تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم…
تو با بال پروانه ی من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده ، باخانه ی من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران
تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