صبح ساحل نوشت: شلوغی مطبهای شهر بندرعباس و صف طولانی بیماران کلافه آنهم در گرماگرم تیرماه مسئلهای نیست که بشود از آن بهراحتی عبور کرد. نکتهای که به ما یادآوری میکند، نظام درمانی استان معضلات فراوانی دارد، ازجمله نوبتدهی چندماهه، عدم دسترسی به پزشک در مناطق محروم و کمبود شدید پزشک متخصص در هرمزگان. البته که تمامی این مشکلات کشوری است. حتی این روزها نام چندین پزشک حاذق را از مردم بپرسید، میگویند: فلانی سال گذشته مهاجرت کرد یا آن پزشک معروف، بیشتر در کار ساختوساز و مسکن است تا درگیر جراحی و حواشی و قوانین دست و پاگیر.
سامیه طهورنیان: بدون شک وضعیت پزشکی کشور به دلیل سیاستهای نادرست در حال افول است و در نقاط کم برخوردار و محروم این مسئله بدتر است. هماکنون سرانه پزشک در ایران به ازای هر ۱۰ هزار نفر جمعیت ۱۱.۷ نفر است که این تعداد در مقایسه با کشورهای پیشرو در حوزه سلامت به ازای هر ۱۰ هزار نفر بین ۳۰ تا ۵۰ پزشک و حتی در مقایسه با کشورهای منطقه نظیر عربستان، ترکیه، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان بسیار اندک است.
علاوه بر این، محققان میگویند که طبق بررسی، سرانه پزشک متخصص در ایران در سالهای آینده اوضاع خدمات درمانی کشور از این هم وخیمتر میشود. کمبود پزشک سبب شده که در برخی شهرها تجهیزات درمانی و بیمارستانی تا سالها بدون استفاده بماند و مردم مجبور شوند برای دریافت خدمات پزشک متخصص به مراکز استانها مراجعه کنند و حتی برخی درمانگاههای استان نیز تعطیل شوند یا با کمبود شدید دارو دستوپنجه نرم کنند؛ بنابراین میتوان گفت این موضوع باعث ایجاد بازار انحصاری در ارائه خدمات تخصصی، افزایش هزینه خدمات، کاهش کیفیت خدمات، صف طولانی انتظار جهت ویزیت و مفاسدی همچون دریافت زیرمیزی شده است.
از سویی پزشکان تازهکار هم ازنظر مادی با بحران جدی مواجه هستند. حرفه پزشکی یکی از مطلوبترین رشتههای دانشگاهی بوده است که در سالهای اخیر به علت تکمیل ظرفیت مهندسی، این مطلوبیت بیشتر هم شده است، اما اکنون پزشکان جدید ازنظر درآمدی در وضعیت به نسبت بدی قرار دارند. در سالهای اخیر و با رویکردهای محدودکننده وزارت بهداشت، پزشکان تازهکار را در شرایط غیرقابل قبولی قرار داده است.
از سوی متخصصان پزشکی نیز بیانیه مزبور گویاست و در حال حذف پزشکان حاذقی هستند که دولت ازنظر سیاسی یا اجتماعی آنان را نمیپسندد. حذف آنان از بوردهای تخصصی از عجایب است. اینها بالاترین سرمایههای علمی کشور هستند که از ستونهای اصلی این علم گرانقیمت اخراج میشوند. در سطح میانی نیز پزشکان از طریق فشار مالیاتی، کاهش تعرفهها (به قیمت ثابت) و دیگر محدودیتها و بالا بردن استانداردهای درمانی تحتفشار هستند، درحالیکه استانداردهای مدیریتی وزارتخانه آنان و نیز دولت در حال نزول است.
این مجموعه به یأس و ناامیدی تعداد زیادی از آنان منجر شده و مهاجرت بهویژه در کشورهای منطقه برایشان جذاب گردیده است. برخی نیز دلودماغ کار کردن را ازدستدادهاند، اختلال و بروز تقلب در نظام درمانی نیز محصول این وضعیت است. کافی است که یک بررسی فوری شود که تا چه اندازه گرایش به تغییر شغل و مهاجرت یا رواج تقلب در درمان افزایشیافته است؟
نظام بهداشت و درمان کشور یکی از نقاط قوت زیرساختی ایران بوده است که در چند دهه گذشته میتوانست گردشگری درمانی خوبی داشته باشد که نهفقط از حیث درآمد، بلکه اعتباری فراموشنشدنی برای ایران باشد.