همشهری آنلاین نوشت: مرد جوانی که با دختران دمبخت در فضای مجازی طرح دوستی میریخت و به آنها وعده ازدواج میداد، به دام افتاد.
نخستین شکایت از این مرد اواخر اسفند پارسال مطرح شد. شاکی دختر جوانی بود که در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چندی پیش با پسر جوانی بهنام فرزاد در یکی از شبکههای اجتماعی آشنا شدم. او شماره تلفنم را گرفت و چندبار همدیگر را دیدیم. در نهایت فرزاد پیشنهاد ازدواج داد و گفت که قصد آمدن به خواستگاری من را دارد.
شاکی ادامه داد: ما چندبار با هم به سینما و رستوران رفتیم تا اینکه پس از آخرین ملاقاتمان وقتی در راه بازگشت به خانه بودم، فرزاد با شگردی خاص، طلاهایم را به سرقت برد.
وی گفت: فرزاد خودش را طلافروش معرفی کرده بود و چندی قبل از من خواست تا طلاهایم را برای سرمایهگذاری در اختیار او قرار بدهم. من از همه جا بیخبر طلاهایم را در کیفم قرار دادم و فرزاد به بهانه اینکه میخواهد کنار خیابان پارک کند از من خواست تا از ماشین پیاده شوم و به مغازه طلا و جواهر فروشی او در پاساژ بروم.
وی ادامه داد: او با این ترفند، کیفم را که پر از طلاهایم بود، به سرقت برد و فرار کرد. من هم تمام مغازههای پاساژ را رفتم و متوجه شدم که هیچکس فرزاد را نمیشناسد. بعد هرچه به موبایلش زنگ زدم جوابم را نداد و آنجا بود که متوجه شدم مرد شیاد با این ترفند فریبم داده تا طلاهایم را به سرقت ببرد.
با شکایت دختر جوان، تحقیقات مأموران برای شناسایی و دستگیری خواستگار سارق شروع شد. مأموران در ادامه متوجه شدند که مرد جوان با ترفندهای مختلف از چند
دختر دم بخت دیگر هم سرقت کرده است. بررسیها نشان میداد که فرزاد در فضای مجازی، دختران جوان را فریب داده و با آنها طرح دوستی میریخت. سپس به آنها پیشنهاد ازدواج میداد و در قرارهای ملاقات دست به سرقت کارت عابربانک، پولها و طلاهایشان میزد.
کارآگاهان در ادامه و با بررسی دوربینهای مداربسته تصویری از متهم بهدست آوردند و با انجام اقدامات اطلاعاتی و پلیسی، وی را دستگیر کردند. با بازداشت متهم مشخص شد که اسم واقعی او مهدی است و وی در بازجوییها به سرقت از دهها دختر دمبخت با این شگرد اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت.
به خاطر مهریه
خواستگار قلابی میگوید بهخاطر پرداخت مهریه همسرش و جلب رضایت او تبدیل به سارق حرفهای شده اما بهشدت نادم و پشیمان است.
*به خاطر مهریه، تبدیل به یک مجرم شدی؟
میخواستم رضایت همسرم را جلب کنم اما خودم را گرفتار کردم.
*چطور ایده فریب دختران به ذهنت رسید؟
در زندان یاد گرفتم، همسرم بهخاطر مهریه و سفتههایی که از من داشت شکایتی علیه من مطرح کرد و مرا به زندان انداخت. در آنجا زندانیان به من آموزش سرقت دادند و گفتند فقط با دزدی میتوانم مهریه همسرم را بپردازم و سفته هایم را از او بگیرم اما اشتباه کردم و پروندهام سنگینتر شد.
*با چه شگردی از دختران دم بخت سرقت میکردی؟
با آنها در فضای مجازی آشنا میشدم و طرح دوستی میریختم. برای جلب اعتمادشان خودم را طلافروش یا تاجرمعرفی میکردم. سپس با دختران قرار ملاقات میگذاشتم و از آنها خواستگاری میکردم. مرحله آخر اجرای نقشه بود که ترفندهای مختلفی برای سرقت داشتم؛ معمولا به بهانه سرمایهگذاری و یا تعویض طلاهایشان، نقشه سرقت طلاهایشان را عملی میکردم.
در بعضی مواقع هم طعمه هایم را بیهوش میکردم و یا به بهانه پارک کردن ماشین از آنها میخواستم پیاده شوند و سپس کیفشان را به سرقت میبردم. گاهی هم با تهدید چاقو، نقشه دزدی را عملی میکردم. حتی کارتهای عابربانکشان را هم برمیداشتم و حسابشان را خالی میکردم.
*رمز کارتهایشان را داشتی؟
معمولا قبل از اجرای نقشه و در قرار ملاقاتهای قبلی، آنها را برای خرید به مغازه میبردم و رمز کارتهایشان را بهخاطر میسپردم. بعد از سرقت هم با کارتهایشان، سکه میخریدم تا به همسرم بدهم.
*از چند دختر با این ترفندها سرقت کردی؟
فکر میکنم بالای ۱۰، ۱۲ نفر.