۰۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۰۹۹۲۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۶ - ۱۲-۰۷-۱۴۰۲
کد ۹۰۹۹۲۸
انتشار: ۰۹:۵۶ - ۱۲-۰۷-۱۴۰۲

واکنش عباس عبدی به لغو بازی سپاهان و الاتحاد

واکنش عباس عبدی به لغو بازی سپاهان و الاتحاد
عباس عبدی : قرار نیست فرهنگ، ورزش، رسانه، دین، اقتصاد، دانشگاه، آموزش، خانواده و... همه و همه در خدمت سیاست درآیند و در ذیل و تابع آن تعریف شوند. اینکه کتاب‌های آموزش عمومی را پر می‌کنید از مطالبی که نسبت آن با واقعیت اندک است ولی در خدمت سیاست جاری است، موجب می‌شود که دانش‌آموزان از آن منزجر شوند.
عباس عبدی در یادداشتی نوشت: هنگامی که سیاست را بر همه عرصه‌ها تحمیل کنیم به‌طور طبیعی آن را ضربه‌پذیر می‌کنیم. دقیقا مثل سیبل یا نشانه‌ای است که خیلی بزرگ باشد و هر آدم عادی هم می‌تواند آن را هدف تیر خود قرار دهد.
 
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «سیاست سیطره همه‌جانبه»‌ در روزنامه اعتماد نوشت: لغو بازی در ورزشگاه اصفهان نشان داد که رسیدن به عادی‌سازی شرایط ایران فراتر از اقدامات جزیی و موردی است و نیازمند آسیب‌شناسی کلی و سپس اصلاح رویکرد عمومی حکومت بر اساس این ارزیابی است. اینکه ماجرا تقصیر کی بوده و در نهایت چه حکمی صادر خواهد شد، در روزهای آینده مشخص می‌شود ولی پیش از اینکه هر حکمی صادر شود یک مساله به نسبت روشن است.
 
سیاست در ایران میل به تصرف همه عرصه‌ها و موقعیت‌ها دارد و از نظر سیاست هر شی یا موقعیت و حتی افرادی، فقط یک ابزار یا وسیله برای پیشبرد اهداف سیاسی است و برای هیچ حوزه‌ای حتی استقلال نسبی قائل نیست.
 
سیاست از این طریق سیطره خود را در همه جا و بر همه امور غالب می‌کند. البته این ویژگی در برخی کشورهای دیگر هم کمابیش هست، ولی شدت و ضعف آن تفاوت دارد و در ایران شدت و گستره آن بسیار وسیع است. این رفتار تا هنگامی که در تقابل با تعهدات بین‌المللی قرار نگرفته به ظاهر مشکلی ایجاد نمی‌کند. البته فقط به ظاهر مشکلی ایجاد نمی‌کند، زیرا عوارض این رفتار و سیاسی کردن همه امور در عرصه داخلی نیز فراوان است، فقط صدایش دیرتر درمی‌آید. ولی در عرصه بین‌المللی به ویژه ورزش مشکل‌آفرین می‌شود. پیش‌تر هم مواردی از این نوع رفتار دیده شده است، در سال 85، دخالت دولت در امور فدراسیون فوتبال منجر به دخالت فیفا شد، به‌طوری که طرفداران حکومت، اقدام فیفا را کاپیتولاسیون نام نهادند و البته در نهایت هم به آن تن دادند.
 
مساله مهم دیگر حضور زنان در ورزشگاه‌ها بود که مثل استخوان در گلوی سیاست رسمی گیر کرده و نه می‌توانند بالا بیاورند و نه می‌توانند قورتش دهند. مساله عدم مواجهه با ورزشکاران اسراییلی نیز مورد دیگر است که می‌کوشند که آن را از حالت سیاسی بودن خارج کنند که بعضا هم موفق نشده‌اند. مثل تعلیق جودو. یا اتفاقاتی که برای نخبه‌ترین شطرنج‌بازان ایرانی به وجود آمده است و تغییر تابعیت داده‌اند.
 
هنگامی که سیاست را بر همه عرصه‌ها تحمیل کنیم به‌طور طبیعی آن را ضربه‌پذیر می‌کنیم. دقیقا مثل سیبل یا نشانه‌ای است که خیلی بزرگ باشد و هر آدم عادی هم می‌تواند آن را هدف تیر خود قرار دهد. در این حالت هر رفتار عادی هم می‌تواند علیه سیاست رسمی تلقی شود. حتی کار به جایی می‌رسد که در میان این افراد و سلبریتی‌های ورزشی کسانی پیدا می‌شوند که در مقام رهبری اپوزیسیون ایفای نقش می‌کنند.
 
مشکل این است که رویکرد غالب در ایران نمی‌خواهد بپذیرد که سیاست مثل هر حوزه‌ای دیگر، هرچند مرتبط با سایر حوزه‌هاست ولی استقلال نسبی و مرزهای شناخته‌شده‌ای دارد. قرار نیست فرهنگ، ورزش، رسانه، دین، اقتصاد، دانشگاه، آموزش، خانواده و... همه و همه در خدمت سیاست درآیند و در ذیل و تابع آن تعریف شوند. اینکه کتاب‌های آموزش عمومی را پر می‌کنید از مطالبی که نسبت آن با واقعیت اندک است ولی در خدمت سیاست جاری است، موجب می‌شود که دانش‌آموزان از آن منزجر شوند. استادیوم فوتبال یا هر ورزشگاه دیگری برای پر کردن اوقات فراغت از طریق دیدن یک مسابقه هیجان‌انگیز و تخلیه انرژی روانی و قدری کُری‌خوانی برای تیم محبوب است، کمتر کسی به موضوعات و نمادهای غیر مرتبط به آن برنامه توجه می‌کند.
 
نمایش اینها فقط به خاطر خوشایند مدیران سیاسی است. چنین تعارضاتی که ناشی از گسترش سیطره سیاست بر همه امور است، محدود به مورد اخیر نمی‌شود. ولی در ورزش به دلیل شرایط خاص خود، خیلی زود بازتاب پیدا می‌کند و به خبر مهمی تبدیل می‌شود. در حالی که نمونه‌های آن در حوزه‌های دیگر کمتر بازتاب خبری پیدا می‌کنند یا عوارض آنها به این راحتی آشکار نمی‌شود. این یکی از ایرادات جدی به رویکرد کلان در کشور است که باید اصلاح اساسی شود.
ارسال به دوستان