سیدجواد هاشمی، بازیگر و دانشآموخته کارگردانی دانشکده هنرهای زیبا گفت: ببینید هنرمندان احترام میخواهند. وقتی به هنرمند بیاحترامی میشود به هر حال زبانش گویاتر از بقیهی اقشار جامعه است و حرفش را میزند. اصلا هنرمندی که نتواند حرف بزند که هنرمند نیست. هنرمند باید بتواند حرف بزند و دیالوگ کند. بدون دیالوگ هنرمند چه ارزشی میتواند داشته باشد؟!
به گزارش انصاف نیوز، محمدمهدی اسماعیلی ، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در مصاحبههایی که اخیرا انجام داده است اظهاراتی داشته که با واکنش و گفتههای برخی هنرمندان همخوانی ندارد. مثلا در یکی از مصاحبههایش گفته است این دوره بهترین دورهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و یا در جدیدترین مصاحبهاش با خبرگزاری مهر گفته است میان دولت و هنرمندان هیچ شکافی وجود ندارد.
همین جمله دلیل مصاحبه با سیدجواد هاشمی، بازیگر و دانشآموخته کارگردانی دانشکده هنرهای زیبا، و صحبت از شرایط هنرمندان علیالخصوص سینماگران و رفتار دولت سیزدهم با آنها شد.
آقای اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیرا در مصاحبهای چنین جملهای گفته است: میان هنرمندان و دولت هیچ شکافی وجود ندارد و در توضیح این مورد نیز روی سینماگران تاکید خاصی داشتهاند. نظر شما در این مورد چیست؟
سیدجواد هاشمی در پاسخ تلخندی زد و گفت: اینکه بسیار واضح است! شکاف بسیار عمیقی بین هنرمندان و وزیر محترم وجود دارد.
البته هستند هنرمندانی که باتوجه به همسویی با نظرات وزیر محترم میتوانند مصداق جمله ایشان باشند اما این در صورتی است که آقای وزیر فقط این تعداد را هنرمند بدانند و سایرین را هنرمند ندانند. و الا که همه میدانند هنرمندان بسیاری با ایشان زاویه دارند و خیلی هم با صراحت نظراتشان را بیان کردهاند.
حالا من نمیدانم ایشان چرا چنین حرفی زدهاند. احتمالا ایشان هنرمندانی که با ایشان همسو نیستند را هنرمند نمیدانند.
مصداقی در این موارد اختلاف یا شکافهای عمیقی که گفتید میان هنرمندان خصوصا سینماگران و دولت وجود دارد میتوانید نام ببرید؟
آقای اسماعیلی در اوایل مدیریتشان یک رفتار نامناسب کلامی بر علیه تعدادی از هنرمندانِ اتفاقا به نام داشتند. این چنین رفتارهایی متاسفانه بسیاری از هنرمندان را دلگیر کرد.
اگر از همان آغاز آقای اسماعیلی روششان را تغییر میدادند؛ حتی یک عذرخواهی میکردند یا حتی حرفشان را تفسیر میکردند که “من منظورم همهی هنرمندان نبوده و اشارهام به تعداد اندکی است”. این کار را نکردند و متاسفانه روی حرفشان پایبند بودند و خب دلخوری هنرمندان از ایشان هم ادامه داشت.
من خودم با آقای اسماعیلی دوست هستم اما رفاقت و دوستی به جای خود بدون شک ایشان اشتباه کردند و این اتفاق باید تصحیح میشد.
فروش بالای کمدیهای بیکیفیت فقر سینمای ماست نه رونق | با فروش ۲۵۰ میلیارد تومانی فیلم فسیل نمیتوان ادعای تعامل میان دولت و سینماگران داشت
وزیر فرهنگ و ارشاد در آن مصاحبه با خبرگزاری مهر فروش خوب فیلمها در سینماتیکت را نشانه و مصداق حرفشان دانستهاند. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا سینماتیکت میتواند عیار سنجش شکاف میان سینماگران و دولت باشد؟
نکته، نکتهی مهمی است. نخست اینکه بله، درست است فروش سینمای ایران قدری دچار تحول شده که این ربطی به کل سینما و سینماگران ندارد. مردم ما به خاطر تلخی روزگار دنبال دیدن فیلمها و کمدیهایی هستند که هم بتواند یکسری از خطوط قرمز را رد کند و هم بتواند با هر عنوان و شکلی مردم را بخنداند. خیلی طبیعی است که مردم استقبال کنند.
به همین دلیل سوژهها و موضوعات سینمای ایران به سمت کمدیهایی رفته است که بعضا خیلی هم کمدیهای درست و حسابیای نیست. چه بسیار فیلمهای خوب و ارزندهای را میبینید که موضوعات غیرکمدی دارند و در سینما دچار شکست میشود. این فقر سینماست نه رونق سینما.
