عصر ایران؛ اهورا جهانیان - زلاتان ابراهیموویچ با دنیای فوتبال وداع کرد. خبری که دیر یا زود باید آن را میشنیدیم. ایبرا شب گذشته پس از پایان بازی میلان و ورونا، در مراسمی باشکوه، در حضور پائولو مالدینیِ بزرگ، در حالی که بسیاری از تماشاگران میلانی اشک میریختند، به تاریخ فوتبال پیوست.
میلانیها از زلاتان خاطرات خوبی دارند. وقتی که گواردیولا در بارسلونا با ایبرا قهر کرده بود و او را در ترکیب بارسا قرار نمیداد، زلاتان به عنوان یار قرضی راهی میلان شد و در این تیم خوش درخشید. همین باعث شد که او کلا از بارسا به میلان برود و یکسال دیگر نیز برای میلان بازی کند.
در آن دو سال، او هیجان گلهای متفاوتش را به تماشاگران میلانی هدیه کرد. در سه سال و نیم اخیر هم زلاتان برای میلان بازی کرد. با اینکه هنگام حضور دوبارهاش در میلان 39 ساله بود، ولی مجددا توانست در این تیم حضور موثری داشته باشد.
شاید مهمترین کار زلاتان برای میلان در دو سال اخیر، احیاء شخصیت میلان بود. او به سهم خودش نقش مهمی در بازگشت اعتماد به نفسِ از دست رفتۀ آث میلان داشت. با اینکه در مقاطع مهمی آسیبدیده هم بود. حضور او مایۀ قوت قلب جوانان میلانی و تقویت روحیۀ جنگجویی آنها بود.
ساندرو تونالی، هافبک میلان، که دیشب برای رفتن زلاتان میگریست، پس از مراسم خداحافظی ایبرا به خبرنگاران گفت: «من چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. او سرشار از انرژی و انگیزه بود و میل به پیروزی بالایی داشت. زلاتان حتی برای از دست دادن یک بازی تمرینی هم دیوانه می شد و برای همیشه در یاد ما خواهد ماند. او بازیکن خاصی بود. او میداند که چه میراث مهمی از خود به جای گذاشته است.»
میراث دیگری زلاتان، شاید ارتقای موقعیت بازیکنان قدبلند در دنیای فوتبال بود. زلاتان ثابت کرد که بازیکن قدبلند میتواند تکنیک و سرعت بسیار بالایی داشته باشد و در گلزنی قهار باشد. لازم نیست همۀ ستارگان فوتبال مثل مسی و ماردونا و پله قدکوتاه باشند. از این حیث، لواندوفسکی و بویژه ارلینگ هالند دنبالهرو زلاتان بودهاند. بویژه هالند که گلهای عجیب زلاتانوار هم میزند، گویی که میراثدار ایبرا است.
زلاتان ابراهیموویچ دیشب در حالی که 42 سال و 8 ماه و یک روز از عمرش میگذشت، از مستطیل سبز به تاریخ فوتبال پیوست. بعید است که او به دنیای مربیگری روی بیاورد. او عصیانگرتر از آن است که بتواند بهقاعده رفتار کند و مربی شود. بنابراین احتمالا دیگر زلاتان را در میادین فوتبال، یعنی حتی در کنار زمین مسابقه، نخواهیم دید.
زلاتان بیش از 500 گل باشگاهی و ملی زده و از این حیث یکی از برترین مهاجمان تاریخ فوتبال است. او مهاجمی قدبلند اما بسیار تکنیکی بود. و البته سرزن و شوتزن قهاری بود. تکواندوکاری بود که در خط حملۀ تیم ملی سوئد و بهترین باشگاههای فوتبال اروپا، گلهایی عجیب و منحصر به فرد به ثمر رساند.
