عصرایران ؛ رضا غبیشاوی - علی اکبر صالحی ( وزیر خارجه پیشین) به تازگی پیشنهاد مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا را مطرح کرده است.
او در گفتگو با سایت خبری انتخاب گفته است:" ما در چالش با آمریکا همواره روی موضوعات خاص گفتگو کرده ایم، مثلا درمورد افغانستان یا عراق یا بحث آزادی زندانیان یا برجام و به طور کلی موضوع هسته ای اما هیچ وقت یک مذاکرۀ گسترده و وسیع سیاسی که دربرگیرنده ابعاد دیگر باشد، نداشته ایم. اما اکنون با توجه به مجموعه شرایط منطقهای و بین المللی فرصت خوب و مناسبی است که یک گفت و گوی همه جانبه سیاسی با غرب اعم از اروپا و آمریکا داشته باشیم".
پیشنهاد صالحی برای مذاکرات مستقیم ایران و امریکا، بیش از همه یادآور پیشنهاد عطاءالله مهاجرانی در سال 69 برای مذاکرات ایران و امریکاست. اولین کسی که بعد از پایان جنگ 8 ساله، به طور علنی پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد. پیشنهادی که به شدت با حمله و واکنش منفی محافظه کاران (اصولگرایان فعلی) روبه رو شد. مهاجرانی در آن دوره، معاون حقوقی پارلمانی رئیس جمهوری (اکبر هاشمی رفسنجانی) بود گرچه هم اکنون در میان افکار عمومی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی شهرت دارد. او الان در لندن زندگی می کند.
بازدید آیت الله خامنه ای از نمایشگاه کتاب در دوره ای که عطاء الله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیدمحمد خاتمی بود
مهاجرانی در ۶ اردیبهشت 1369 در یادداشتی با تیتر "مذاکره مستقیم" در روزنامه اطلاعات پیشنهاد مذاکرات مستقیم ایران و امریکا را مطرح کرد. این پیشنهاد با مخالفت جدی و علنی رهبری روبه رو شد گرچه بعد از آن آیت الله خامنه ای به صورت مکتوب از مهاجرانی دلجویی و حتی عذرخواهی کرد. رهبری در 12 اردیبهشت 69 خطاب به مهاجرانی نوشتند: " شما همچنان برادر خوب من هستید و حداکثر آن است که به توصیهی شما در مقاله «مذاکرهی مستقیم» عمل نخواهیم کرد".
پیشنهاد مهاجرانی درسال 69 به نوعی تابوشکنی به شمار می رفت و باعث شد به شدت مورد انتقاد قرار بگیرد حتی وقتی در دولت سیدمحمد خاتمی، وزیر فرهنگ شد یکی از اتهامات و حملات همیشگی علیه او همین پیشنهاد مذاکرات مستقیم ایران و امریکا بود. مهاجرانی در نهایت با وجود اینکه از استیضاح به زیرکی جست اما مجبور به استعفا و ترک وزارت شد اما دوره ای پربار و خوش خاطره از خود به جای گذاشت. مقایسه واکنش ها به دو پیشنهاد مشابه در فاصله ۳۳ ساله نشانه تغییر فضا و شرایط است.
صالحی به چند دلیل در جایگاهی است که باید به پیشنهاد او با اهمیت بیشتری نگریسته شود.
نخست اینکه علی اکبر صالحی جزء اندک مسوولان ارشدی است که با سه دولت مختلف همکاری داشته و جایگاه خود را در میان سه طیف اصلاح طلب، اصولگرا و احمدی نژادی و اعتدالگرایان حفظ کرده است. این سابقه و تجربه او را به لحاظ تجربه و فراجناحی بودن در موقعیت برتر قرار می دهد تا مصون از واکنش های منفی باشد.
در دوره ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود (از سال 77 تا 82 ) و سپس از سال 82 تا 84 مشاور وزیر خارجه شد. در این دوره مذاکرات ایران با طرف های خارجی (اروپا) به رهبری حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی آغاز شد. او نقش محوری در پیوستن کشور به پروتکل الحاقی داشت و از طرف ایران سند عضویت را در وین امضا کرد. صالحی رابطه خوبی با رئیس جمهوری و وزیر خارجه وقت ( کمال خرازی ) داشت و دارد.
