عصر ایران؛ سروش بامداد- اصولگرایی رادیکال ایرانی اشتهای غریبی دارد. حتی وقتی دولت و وزارت ارشاد را در اختیار گرفته باز دوست دارد شبکه نمایش خانگی هم زیر نظر صدا و سیما باشد. چرا؟ چون بر این باورند که کلش واسه ماست؟ باقی چه؟ بقیه برگ چغندرند انگار!
با این اوصاف چرا در قضیه جواد نکونام کوتاه آمدند و یکی از خودشان را سرمربی تیم فوتبال استقلال نکردند؟
چرا ارزشگرایان مدعی از پذیرش مسؤولیتهایی که عملکرد آنان در مقابل چشم مردم است سرباز میزنند و در این یک فقره به تخصص و محبوبیت و مقبولیت بها میدهند و جاهای دیگر تره هم خرد نمیکنند؟
ممکن است بگویید در اینجا هم گاه به تعهد بیش از تخصص بها میدهند. کما این که سرمربی کنونی تیم ملی فوتبال خودی است. جداً؟ پس آن چهل سال که یک بار گفت چه بود؟
یا شاید گفته شود محمد مایلیکهن چه؟ ولی او احمدینژاد فوتبال است. مطیع کامل نیست و ناگهان بازی را بر هم میزند. مضافا به این که تجربه خوبی از صراحت فوتبالیهای باورمند اما رک مانند دادکان ندارند. چون بعدتر به منتقد تبدیل میشوند. پس منظور اصولگرایان سنتی مثل دادکان و مایلیکهن نیست. این است که چرا یکی مثل وحید جلیلی برای فوتبال پیدا نمیکنند؟ یعنی همانگونه که در تلویزیون کاراکتر تازه خلق کرد تا جای مدیری و رامبد و عادل و رشیدپور و علی ضیا بنشینند در فوتبال هم میدان را از قبلی ها بگیرند.
چون شکستهای فوتبالی را نمیتوان پنهان کرد و ابعاد سیاسی و امنیتی هم دارد این فوتبال و به هدف بیشتر اهمیت میدهند تا کسی که به آن مسیر رسانده است. این که در جام ملتهای آسیا قهرمان شویم مهم است نه این که با کی؟ اگر با کیروش شد فبها با او. اگر نشد با قلعهنویی.
حال آنکه اگر تیم را بدهند دست آدمی در فوتبال که مثل کمدین/ مجری/ نویسنده/ گوینده/ مفسر/ تحلیلگر یعنی آقای شهبازیِ سید خندان و پاورقی باشد و ببازیم آبروریزی میشود. ریزش مخاطبان تلویزیون را اما میتوانند انکار کنند.
مضافا به این که در عرصه ورزش امکان نقد عیان و عریان هست. همین روزها دیدیم که سرمربی سابق (مایلیکهن) هر چه از دهانش درآمد نثار سرمربی فعلی (امیر قلعهنویی) کرد و اتفاق خاصی هم نیفتاد.
در عرصه اقتصاد ملت زیر فشار تورم له میشود و آقای رییسی ادعا میکند تورم را مهار کردهایم. شبکه نمایش خانگی را به صدا و سیما میدهند و این سرگرمی را از مردم میگیرند و خیال میکنند پای سریالهای دو ریالی مینشینند و عصر حجر است و گزینه دیگری غیر از تولیدات پیمان خان و وحید جان ندارند اما استقلال و پرسپولیس که شوخی نیست. میلیون ها هوادار در جامعه دارند و هر هفته دهها هزار نفر در استادیوم می توانند اظهار لطف کنند با الفاظ زیبا. پس باید حواسشان باشد و انصافا هم هست.
اگر غیر این بود شک نکنید برای فوتبال هم یکی مثل وحید جلیلی در سیما یا مهرداد بذرپاش در صنعت پیدا میکردند و مینشاندند روی نیمکت مربیگری استقلال یا در پرسپولیس جای یحیا. عجالتا با امیرخان دلخوشاند و او هم بخشی از انقلابیگری مورد نظر را با نبستن کراوات و خدا را شاکرم، خدا را شاکرم و نقد بیگانگان و حمله به عادل فردوسیپور و تلخی ذاتی تأمین میکند ولو قبلا جملهای گفته باشد که گمان میرفت از دایره بیرون افتاده است.
همین فوتبال خوب است. این که جاهای دیگر می توان به تمام خواست های سازمان های بین المللی تن نداد ولی در فوتبال وقتی میگویند دست کم در بازی ملی باید زنان هم بیایند نمایشی هم شده چند ده خانم روی سکوها مینشینند. 20 سال است که البته دارند زیر ساخت فراهم می کنند!
دیدیم مشکل جواد نکونام هم به هر حال حل شد. راست یا ناراست گفتند علیرضا دبیر وساطت کرده تا آبروی خدشه دیده او هم ترمیم شود و دست کم در کشتی کسی را با معیارهای لازم داشته باشند.
فوتبال زیر ذرهبین است. یگانه امتیاز صدا و سیما بر رقباست. توجه عام و خاص به آن است. مربی خارجی بیاورند این وضعیت و بلبشوی مدیریتی را تحمل نمیکند و مثل ساپینتو دیوانه میشود از این که یک باشگاه هی مدیر عوض میکند و هی در پرداخت بدقولی میکند و سر به جنون میزند. داخلی هم باید مقبول باشد و تماشاگر دیگر امثال پرویز خان مظلومی را پس می زند خاصه این که در قضیه فتحالله زاده در شب خصوصی سازی سوخت. پس اولا گزینه های داخلی محدودند و ثانیا در این فقره فقیرند.
در فوتبال هم اگر امکان تولید وحید جلیلی باشد زیر بار نکونام و یحیا نمیروند اما عجالتا چارهای جز این نیست هر چند به قول سهراب: زندگی یعنی عجالتا!