۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۸۹۹۶۴
تعداد نظرات: ۱۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۵ - ۲۱-۰۲-۱۴۰۲
کد ۸۸۹۹۶۴
انتشار: ۱۶:۳۵ - ۲۱-۰۲-۱۴۰۲

3 نکته درباره نمایشگاه کتاب تهران / از بنر حجاب تولستوی تا انبوه غرفه های دولتی و خاص

3 نکته درباره نمایشگاه کتاب تهران / از بنر حجاب تولستوی تا انبوه غرفه های دولتی و خاص
شعار نمایشگاه "آینده خواندنی است" ... پس چرا مسوولان فرهنگی با اعمال ممیزی و مجوز برای کتاب، مانع از "خواندن آینده" می شوند؟

  عصرایران؛ رضا غبیشاوی - 34 مین دوره نمایشگاه کتاب در مصلی تهران آغاز به کار کرد.

  تولستوی و ویکتور هوگو و حجاب

از نخستین ساعت های آغاز نمایشگاه کتاب تهران، انتشار عکس هایی از دو بنر بزرگ از سخنان دو نویسنده بزرگ جهان (تولستوی و ویکتور هوگو)، توجه ها و تعجب ها و تاسف ها و البته خنده ها و حرص خوردن ها را به خود جلب کرد. مسوولان برگزاری نمایشگاه در راستای تبلیغ حجاب برای زنان و دختران، سخنان غیرواقعی یا واقعی اما ناقص و بی ربط را در بنرهای بزرگ چاپ و در محیط نمایشگاه نصب کرده اند.

3 نکته درباره نمایشگاه کتاب تهران / از بنر حجاب تولستوی تا انبوه غرفه های دولتی و خاص

حتی اگر این سخنان درست و واقعی باشند بازهم تاییدی بر حجاب حداکثری رسمی نیستند. چالش اصلی امروزی جامعه ما نه اصل حجاب، بلکه نگاه مسوولان درباره حجاب حداکثری است. اینکه مسوولان فرهنگی فکر کرده اند نوجوانان و جوانان با خواندن این بنرها با خود می گویند "بله بله حق با شماست" خود درد بزرگتری است یا اینکه فکر کنیم مخاطب این نمایشگاه، نه نوجوانان و جوانان عادی بلکه طیف خاص هستند که با خواندن این بنرها با خود بگویند "بله بله حتی تولستوی و ویکتور هوگو هم از موضع ما درباره حجاب دفاع می کنند".

به هر حال هر چه باشد اینکه مسوولان فرهنگی یک کشور تا این اندازه ناآگاه باشند مایه بهت و حیرت بسیاری است. در شبکه های اجتماعی هم واکنش های زیادی منتشر شده. یکی نوشته از مثال شکلات و مگس و صدف رسیدیم به تولستوی و ویکتور هوگو... دیگری از ارتباط گسترده ویکتورهوگو با زنان روسپی که شهره عامل و خاص شده بود نوشت.

3 نکته درباره نمایشگاه کتاب تهران / از بنر حجاب تولستوی تا انبوه غرفه های دولتی و خاص

 به هر حال بعید می دانم کسی که در کار مطالعه تولستوی و ویکتور هوگو باشد با سیاست های فعلی مسوولان فرهنگی همسویی و همراهی داشته باشد. خلاصه اینکه نصب این بنرها نشانه ای دیگر از سطح فکری مدیران و تصمیم گیران و ذهن و دنیای آنان در برابر تحولات جامعه است. واکنش هایی که به مرحله کمدی رسیده است. وقتی مسوولان فرهنگی این گونه اند وای به حال مسوولان سیاسی و .... وقتی صبح دیروز این عکس ها را در شبکه های اجتماعی دیدم با خودم فکر کردم حتما مسوولان حواسشان نبوده و حالا که این تصاویر را می بینند به خود می آیند و به سرعت به سمت تصحیح خطا می روند اما غروب که رفتم سمت نمایشگاه دیدم نه ... من خوش خیال بودم.

