۰۴ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۹۶۴۴۲
تاریخ انتشار: ۰۳:۰۰ - ۱۳-۰۴-۱۴۰۲
کد ۸۹۶۴۴۲
انتشار: ۰۳:۰۰ - ۱۳-۰۴-۱۴۰۲

دروازه بان یاغی؛ عشق مال دهه 60 بود !/ همه به خاطر پول ، جز هواداران

دروازه بان یاغی؛ عشق مال دهه 60 بود !/ همه به خاطر پول ، جز هواداران
ماجرای علیرضا بیرانوند دروازه‌ بان یاغی پرسپولیس دیروز بر اخبار سیاسی هم سایه انداخت چه رسد بر خبرهای دیگر و در مصاحبه وکیل او با فوتبال برتر به اوج خود رسید که گفت: عشق مال دهه 60 بود. حالا زندگی خرج دارد!

    عصر ایران- جنبه‌های فرافوتبالی و اجتماعی و حقوقی ماجرای دروازه‌بان یاغی تیم فوتبال پرسپولیس و خبر مذاکره برای پیوستن او به باشگاه رقیب، تمام دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲ را چندان زیر تأثیر خود گرفت که از حیث رسانه‌ای نمی‌توان به آن بی‌اعتنا بود و و تفسیر و تحلیل را تنها به اهل ورزش سپرد.

   داستان این ۲۴ ساعت، شبیه ۲۴ ساعت شنبه قبل شد که گروه واگنر (پیمانکار ارتش سوریه در اوکراین) سر به شورش گذاشت و ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳ را به نام سرآشپزی ثبت کرد که شورید!

   با این نگاه این موارد را می‌توان نقل کرد: 

   نخست و قبل از آن موارد اصلی باید یادآور شد محمد حسین میثاقی -که کم هم در نقد او به خاطر نوع جای‌گزینی‌اش ننوشته‌ایم- انصافا شب موفقی را پشت سر گذاشت. در تمام مدت قابل تحمل بود با خنده‌های به جا.


   اگر معادل فارسی کلماتی چون نوتیس (اخطار/هشدار)، بالانس (توازن) و فول (تمام صفحه) را به کار می‌برد و چند واژه دیگر انگلیسی را هم مدام تکرار نمی‌کرد بی‌نقص بود خاصه طعنه‌ها و تأکیدهایش با طعم استهزا بر آن جمله: «عشق، مال دهه 60» است که منظور طرف این بود که «پول را عشق است» یا فکر نان باش که خربزه است هر چند مخاطب هم به یاد این ضرب المثل می‌افتاد که انگار پول علف خرسه! و اما آن موارد:

 1. باشگاه پرسپولیس، 6 میلیارد اضافه بر قرار‌داد را در زمره تعهدات شمول اخطار قانونی منظور نکرده ولی مشاور حقوقی دروازه‌بان پرسپولیس، آن را هم در نظر گرفته و به همین خاطر 90 درصدِ مدیر عامل با 90 درصدِ وکیلِ بیرانوند تفاوت دارد. 90 درصد اولی از کل 12 میلیارد قرارداد ثبت شده محاسبه شده ولی دومی از 18 میلیارد با پاداش‌ها و به قول خودش آپشن‌ها. در واقع اختلاف بر سر مخرج کسر است نه صورت آن! بر اساس 18 میلیارد 90 درصد پرداخت نشده اما بر پایه 12 میلیارد چرا.

دروازه بان یاغی؛ عشق مال دهه 60 بود !/ همه به خاطر پول ، جز هواداران

   2. درست است که از زبان رییس جمهوری و مقامات هم تعبیر «همت» -به معنی هزار میلیارد تومان- را بسیار می‌شنویم ولی در آنجا بحث بودجه دستگاه‌هایی با ده‌ها هزار کارمند و پروژه های عمرانی در میان است نه دستمزد یک شخص. بله یک شخص. در کشوری که اکثریت جامعه برای بقا در تلاش است عدد 18 میلیارد تومان برای بازی فوتبال بسیار بسیار خیره کننده است منتها باید در نظر داشته باشیم:

   اولا بازیکنان در رقابتی عادلانه به این جایگاه رسیده‌اند و با رانت بالا نیامده‌اند و جای کسی را تنگ نکرده‌اند و دستمزد را باید برای زندگی طی سال‌های پس از فوتبال هم در نظر گرفت. ظاهر آن دو سال است اما پشت سر 20 سال کار کرده و از 35 سالگی به بعد و تا هر وقت زنده باشد هم دیگر نمی‌تواند از طریق بازی درآمد داشته باشد و یک اتفاق می‌تواند به زندگی فوتبالی او پایان دهد.