رونق سینما یعنی از هر گونه و ژانری فیلم ساخته شود و فروش برود. از آنجایی که همهی گونههای سینما در ایران فروش نمیرود سینمای ما فقیر است. سینمای ما با فروش ۲۵۰ میلیارد تومان فروش فسیل نمیتواند ادعای تعامل میان دولت و سینماگران داشته باشد. اگر از این نگاهی که من توضیح دادم موضوع را ببیندی به نظر من سینما نه تنها ثروتمند نشده بلکه تضعیف شده است.
قدری اینطرف داستان را هم ببینیم فروش پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران از هزینهی ساخت یک فیلم ساخته شده توسط دولت مثلا فیلم محمد آقای مجید مجیدی بسیار کمتر بوده است.
علت بهتر شدن فروش سینمای ایران این است که به قول معروف بسیاری از هنرمندان سوراخ دعا را پیدا کردهاند. اینها با ساخت فیلمهایی که میتواند فقط مردم را بخنداند و سرگرم کند درآمدزایی میکنند. بخشی از سینما سرگرمی است و این هیچ عیبی ندارد. من خودم در این فیلم فسیل بازی کردهام و اعتقادم این است که این سینما باید وجود داشته باشد اما اینطور نیست که سینمای ما فقط همین باشد.
به نظر من تعامل بین سینماگران و دولت در این اشکال دخیل است. این نظر شخصی من است. من همچنان میگویم ای کاش وزیر محترم، آقای اسماعیلی به جای اینکه دوباره بگویند دورهی ایشان بهترین دورهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از انقلاب بوده بیایند( میخندد و ادامه میدهد) خودشان را نقد کنند نه اینکه تایید کنند. اگر کارتان خوب است که بگذارید مردم تعریف کنند.
من در ایران سینماگر معروف از بازیگر تا نویسنده و تهیهکننده و… ندیدهام که از حال کنونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریفی کند. البته این به این معنا نیست که زحمات بیشائبهی رئیس سازمان سینمایی، محمد خزاعی، را نادیده بگیریم خوشبختانه ایشان از بدنهی سینما در این جایگاه قرار گرفتهاند. با این حال به این معنا هم نیست که اشخاص بهتری از ایشان نداریم؛ خیر، داریم ولی جایگاهی ندارند.
رفتار و گفتار وزیر را چقدر در این فاصلهی میان هنرمندان و دولت موثر بوده است؟
اگر ما یک فرض محال را در نظر بگیریم که وزیر میتواند پدر هنرمندان در حوزهی مدیریت فرهنگی و هنری باشد این پدر باید اول حواسش باشد که خودش با پسران و دخترانش چطور صحبت میکند.
بنده البته این فرض را قبول ندارم ولی نقل قولیست که با همین توصیه شنیدهام. پدر هنرهای تجسمی آقای فرشچیان میتواند باشد؛ پدر هنر سینما مثلا آقای نصیریان است؛ پدر هنر تئاتر مثلا آقای بهرام بیضایی است و… آیا اینها شرایط امروز وزارت ارشاد و شرایط غیرتعاملی بین سینماگران و مدیران ارشد فرهنگی و هنری کشور را مطلوب میدانند؟! اگر واقعیت را بخواهیم ببینیم خیر! همهشان منتقدند.
اینکه ممکن است در هیچ دورهی دیگری این تعامل اتفاق نیفتاده باشد بحث دیگری است. هیچ وزیری اینقدر محکم نگفته است هیچ هنرمندی وجود ندارد که با ما مشکل داشته باشد! این چه حرفی است آخر؟! اصلا نگویید آقا ساکت باش! من از وزیر محترم میخواهم اصلا حرف نزند. ایشان هر وقت حرف میزند یک جای کار خراب میشود. به نظر من سکوت بهترین راه برای امروزِ دولت حداقل از جانب وزیر محترم فرهنگ و ارشاد، آقای اسماعیلیست. ایشان سکوت کنند. حرفی نزنند و اجازه بدهند هنرمندان هم ساکت باشند.
به هر حال ما که نمیتوانیم هنرمندان را از این کشور بیرون کنیم! میتوانیم آتو بگیریم؛ بگوییم فلان هنرمند رفته و اپوزیسیون شده است و بر سرش بزنیم ولی نمیتوانیم در مورد هنرمندان داخلی آنهایی که میتوانند در این شرایط فعالیت کنند را بگوییم تعامل دارد و سایرین همه خفه شوند! خب آنها میآیند بر علیه شما حرف میزنند و مصاحبه میکنند. عامل مصاحبههای ضددولت هنرمندان خود دولت است. خب ساکت باشند و اصلا راجع به آن حرف نزنند.
ببینید هنرمندان احترام میخواهند. وقتی به هنرمند بیاحترامی میشود به هر حال زبانش گویاتر از بقیهی اقشار جامعه است و حرفش را میزند. اصلا هنرمندی که نتواند حرف بزند که هنرمند نیست. هنرمند باید بتواند حرف بزند و دیالوگ کند. بدون دیالوگ هنرمند چه ارزشی میتواند داشته باشد؟!
