عصر ایران - شهردار تهران برای شرکت در یک نشست مرتبط با مدیریت شهری به بروکسل دعوت می شود. سپس جریان های سیاسی بلژیک از مقامات بروکسل و وزارت خارجه کشورشان انتقاد می کنند که چرا از شهردار پایتخت ایران و نیز یک شهردار از روسیه برای شرکت در این اجلاس دعوت شده است؟
بعد از این انتقادات، وزیر محلی بروکسل، مسوولیت این اتفاق را به عهده می گیرد و استعفا می کند و هم اکنون نیز وزیر خارجه بلزِک برای استعفا تحت فشار است.
البته که دعوت از شهرداری رسمی یک شهر برای شرکت در اجلاس مرتبط با شهرداری، امری عادی است و بلژیکی ها دارند زیاده روی می کنند ولی جدا از جوسازی نامتعارف آنها درباره این دعوت - ولو مدعو، علیرضا زاکانی باشد - می توان این ماجرا را یک "نشانه" و یک "هشدار" دانست:
"نشانه" است از آن لحاظ که موقعیت نه چندان مطلوب کشورمان را دستکم در جهان غرب به تصویر می کشد. این که یک مقام رسمی پایتخت بلژیک، به خاطر پذیرایی از یک مقام رسمی پایتخت ایران در وضعیتی قرار بگیرد که گویا جرمی مرتکب شده و خودش هم بپذیرد و استعفا کند، نشان می دهد که چقدر جایگاه ما دچار ضعف شده است که یک دعوت عادی از ما برای یک نشست عادی، به چنین پیامدی منجر می شود.
حالا ممکن است بگویند غربی ها دارند تبلیغات ضد ایرانی می کنند و لابی صهیونیسم چنین کرد و اپوزیسیون چنان! گیریم که همه این ها درست باشد - که هر کدام در مرتبت خود درست است - ولی فارغ از علت و مقصر، نتیجه و خروجی همین است که می بینیم: تصویری نامناسب از ایران!
آیا کسانی که بر مصدر امور نشسته اند نباید یا نمی خواهند فکری به حال برند تضعیف شده ایران بکنند؟
باور کنید مردم ایران خسته شده اند از بس که کشورشان در جهان "غیرعادی" تصور می شود.
هی هم نگویید این گونه نیست و ببینید در ونزوئلا چقدر تحویل مان گرفتند تا شیعیان پاکستان دل شان می لرزد برای ایران. ونزوئلا و کوبا و پاکستان و عراق جای خود را دارند و آمریکا و اروپا و کانادا و استرالیا و ژاپن و چین هم جای خود.
نمی توان که بخش قدرتمند و ذی نفوذتر جهان را به هوای چند کشور کم اثر رها کرد کما این که برخی صاحب نامان کشورمان وقتی نیاز به معالجه در خارج دارند، مثلاً به لندن می روند نه کاراکاس.
و صد البته تقویت رابطه با همین کشورهای ضعیف تر نیز، بخشی از دیپلماسی است که باید انجام شود.
اما "هشدار" از آن جهت است که در این ماجرا، نام ایران در کنار نام روسیه قرار گرفته است و منتقدان گفته اند که چرا علاوه بر ایران، هیاتی هم از شهرداری کازان روسیه دعوت شده بود؟
این نگرانی وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور، تبعات جنگ روسیه و اوکراین گریبانگیر ایران شود و در صورت شکست روسیه در جنگ یا توافق هایی مبتنی بر غرامت و ... پای ایران را هم به میان بکشند و بگویند چون تجهیزات ایرانی به طرف متجاوز فروخته شده بود، باید بخشی از غرامت نیز از جیب ملت ایران پرداخت شود (هر چند خود غربی ها در جنگ 8 ساله عراق علیه ایران، انوع تجهیزات نظامی را به عراق متجاوز فروختند ولی استانداردهای دوگانه آنها، مانند چاقویی است که دسته خودش را نمی برد!).
به روسیه نیز نمی توان اعتماد کرد و گفت که اجازه نخواهد داد متحد امروزش به خاطر روابط کنونی، در آینده دچار مشکل شود. همین الان هم روسیه که محتاج حمایت ایران است و از تجهیزات ایرانی (که مسوولان تهران می گویند قبل از جنگ فروخته شده اند) بهره می برد، حاضر نشده هواپیمای جنگی سوخو 35 به ایران بفروشد و همین دیروز یک روزنامه اسرائیلی هم مدعی شد که تل آویو و مسکو توافق کرده اند که اسرائیل به اوکراین سلاح ندهد و روسیه هم به ایران.
معلوم نیست ادعای این روزنامه اسرائیلی چقدر درست است ولی دستکم تا الان این گونه بوده و روس ها از فروش تجهیزات جدی نظامی به ایران و از جمله سوخو 35 که نیاز استراتژیک ایران است، خودداری کرده اند.
هشدار این است که هر اندازه در ماجرای تجاوز روسیه به اوکراین، نام ایران در کنار طرف متجاوز تکرار شود، هم به برند آسیب دیده ایران، لطمات بیشتری وار می شود و هم ایران را شریک تاوانی می کند که احتمالا روسیه در آینده بابت تجاوزگری خود باید بپردازد.
البته شاید هم تحلیل جدی مسوولان کشورمان این است که روسیه برنده مطلق جنگ خواهد شد و بعد از آن و بر خلاف همه تاریخ، نیکوسرشت خواهد شد و همراهی ایران را قدر خواهد دانست و جبران خواهد کرد و تهران شریک غنائم خواهد بود!