   ثانیا اگر باشگاه خصوصی باشد و بپردازد اشکال ندارد. چون در قبال خرید خود چشم به سود تبلیغاتی یا انتقال یا کسب درآمد از آگهی و موارد دیگر دارد. مشکل اصلی در دولتی بودن است. ضمن این که سرمایه باشگاه‌ها هم این است و درباره بازیکنان جوان‌تر گاه با انتقال به باشگاهی دیگر هزینه تأمین می‌شود و به چشم سرمایه و قابلیت سودآوری هم باید نگاه کرد نه صرفا دستمزد.

   ثالثا در جامعه طبقاتی فوتبال یکی از زمینه‌های ارتقا برای طبقات فرودست است. علیرضا بیرانوند از پایین‌ترین لایه‌های اجتماعی به این درآمد رسیده و چه بسا اگر دریافتی ارزی در کشوری دیگر داشت با تبدیل آن به ریال بیشتر هم می‌شد.  همین نمونه‌ها فرودستان را امیدوار می‌کند راهی هست. کاری که در کشورهای سرمایه‌داری منحصر به فوتبال نیست و با بورس و بخت آزمایی و طرح ثروت یک نویسنده (جی‌کی رولینگِ هری پاتر) هم امید ایجاد می‌کنند تا فرودستان حس نکنند محکوم به حضور دایمی در طبقه خود هستند.

    با این همه می‌توان حدس زد کسانی دوشنبه شب گریسته باشند یا از تلاش معاش احساس بیهودگی کرده باشند.  نه برای بازیکن که در قیاس با درآمد اندک خود. کما این که جایی خواندم پولی که می خواهند به بیراوند بدهند معادل یارانه 225 هزار ایرانی است. 225 هزار را ضربدر 400 هزار تومان بکنید می شود 90 میلیارد تومان. اما جور دیگر هم می شود دید. پول چند واحد آپارتمان در شمال تهران است که شخص با زد و بند توانسته کاربری را تغییر بدهد و بسازد یا مجوز تعداد طبقه بیشتری بگیرد. یا اگر عدد بزرگ شده به خاطر بالا رفتن دلار است. چون همان گونه که پسته صادراتی قیمت دارد و هر کیلو 10 دلار است بازیکنی در حد بیرانوند هم با تجربه جام جهانی سالی 800 هزار تا یک میلیون دلار می‌ارزد.


3. مدیر عامل پرسپولیس در حالی تهدید به شکایت از استقلال می‌کند که هر دو عملا دولتی‌اند. یکی تازگی‌ها زیر مجموعه وزارت اقتصاد رفته و دیگری هم متعلق به وزارت ورزش. آیا وزیران اقتصاد و ورزش نمی‌توانستند کاری کنند داستان به اینجا نکشد؟ وزارت ورزش متولی ورزش همگانی است و وزارت اقتصاد مأمور تأمین بودجه غیر نفتی و دریافت مالیات. با این حساب پول اضافی‌یی که از پرسپولیس می‌گیرد همان پولی است که وزارت ورزش باید صرف ساخت استخر و ورزشگاه کند و پولی که از استقلال می خواهد بگیرد پول من و شمایی که مالیات می‌دهیم! چرا این تصور ایجاد شده؟ چون هنوز خصوصی نشده‌اند. پس مشکل اصلی جای دیگری است.