علی اکبر صالحی وقتی نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین بود
در دولت محمود احمدی نژاد که 180 درجه با دولت قبلی متفاوت بود در سال 88 ابتدا به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی و سپس بعد از برکناری عجیب منوچهر متکی وزیر خارجه وقت در سفر رسمی به سنگال، به عنوان وزیر خارجه جدید 3 سال در این سمت بود. بعد از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری در سال 92 هم به ریاست سازمان انرژی اتمی برگشت و تا آخر دولت یعنی سال 1400 در این جایگاه باقی ماند اما با آمدن سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری از مشاغل اجرایی کناره گیری کرد.
این استاد فیزیک هسته ای با سابقه دو دوره ریاست دانشگاه شریف و قزوین، ماموریت اتمی در آرژانتین، معاون علمی دبیرکل سازمان همکاری اسلامی و استقرار در جده عربستان سعودی (سال 84 تا 88)، نمایندگی ایران در آژانس انرژی اتمی در وین، ریاست سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه، هم اعتبار و جایگاه علمی دارد هم در حوزه های هسته ای و دیپلماسی و سیاست خارجی، چهره شناخته شده و موجه داخلی و خارجی است.
ثانیا صالحی با برنامه هسته ای و سیاست خارجی ایران در 20 سال اخیر پیونده خورده است. وقتی در اوایل دهه ۸۰ اولین بار فعالیت های هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی وارد مرحله غیرعادی شد و اولین مذاکرات و رایزنی های جدی خارجی میان ایران و اروپا کلید خورد او در وین اتریش، نماینده ایران در آژانس و سپس مشاور وزیر خارجه بود. در هر دو جایگاه، از نزدیک با مذاکرات مرتبط بود. در دولت احمدی نژاد بعد از سال ۸۸ و به هنگام مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 رئیس سازمان انرژی اتمی (به مدت یک سال) و سپس از 89 تا سال 1392 وزیر امور خارجه بود اما از مذاکرات هسته ای کاملا دور بود و نقشی در مذاکرات هسته ای سعید جلیلی نداشت.
با این حال بعد از پیروزی حسن روحانی به ریاست جمهوری در سال 1392 و بازگشت به سمت رئیس سازمان انرژی اتمی و آغاز مذاکرات هسته ای به رهبری جواد ظریف، او با مذاکرات ارتباط نزدیکی یافت تا جایی که قبل از دست یابی برجام، وقتی مسائل فنی به مانع اساسی در برابر توافق تبدیل شد رسما به تیم مذاکرات پیوست و در کنار ظریف و عباس عراقچی ماراتن مذاکرات در هتل کوبورگ وین را تا انتهای موفقیت ادامه داد و در پیروزی کسب توافق نقش پررنگی داشت. او با وزیر انرژی وقت آمریکا (ارنست مونیز) به صورت مستقیم مذاکره کرد و توانست مانع فنی را از میان بردارد.
علی اکبر صالحی در دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه بود
سوم، سابقه یک بار موفقیت در کسب مجوز مذاکرات مستقیم ایران و امریکا در سال های قبل است. او وقتی وزیر خارجه بود ( سال 89 تا 92) پیغام عمانی ها برای مذاکرات مستقیم با امریکا را به آیت الله خامنه ای منتقل کرد و توانست موافقت و مجوز رهبری را برای مذاکرات کسب کند.
او در مصاحبه ای گفته بود خود شخصا در نامه ای دستنویس و محرمانه به آیت الله خامنه ای ضمن ارائه پیشنهاد عمانی ها برای مذاکرات مستقیم با امریکا، دلایل خود را برای حمایت از این مذاکرات مطرح و در نهایت در گفتگو با رهبری مجوز مشروط را کسب می کند. این موضوع اما با مخالفت احمدی نژاد رئیس جمهوری و سعید جلیلی دبیرشورای عالی امنیت ملی (مسوول وقت مذاکرات) روبه رو می شود.