ایبرا در سوئد به دنیا آمده است ولی مادرش کروات بود و پدرش بوسنیایی. هنگامی که باید انتخاب میکرد که در تیم ملی کدام کشور بازی کند، طبیعی بود که بوسنی و هرزگوین انتخاب مناسبی برایش نبود. شاید اگر به کرواسی میرفت، در سطح ملی موفقیتهای قابل توجهی نصیبش میشد. به ویژه اینکه در سال 2001 که زلاتان اولین بازی ملیاش را انجام داد، کرواسی تیم سوم جام جهانی بود.
اما زلاتان ترجیح داد برای تیم ملی سوئد بازی کند. او در سوئد به دنیا آمده و بزرگ شده بود. وطن یعنی زادگاه و پرورشگاه آدمی. زلاتان با اینکه شکل و شمایلش سوئدی نبود، اما در سوئد بالیده بود و به عرصه رسیده بود. اینکه مادرش کروات بود، دلیلی کافی برای حضورش در تیم ملی کرواسی نبود.
هر چه بود، زلاتان سوئد را انتخاب کرد و با این انتخاب، حضور در فینال جام جهانی 2018 را از دست داد. به جای او، ماریو مانژوکیچ مهاجم قدبلند کرواسی در آن فینال بود.
اما او برای سوئد حدود دو دهه جانانه بازی کرد و بسیاری از ما امروزه تیم ملی سوئد را در دو دهۀ اخیر با گلهای دیدنی زلاتان به یاد میآوریم. گل شگفتانگیز او به بوفون در آخرین بازی گروهی یورو 2004 و نیز آن گل استثناییاش به تیم ملی انگلیس، که قطعا در تاریخ فوتبال بینظیر است.
زلاتان در 116 بازی 62 گل برای تیم ملی سوئد به ثمر رساند. او معمولا با سوئد در دور گروهی یا در اولین مراحل حذفی جام جهانی و جام ملتهای اروپا حذف میشد، ولی گلهای تماشاییاش برای تیم ملی سوئد، که بسیاری از آنها حتی در مسابقاتی غیر از جام جهانی و جام ملتهای اروپا به ثمر رسیدند، محض فوتبال و فوتبال محض بود. لذا فوتبال در قرن بیست و یکم با گلهای ملی و باشگاهی زلاتان بیشتر شد.
افتخار مهم است و زلاتان هم افتخارات فردی و باشگاهی زیادی دارد. اما فوتبال فراتر از افتخار است. فوتبال یعنی زندگی و جنگندگی و خلاقیت و زیبایی. و زلاتان سرشار از این همه بود. جرج بست هم افتخارات ملی مهمی نداشت، ولی تکنیکیترین بازیکن تاریخ اروپا است. زلاتان مثل بست، فوتبال را زیباتر کرد. همین کافی است که سپاسگزار و قدردان 24 سال حضور او در میادین فوتبال باشیم.
بسیاری از فوتبالدوستان جهان، ازتماشاگران مالمو و آژاکس و یوونتوس و اینترمیلان و آث میلان تا پاریسیها و منچستریها و انبوه کسانی که طی 24 سال اخیر مسابقات این تیمها را تماشا میکردند، با زلاتان از فوتبال لذت بردند. بدون قصد تخفیف، باید گفت که افتخارات ملی رودی فولر و یوری ژورکائف بیشتر از زلاتان است، ولی زلاتان قطعا بیش از این دو ستارۀ آلمانی و فرانسوی در خاطر عاشقان فوتبال باقی خواهد بود.
زلاتان در 18 سالگی بازیکن باشگاه مالمو سوئد شد. دو سال بعد به آژاکس پیوست و از 35 گلی که طی سه سال برای آژاکس زد، آن گل مشهورش که از بیرون محوطۀ جریمه، در فضایی بسیار تنگ، مدافعان حریف را یکی یکی دریبل کرد و دروازهبان را هم محو کرد، فراموشنشدنی است.