4. سال‌ها قبل که عابد زاده دروازه‌بان استقلال به سپاهان رفت و دچار مصدومیت شد و پرسپولیس به او قول درمان داد و او را جذب کرد یکی از بستگان خشم‌گین از این انتقال در آلماتی قزاقستان زندگی می‌کرد و در همان فصل اول حضور وقتی پرسپولیس به قزاقستان رفت او هم در فرودگاه حاضر شد و عابد‌زاده را با عتاب و خطاب شماتت کرد.

  عابدزاده خود در یکی از مصاحبه‌ها این خاطره را به تلخی نقل کرده و گفته بود ایرانیان همه جا هستند و باید مراقب باشیم که دست از سر ما بر نمی‌دارند. بیرانوند به خاطر سوابق قابلیت تبدیل به قهرمان آبی‌ها را ندارد مگر آن که آدم دیگری شود و اگر هم قهرمان آبی‌ها شود پرسپولیسی‌ها او را نخواهند بخشود. از این رو باید دید این فشار را تحمل می‌کند یا نه؟


5. تصور غالب افراد بیرون فوتبال از هواداران، جوانان کم سن‌و‌سال یا حاشیه نشین یا بیکار است اما دیدیم دو هوادار کتک‌خوردۀ هانی کُرده در تمرین استقلال چه آدم‌های جا افتاده و متشخصی بودند.

 مصطفی ملکیان می‌گوید خیلی خوب است که زندگی را بی‌هیچ بهانه‌ای دوست داشته باشیم و مثلا هر صبح از صرف تماشای طلوع خورشید لذت ببریم و شب‌ها به غروب خیره شویم اما اکثریت مردم چنین نیستند وباید به زندگی خود معنی بدهند. دنبال کردن مسابقات فوتبال هم برای بعضی‌ها جنبه معنی بخشی دارد و هواداران توهین شنیده استقلال از این دست به نظر می‌رسیدند. داستان انتقال بیرانوند را باید از منظر احساس هواداران هم تحلیل کرد.


6. کاش همان‌گونه که به سرعت با گروه فشار فوتبال برخورد و سران آنها دستگیر شدند در دنیای سیاست نیز همین اتفاق می‌افتاد و کسانی که سال 74 به سخنرانی استاد مشهور دانشگاه حمله‌ور شدند و حاضران را کتک زدند و صندلی پرت می کردند هم طرد و مجازات می‌شدند نه آن که رییس جمهور وقت به تظلم خواهی ها پاسخ ندهد و در خلوت بگوید زورم نمی‌رسد.دیشب مجری به راحتی درباره سرکرده لیدرهای سابق صحبت کرد ولی در عرصه سیاست این امکان وجود نداشت و هنوز هم ندارد. سال 77 تنها  علیرضا آزمندیان بود که در برنامه تلویزیونی 45 دقیقه از اصطلاح گروه فشار استفاده کرد ولی او هم دیگر نتوانست با همان سبک ادامه دهد.


7. مدیر عامل پرسپولیس می‌گفت ما که شرکت و معدن نداریم تا پول ما را تأمین کنند اما هم او جای دیگر یادآور شد اگر بیرانوند تا پنج‌شنبه صبر می‌کرد 5 میلیارد او فراهم می‌شد. البته شنیده شده هم زمان در حال مذاکره با امیر عابدزاده بوده اند و اقدام بیرانوند واکنش به آن بوده است.

 جدای این وقتی به یک بازیکن می‌توانند ظرف چند روز پول برسانند چرا با مبالغی از این‌دست برای بچه‌های مردم در این تابستان گرم زمین چمن و جای بازی درست نمی کنند؟ چه بسا از بین آنها استعدادهایی هم کشف شود بهتر از بیرانوند. برای باشگاه هم درآمد ایجاد می کنند. مشکل اصلی فوتبال ایران در ساتعدادیابی و کمبود زمین بازی است و گرنه بزرگ ترین بازیکنان ما از همین زمین های خاکی پدیدار شدند.