مشارکت علی اکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی در مذاکرات برجامی - عکس مشترک با محمدجواد ظریف وزیر خارجه، جان کری وزیر خارجه امریکا و ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا - هتل کوبورگ وین اتریش
او در نهایت موافقت سرد آنها را هم کسب می کند و مذاکرات مستقیم با امریکا (توسط وزارت خارجه) در عمان به طور موازی با مذاکرات سعید جلیلی با گروه 1+5 البته با تاخیر زیاد انجام می شود با این تفاوت که مذاکرات با امریکا موفقیت آمیز بود و امریکایی ها با غنی سازی اورانیوم ایران موافقت می کنند اما مذاکرات سعید جلیلی با گروه 1+5 بی نتیجه تا بهار سال 92 ادامه یافت. موفقیت مذاکرات ظریف بین سال های 92 تا 94 و توافق برجام به میزان زیادی مدیون موفقیت مذاکرات مستقیم ایران – امریکا در عمان است.
به نظر می رسد این گفته های صالحی بیش از هر چیز، پیشنهادی در برابر ناتوانی دولت رئیسی در احیای برجام، حل بحران هسته ای و رفع تحریم ها با وجود گذشت 2 سال از آغاز به کار این دولت است.
پیشنهادی است که مسئله هسته ای ایران به روش جدیدی حل شود. براساس این ایده، در صورتی که ایران و امریکا بتوانند درباره بازیابی روابط دو جانبه تا سطح عادی (و نه بیشتر)، برقراری دوباره روابط و بازگشایی سفارتخانه به توافق برسند؛ حل و فصل برنامه هسته ای ایران هم آسان تر می شود چرا که ایران و آمریکا بدون نیاز به واسطه ها با یکدیگر گفتگو خواهند کرد. همچنین با کنار گذاشتن جنگ سیاسی - اقتصادی و عادی سازی روابط، احتمال حل مسئله هسته ای ایران بیشتر و بادوام تر خواهد بود. بر این اساس، ایران و امریکا نمی توانند در حالت کلی در ستیز و دشمنی باهم باشند اما در یک موضوع مشخص باهم همکاری مستمر و با داوم داشته باشند و در نهایت ستیز کلی، به توافق و همکاری جزئی ضربه می زند و آن را نابود می کند.
علی اکبر صالحی و ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا به هنگام مذاکرات برجامی
براساس اعتقاد صالحی می توان گفت تا زمانی که ایران و امریکا روابط خود را عادی نکنند پرونده هسته ای ایران نمی توان عادی شود و به سرانجام مطمئن برسد. حتی اگر توافقی مثل برجام به دست آید ممکن است به زودی در نتیجه تغییر قوه مجریه در امریکا و رقابت های سیاسی داخل و خارجی امریکا آسیب ببیند و نابود شود اما اگر روابط برقرار و به مرحله همکاری اقتصادی برسد و منافع مشترک اقتصادی دو کشور را پیوند دهد ضربه زدن به آن سخت تر خواهد شد. ضمن اینکه این اتفاق برخلاف منافع اسرائیل و گسترش حضور آن در منطقه خواهد بود. با منطق ضربه زدن به منابع اسرائیل، بهترین گزینه، مذاکرات جامع ایران و امریکا و حتی دست یابی به توافق عادی سازی روابط دو کشور است.
دولت رئیسی از زمان آغاز به کار در سال 1400 تاکنون یعنی به مدت 2 سال موفق به احیای برجام یا رفع تحریم ها نشد بلکه حجم تحریم ها علیه ایران افزایش یافت و به پیچیدگی برنامه اتمی اضافه شد. حتی دولت رئیسی از کسب توافق کوچک و موقت با امریکا بر سر مسائل هسته ای و غیرهسته ای هم ناتوان بود. این در حالی است که رسانه ها به نقل از منابعی در ایران امریکا، اسرائیل خبر داده بودند مقامات ایران و امریکا به طور محرمانه مذاکرات غیرعلنی و اعلام نشده ای را در عمان داشتند و به توافق کوچک نزدیک شده بودند اما توافق نهایی نشد.
ایران و امریکا در دو سال اخیر یک مرتبه نیز به صورت غیرمستقیم و اعلام شده مذاکره داشتند. این مذاکراه غیرمستقیم در تیر ماه 1401 با میانجیگیری قطر و در پایتخت این کشور میان علی باقری معاون وزیر خارجه ایران و رابرت مالی نماینده وقت امریکا در امور ایران انجام شد که بی نتیجه بود.