بنابراین در وهلهی اول هنرمند احترام میخواهد و دوم شرایط مساعدی برای کار میخواهد. اگر شرایط کار کردن برای هنرمندان فراهم نشود به اعتقاد من هیچوقت این تعامل اتفاق نخواهد افتاد و تعامل را به خواب باید ببینیم. این دو مورد دلایل اساسی عدم تعامل هنرمندان با ارکان دولت و حکومت است.
اولا مسئولین رعایت احترام هنرمندان را کنند. دوم اینکه شرایطی برای تولید فراهم کنند. تولید در سینمای ایران به حداقل رسیده است. در این فضا تهیهکنندهای که هنرمند خیلی خوب را انتخاب میکند پولش در سینما برگشت ندارد و به همین دلیل هنرمندان درجه یک سینمای ایران متاسفانه از هستی هنری ساقط شدهاند و به پلتفرمها روی آوردهاند.
در پلتفرمها هم دارند به اینها سخت میگیرند. آخر دیگر… بلاخره باید شرایطی مهیا شود که هنرمندان بتوانند نفس بکشند. ما که سالهاست خودمان بلدیم خود را سانسور کنیم و ده برابرش هم که ما را سانسور میکنند. از طرفی شرایطی برای تنفس بازیگران هم فراهم نمیکنند.
تلویزیون که هیچی اصلا هنرمندان درجه یک اعم از بازیگر و نویسنده و تهیهکننده، طراح لباس و… در تلویزیون کارهای نیستند. اینها وارد پلتفرمها شدهاند و نظارت پلتفرمها هم به دست ساترا و تلویزیون افتاده است. تلویزیون طوری رفتار میکند که یعنی حواستان باشد اینجا هم بیایید ما به یک نحوی دست به یقهی شما هستیم. به نظر من این از عدالت به دور است.
باید مقداری راه تعامل را باز بگذارند اگر برایشان اهمیت دارد. وقتی آقای اسماعیلی از تعامل میگوید به این معنی است که لابد برایش اهمیت دارد. اگر تعامل اهمیت دارد و یک مقدار هم هوشمندی به خرج دهند مسلما دولت جمهوری اسلامی متوجه میشود که نباید مسیر را یکطرفه کند چون در این صورت دیگر نمیشود جلو رفت باید کنار کشید و فقط انتقاد کرد.
به هنرمندانی اشاره کردید که اپوزیسیون شدند. به نظر شما آقای اسماعیلی یا وزارت ارشاد نمیتوانست کاری کند یا رفتاری داشته باشد که این افراد را از دست ندهیم؟ بلاخره اینها قبلتر سرمایههای این کشور بودند.
مدت کوتاهی است با چنین اتفاقاتی مواجه شدهایم که پشت سر هم دارد اتفاق میافتد. حال که جوالدوزی حوالهی هنرمندانی که رفتهاند میکنیم باید سوزنی هم به خود بزنیم که چه اتفاقی افتاده که در این دوره این اتفاقات میافتد؟! چه شده؟! اتفاق جدیدی افتاده است؟!
اگر اینطور نگاه کنیم؛ بله، به نتیجه خواهیم رسید که میشد این مسیر را درستتر پیش برویم. بماند که به هر حال کسی که میخواهد اپوزیسیون شود را دیگر نمیشود جلویش را گرفت و بلاخره کار خود را میکند. منظور من گروهیست که همین الان مدام به فکر فرار از ایران هستند. قاطعانه میگویم تعداد کثیری از هنرمندان در عرصههای مختلف اگر امکانش برایشان فراهم شود و بتوانند بروند قطع به یقین میروند. این واقعا بد است.
این نکته هم جای تامل دارد که در بدنهی مدیریتی کشور تعداد کثیری از مدیران دوست دارند اینها بروند! اینها دوست دارند کسی که منتقد است یا کمترین زاویهای دارد برود و میگویند به درک که میروند. میگویند ما جایتان را پر میکنیم. کجا توانستید پر کنید؟! الآن صداوسیما توانسته بدون هنرپیشههای درجه یک تماشاگر جذب کند؟! نتوانسته است دیگر! دروغ که نباید بگوییم.
پلتفرمها در تلاشند مردم را با تولیدات داخلی آشتی دهند اگر اینها هم مایوس کنند یعنی دارند عملا به نفع ماهواره، نتفلیکس و تولیدات خارجی متفاوت با فرهنگ ایرانی عمل میکنند. شما دارید ضربه میزنید. به تماشاگر میلیونی که نمیتوانید بگویید چه چیزی را نگاه نکند و چه چیزی را نگاه کند. ویدئو روزی ممنوع بود بعد ماهواره ممنوع شد بعد هم پلتفرمها را محدود میکنند و… چگونه میتوانند جلوی سیل تولیدات درجه یک فرهنگی دنیا را بگیرند و بگویند مردم شما نگاه نکنید؟! نمیشود.