان ظروف یافت شده در برخی قبور، هنوز کاربری مشخصی برایشان پیدا نشدهاست. اما همچنان مطالعات باستان شناسی برای فهم چیستی کاربری این اشیاء ادامه دارد.
قبرها فقط چالههای سادهای که در زمین کنده شده باشند نیستند. در ساخت آنها از فنون معماری استفاده شدهاست. عمدتا دیوارههای سنگچینی دارند که از سنگهای نسبتا بزرگی در ساخت آنها استفاده شدهاست. این سنگها به صورت خشکهچین روی هم قرار گرفتهاند و اطاق قبر را به وجود آوردهاند. سپس با سنگهای عظیمی که وزن برخی از آنها به چند تن میرسد، دهانه این قبرها بسته شدهاست.
پس از انقلاب یک جاده جدید محلی در بالادست روستای جنت رودبار ساخته میشود که نه تنها باعث تخریب برخی قبور شده که در ساخت حریم جاده از سنگهایی که در قبور استفاده شده بوده، استفاده کردند. به این ترتیب بخش دیگری از قبور این قبرستان هم به این شکل تخریب شدهاست.
باستانشناسان علاوه بر شناسایی قبور و مطالعه روی اسکلتها و هدایای کشف شده، دنبال بقایای معماری این مردم هم هستند. نمیشود که آنها خانهای نداشته باشند اما هنوز چیزی کشف نشدهاست. علت آن شاید به مصالحی که برای ساخت خانه استفاده میکردند باز میگردد. به احتمال زیاد از چوب برای ساختن خانه استفاده میکردند و پی هم نمیساختند.
باستانشناسان در یک ترانشه دیگر هم با گوری کلانسنگی مواجه شدند که اینبار به طور کامل غارت شده بود. مشخص نیست که آیا این گور یک تدفین داشته یا مثل ترانشه شماره ۳ یک گور کلان سنگی چند تدفینی بودهاست.
اما کمی دورتر از محل کاوش آنها با یک گور دیگر هم مواجه شدند. گوری که متعلق به یک زن است و تقریبا شیوه تدفین او متفاوت از بقیه بودهاست و به جای گذاشتن سنگهای عظیم برای بستن دهانه قبر آن را با خاک پوشانده بودند. برای این زن هدایای زیادی در نظر گرفته نشده بود و تنها قربانی برای او یک پرنده بودهاست. شواهد باستانشناسی نشان میدهد که بعدها دوباره یک تدفین دیگر هم اینجا انجام گرفتهاست.
مطالعات باستانشناسی روی اشیاء بدستآمده نشان میدهد که این مردم در ساخت آثار مفرغی به فنون و ابتکارات جالبی رسیده بودند و آنچه تولید میکردند هوشمندانه بودهاست. مثلا برای ساخت ابزاری که در ساخت آنها از چکش استفاده میشده، میزان مس را نسبت به قلع افزایش میدادند تا انعطاف بهتری داشته باشد.
باستانشناسان بر این باورند که محوطه باستانی ایزگامدشت نباید مثل حفاری سال ۱۳۹۶ پس از پایان کار دوباره به حال خود رها شود و اینبار باید به سایت موزه تبدیل شود. این نه تنها خواست باستانشناسان که خواست اهالی روستای جنت رودبار هم هست.
همیشه بر و بومش آباد باد
من در جایی خواندم که بابلی ها هم به آیین میتراییسم بودند.
وخسته نباشید به جناب ظهوری و خانم فلاحتی
فکرمی کنم آثار باستانی یادگار و یادمان های نسل های گذشته اند که ما باید برای نسل های آینده نگاه داریم و حق نداریم به هرجای گاه وزیست گاه باستانی دست بزنیم مگر در شرایط ویژه. به اضطرار و درراستای افزایش آگاهی های هدفمند اما تا هنگامی که سوداگران به حقوق ملی تجاوزی کنند و در راستای آزمندی دارایی های باستانی وملی را نابود می کنند دیگر راهی نمی ماند جز پیشدستی درجاهای که نگاهداری اش آسان نیست.
شادباش به خلعتبری ومردم بومی و شهرستان رامسر وایران زمین.
مهرکیان
۹۱۲۳۷۱۱۰۲۱