زلاتان در سال 2004 به یوونتوس پیوست و طی دو سالی که برای این تیم بازی کرد، در سال اول موفقتر بود. با سقوط یووه به دستۀ دوم، زلاتان به اینتر رفت و از 2006 تا 2009 طی 88 بازی 57 گل برای اینترمیلان زد.
ستارۀ سوئدی در سال 2009 در ازای دریافت 9 میلیون یورو در سال، به بارسلونا پیوست ولی گواردیولا او را نپسندید. شاید اگر او و گواردیولا الان به پست هم میخوردند، میتوانست در تیم پپ بازیکن اصلی باشد ولی در آن دوران، گواردیولا به بازیکنان قدبلند و سرزن اعتقادی نداشت.
کینۀ گواردیولا هیچ وقت از دل زلاتان بیرون نرفت چراکه ایبرا معتقد بود گواردیولا رفتار بزدلانهای با او داشته و حاضر نشده صریحا به او بگوید به درد تیمم نمیخوری. خلاصه زلاتان در سال 2010 به میلان رفت و سال بعدش را هم، چنانکه گفتیم، برای میلان بازی کرد. او طی این دو سال در 61 بازی 42 گل برای میلان به ثمر رساند.
موفقیت او در گلزنی برای اینتر و میلان، نشان داد که او برخلاف گلزن قهاری مثل ژان پیر پاپین، در فوتبال به شدت دفاعی ایتالیا نیز میتواند گلیمش را به تمامی از آب بیرون بکشد.
زلاتان از سال 2012 به مدت چهار سال برای پاری سن ژرمن بازی کرد و احتمالا بهترین دوران فوتبالش را در پاریس سپری کرد. او طی 122 بازی 113 گل برای پاری سن ژرمن به ثمر رساند و همین آمار بالا، یکی از دلایل حضور او در جمع برترین مهاجمان تاریخ فوتبال شده. کافی است به یاد بیاوریم که رونالدینیو در پاری سن ژرمن 55 بازی داشت و فقط 17 گل زد. مسی نیز در 58 بازی برای پاری سن ژرمن فقط 22 گل زد.
ایبرا در 2016 به منچستریونایتد پیوست و از همکاری با مورینیو استقبال کرد. عکس مشهور او و مورینیو و گواردیولا در بازی تاریخی اینترمیلان و بارسلونا در سال 2010، در حالی ثبت شد که زلاتان برای پپ بازی میکرد ولی همان موقع هم مورینیو را به گواردیولا ترجیح میداد.
با این حال منچستر مورینیو تیم روبراهی نبود و زلاتان هم در 33 بازی فقط 17 گل زد. ایبرا سپس به لسآنجلس گالاکسی آمریکا پیوست در 56 بازی طی یکسال، 52 گل زد و با کیسهای پر از پول به میلان برگشت.
زلاتان در سه فصل و نیم اخیر 64 بار برای میلان به میدان رفت و 34 گل هم برای این تیم به ثمر رساند. آماری بهتر از یک گل در هر دو بازی، در سنین 39 تا 42 سالگی.
زلاتان به غیر از گواردیولا، از کاوانی و کریس رونالدو هم بدش میآمد! کاوانی رقیب او برای کسب عنوان مهاجم اصلی پاری سن ژرمن بود و این دو نفر یکدیگر را درک نمیکردند. یا شاید هم درک میکردند و به همین دلیل در حالی که در یک تیم بودند، دشمن همدیگر هم بودند.
ولی قصۀ رونالدو جدیتر است. زلاتان به دلیل رقابت مسی و رونالدو هیچ وقت نتوانست توپ طلا را ببرد. او مسی را مستحق جایگاهی که در دنیای فوتبال به دست آورده میدانست، اما رونالدو را بازیکنی میدانست که نان حضور در رئال مادرید را خورده و رئیس این باشگاه، فلورنتینو پرز، چند توپ طلای اضافی برای رونالدو جور کرده است.