یکی دیگر از دلایل طرح پیشنهاد صالحی، نگرانی از نتیجه انتخابات بعدی ریاست جموری امریکا (سال 2024) ست. شانس پیروزی جو بایدن در انتخابات آینده، قطعی نیست به ویژه که مشکلات جسمی و روانی او روز به روز بیشتر می شود و شانس او برای پیروزی دوباره در معرض فشار زیادی است. همزمان احتمال پیروزی دوباره دونالد ترامپ روز به روز بیشتر می شود. اگر ترامپ دوباره به کاخ سفید برگردد احتمالا سیاست های قبلی اش در فشار حداکثری علیه ایران را دوباره شروع می کند و دوباره خواهان مذاکرات مستقیم با ایران و کسب توافق جدیدی خواهد شد.
پیام صالحی این است تا وقتی جو بایدن در قدرت است با او مذاکره کنید هم روابط دو جانبه و هم هسته ای و تحریم ها را به مرحله قابل قبول برسانید. هدف از پیشنهاد صالحی حل و فصل همه اختلافات و دشمنی های ایران و امریکا نیست بلکه دست یابی به توافقی حداقلی برای ازسرگیری روابط مستقیم و وجود کانال مستقیم ارتباطی میان دو کشور است.
در این چارچوب، همچنان اختلافات کوچک و بزرگ باقی می مانند اما دو کشور از طریق کانال های مستقیم درباره آنها گفتگو و تلاش می کنند آنها را مدیریت کنند. همانگونه که میان ایران با سعودی، فرانسه و انگلیس هم اختلافات زیادی وجود دارد اما دو طرف به دنبال مدیریت اختلافات هستند. ایران و امریکا از طریق مذاکرات مستقیم و اشتراک منافع می توانند نگرانی های یکدیگر را درک و وارد مدیریت روابط دو طرف شوند. ایران و امریکا درباره عراق و افغانستان منافع مشترک دارند. درباره یمن، سوریه، لبنان، القاعده، داعش، تروریسم و پناهجویان، نگرانی های مشترک یا نزدیک به هم دارند. همه اینها می تواند به نزدیکی دیدگاه های دو طرف کمک کند.
اگر ترامپ دوباره رئیس جمهور شود از نگاه صالحی، دست یابی به توافق هسته ای غیرممکن یا سخت تر خواهد بود چرا که اگر مذاکره کنند در این صورت انتقاد خواهد شد چرا در دوره قبل ترامپ با او مذاکره نشد تا مانع از خروج از برجام شوند. اگر ترامپ رئیس جمهور نشد و چهره تندروتر جمهوری خواه رئیس جمهور شود در این صورت فشارها و سختگیری ها علیه ایران با حجم بیشتری افزایش خواهد یافت.
اگر جو بایدن هم دوباره انتخاب شود و رئیس جمهور بماند در این صورت چون نگرانی از انتخاب دوباره ندارد بعید نیست به مانند اکنون مسئله هسته ای ایران و رابطه با تهران را هزینه رضایت و کسب امتیاز از دیگران چون رابطه با سعودی و اسرائیل و تندروهای جمهوری خواه در امریکا کند یا فشارها و تحریم ها را افزایش دهد.
شاید این گفته صالحی نه صرفا یک پیشنهاد بلکه یک پیش خبر باشد. یعنی میانجیگری های واسطه ها از سوئیس و عراق تا عمان و قطر نتیجه داده و قرار است به زودی ایران و امریکا مذاکرات مستقیم داشته باشند. البته این تنها یک گمانه زنی است. به حال سخنان صالحی را نباید صرفا موضع گیری عادی رسانه ای دانست.
با این حال هم اکنون فرصت خوبی برای مذاکرات ایران و امریکاست. چون هم مذاکرات احیای برجام و رفع تحریم ها با بن بست مواجه شده و هم دولت فعلی آمریکا فعلا امکان یا تمایلی برای افزایش سطح تنش و فشارها علیه ایران ندارد. همچنین با وجود دولت اصولگرا در ایران، اثری از مخالفت و اعتراضات به اصل مذاکرات و نتایج آن و حتی توافق عادی سازی و ازسرگیری روابط میان دو کشور نخواهد بود.
از سوی دیگر توافق جامع با ایران (هسته ای یا کلی) می تواند برای دموکرات ها و جو بایدن امتیاز مثبت به دنبال داشته باشد و این انگیزه مهمی از سوی کاخ سفید است؛ انگیزه ای که بعدا وجود نخواهد داشت.