8. تغییر مکرر مدیران مانع آینده‌نگری می‌شود. از کجا معلوم حجت کریمی با عنوان بی‌معنی «سرپرست مدیر عاملی» ماندگار باشد؟ اگر تعهدی داد و مدیر عامل بعدی نتوانست انجام دهد مسوولیت با کیست و این پول‌ها را دقیقا از کجا تامین می کنند؟

 

                                      واکنش علیرضا حقیقی دروازه بان سابق پرسپولیس به ماجرای بیرانوند

دروازه بان یاغی؛ عشق مال دهه 60 بود !/ همه به خاطر پول ، جز هواداران


9. هضم مبلغ قرارداد این بازیکن با این که نزد هواداران تیم خود محبوب و در تیم ملی واجد جایگاه است برای بینندگان آسان نیست. حالا تصور کنید اعدادی به مراتب بیشتر در قالب بودجه های مختلف عملا نتیجه خاصی در برندارد و کسی هم از جزییات آن باخبر نمی‌شود چه سرنوشتی دارند.


10. شاید پرسیده شود مراد از «عشق مال دهه 60 بود» که سلیمانی مشاور حقوقی دروازه‌بان یاغی گفت چه بود؟ چون به سن وسال او نمی‌خورد. عشق به معنی متعارف البته در دهه 60 چندان رایج نبود و به تعبیر شاعر دهانت را می‌بوییدند تا مبادا گفته باشی دوستش داری! اما اگر حضور بی‌ریای جوانان در جبهه ها منظور است بله. یا دولتی که رییس و وزیران آن مثل مردم عادی زندگی می‌کردند هم بله. با این نگاه عشق در جریان بود.


  فوتبالیست‌هایی هم داشتیم که مثل عباس کارگر با وانت پیکان سر زمین می‌آمدند. در استقلال حمید فرزام‌نیا ماشین داشت: یک رنو 5 و چند بازیکن دیگر استقلال با او از آزادی بازمی‌گشتند و چون رضا احدی یک مغازه کوچک به نام کرنر در پاساژ سرخه بازار ونک داشت خیال می‌کردیم خیلی پول‌دار است!

البته پول زیادی هم در کار نبود وگرنه تا راه بازی در کشورهای خلیج فارس باز شد بازیکنانی مثل درخشان و چنگیز و محمدخانی رفتند و اینآخری ترجیح داد عشق را در زمین واقعی آن دنبال و مکرر کند!


  وجه شگفت انگیز قضیه این است که فوتبالیست از زبان وکیل می‌گوید عشق کیلویی چند و موکل چند میلیارد باقی‌مانده را می‌خواهد. اخطار می‌دهد و بعد فسخ می‌کند  و بی اختیار به یاد هزاران کارگر می‌افتی که ماه‌ها حقوق نمی‌گیرند و نگران‌اند کارفرما اخراج‌شان کند و سندیکایی هم ندارند چه رسد به تریبون تلویزیون. حتی میلیون‌ها کارمند که به خاطر حفظ شغل خود به تبدیل اداره به سربازخانه یک ماه تن دادند. چون همین آب باریکه را هم به سختی به دست آورده اند و قلیلی هم آب باریکه را به نهری بدل ساخته‌اند.


     با این همه چون بر پایه این باور که عدالت تنها با مرگ متجلی می‌شود و همه در این که می‌میرند یک‌سان می‌شوند نیاز به طرح این پرسش نیست که پس کو عدالت ادعایی؟


  اما جدای این در نظر داشته باشیم مدیر عامل یا سرپرست مدیر عاملی هم حقوق و مزایای خود را می‌گیرند و به بهانه‌های مختلف به سفرهای خارجی می‌روند. برای رسانه ها هم سوژه است و میثاقی هم ابایی از شنیدن طعنه‌های جای فردوسی‌پور نشستن ندارد و دستمزد خود را دریافت می‌کند اما آن‌که همچنان بر سر عشق و عاشقی مانده و به جرم شعار علیه سرپرست مدیرعاملی و برای اثبات اخلاق با حمایت از ساپینتو و تقبیح اتهام کریمی کتک هم می‌خورد و باز پای کار است هوادار است.


   شگفتی ماجرا در همین آخری است وگرنه دیگران همه منتفع و اگر هم عاشق بوده‌اند فارغ شده‌اند... 

ارسال به دوستان
نظرسنجی
موافق مذاکره ایران با دولت ترامپ با هدف تنش زدایی از روابط تهران - واشنگتن هستید؟