زلاتان زیاد هم بیراه نمیگفت. رونالدو اگر در رئال نبود، بعید بود چهار توپ طلا به تک توپ طلای دوران نخست حضورش در منچستریونایتد اضافه شود. ولی مسی هم یکی دو توپ طلا زیادی برد در دهۀ اخیر. اما زلاتان با مسی مشکلی نداشت و به همین دلیل نمیخواست چیزی علیه مسی بگوید.
زلاتان خودبین و خودشیفته بود و خودشیفتگیاش را پنهان نمیکرد. ستارهای مثل او قطعا رونالدوی مغرور و متکبر را خوش نداشت. بویژه اینکه دوئل جانانۀ این دو نفر در بازی پلیآف جام جهانی 2014، با پیروزی 3 بر 2 رونالدو بر زلاتان تمام شد.
در آن بازی، یکی از دو تیم پرتغال و سوئد میتوانست به جام جهانی برود. زلاتان دو گل برای سوئد زد ولی رونالدو 3 گل زد و پرتغال به جام جهانی رفت. از همانجا کینۀ رونالدو در دل زلاتان جا خوش کرد. با این حال ادبیات زلاتان را نباید زیاد جدی گرفت. او احتمالا فقط از گواردیولا عمیقا آزردهخاطر بود. باقی حرفهایش در نقد این و آن، در حکم نمک دنیای فوتبال بودند.
زلاتان پس از یورو 2016 از تیم ملی سوئد خداحافظی کرد و حاضر نشد در مسیر راهیابی به جام جهانی 2018 برای سوئد بازی کند؛ ولی وقتی که سوئد به جام جهانی رفت، نظرش عوض شد و خواست به تیم ملی برگردد، اما مربی سوئد ترجیح داد بدون او به روسیه برود. او در روزهای سخت در کنار تیم نبود، ولی نکتۀ مهمتر این بود که حضورش وزنهای بود که تعادل تیم را به هم میزد.
زلاتان شیفتۀ رونالدوی برزیلی بود. شاید رونالدو نازاریا تنها انسانی بود که زلاتان از موضع پایین به او نگاه میکرد. دوران درخشش رونالدوی برزیلی، جامهای جهانی 1998 و 2002 بود. زلاتان در آن دو جام جهانی 17 ساله و 21 ساله بود. بنابراین حق داشت ستارۀ برزیلی را از موضعی پایین و پرتحسین تماشا کند.
دیشب، در مراسم خداحافظی زلاتان، وقتی که پائولو مالدینی ستارۀ سوئدی را در آغوش کشید، عجب لحظهای رقم خورد! این هم از خوشبختی زلاتان بود که در آغوش بهترین مدافع تاریخ فوتبال، فوتبال را وداع گفت. بیست سال قبل، روبرتو باجو هم پائولو مالدینی را در آغوش کشید و از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
مهربانی مالدینی و اشکهای مردم میلان، زلاتان مغرور را هم به گریه انداخت. و چرا نباید میگریست؟ او دیگر هیچ وقت در آن مستطیل جادویی، در برابر انبوهی از تماشاگران، هنرنمایی نخواهد کرد. به قول نیچه:
«خودبینان را همه بازیگرانی نیکو یافتهام. بازی میکنند و دوست دارند که تماشا کنندِشان.در جانِشان جز این خواست چیزی نیست. چه کس ژرفای فروتنیِ مردِ خودبین را تمام تواند سنجد؟ او میخواهد از شما ایمانداشتن به خود را بیاموزد. خوراکِ او از نگاههای شماست. او از کفِ شما ستایش میخورد. اگر فضیلتِ راستین فضیلتی باشد ناخودآگاه؛ باری، خودبین از فروتنیِ خویش آگاه نیست!»
زلاتان ابراهیموویچ نیز خودبینی فروتن بود. هم از این رو دیشب چنان کودکانه گریست. او برخلاف باجو، برای رفتن همیشگیاش گریست... گریست و برای همیشه رفت...