وقتی به سمت نمایشگاه در حرکت بودم چند گروه از نوجوانان دهه هشتادی را هم دیدم با همان تیپ و قیافه و همان حجاب وپوششی که از آنها سراغ داریم... بی خیال بنرها و تولستوی و ویکتور هوگو و پند و اندرز...  گروه گروه به سمت نمایشگاه می رفتند. این نسل با شیوه خاص خود مسائل را حل می کند... مسئله را بلاموضوع می کند... کافی است در چند روز آینده سری به نمایشگاه کتاب بزنیم و ببینیم.

در نمایشگاه کتاب پارسال (اردیبهشت 1401) عکسی از تعدادی از نوجوانان و جوانان و نوع لباس و پوشش آنها در مقابل یک غرفه نمایشگاه، توجه ها را در شبکه های اجتماعی به خود جلب کرد. اگر مسوولان بنرزن، به همان یک عکس توجه می کردند نه حادثه مهسا رخ می داد نه حوادث پسامهسا اما چه کنیم که نشانه ها فراوانند و مسوولان بی توجه فراوان تر.

 "آینده خواندنی است"

شعار نمایشگاه کتاب امسال این است: " آینده خواندنی است" . انصافا شعار خوب و کیفی و ارزنده ای است. یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و رئیس نمایشگاه کتاب، حضور فعالی در توییتر دارد و مدتی قبل، در این شبکه اجتماعی فیلترشده خواسته بود کاربران درباره شعار نمایشگاه پیشنهاد بدهند. بسیاری هم نوشتند. من نوشتم: "کتاب، بدون مجوز، بدون سانسور"... معلوم بود چنین عبارتی، شعار نمایشگاه نمی شود اما فکر می کنم بزرگترین مشکل کتاب در ایران، نه اقتصاد و قیمت کتاب بلکه داستان کهنه و تحقیرآمیز سانسور و مجوز است.

اینکه انسانی برای انتشار کتابش مجبور به اخذ مجوز باشد یا وزارت فرهنگ، انتشار کتاب را مشروط به حذف برخی کلمات و عبارت ها کند در جهان توسعه یافته غیرقابل دفاع و غیرقابل افتخار است. همان گونه که سخن گفتن و حرف زدن عادی انسان ها نیازی به مجوز ندارد و قابل سانسور نیست کتاب هم سانسور و مجوز بردار نیست. رویه فعلی جهان توسعه یافته، انتشار آزاد کتاب است. آن کس که اعتراضی داشته باشد می تواند به دادگاه شکایت کند و دادگاه هم رسیدگی می کند.

هیچ کدام از مسوولان ایرانی در همایش های بین المللی مثلا در نشست یونسکو نمی توانند با افتخار داستان صدور مجوز یا سانسور (همان ممیزی یا حذف برخی کلمات و عبارت ها) را تعریف و به آن افتخار و از آن دفاع کنند همانگونه که تیراژ کتاب های واقعی (و نه شبه کتاب) در ایران هم قابل افتخار نیست.

3 نکته درباره نمایشگاه کتاب تهران

بازگردیم به شعار نمایشگاه یعنی "آینده خواندنی است". انصافا در محیط بی ذوق مدیران دولتی انتخاب چنین شعار کیفی نوبر بود اما سوالی که در ذهن شکل می گیرد این است اگر "آینده خواندنی است" که هست پس چرا مسوولان فرهنگی با اعمال مجوز و سانسور در کتاب، مانع از "خواندن آینده" می شوند.

 البته خواندن دیگر محدود و محصور به کتاب نیست. مطبوعات هم خواندنی است و در آن می توان آینده را خواند. آنجا هم با محدودیت سلیقه ای و عجیب و غریبی روبه رو هستیم. اینترنت هم محل خواندن است و اصلا بخشی از آینده است. اینجا هم می توانیم سوال کنیم چرا با سرعت پایین اینترنت، چرا با فیلترینگ اینترنت، چرا با فیلتر بخشی از مهمترین و پرمخاطب ترین وب سایت ها، شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها، مانع از خواندن آینده می شویم؟ چرا مردم را از لذت استفاده راحت و کیفی از اینترنت و ارتباطات اینترنتی محروم می کنیم؟

در حال نوشتن این کلمات به یاد سخن اخیر "عیسی زارع پور" وزیر ارتباطات افتادم که گفته حداکثر نیاز ارتباطات با خارج از کشور 10 درصد است.  او در واکنش به انتقادات درباره اینکه با فیلتر پیام رسان های جهانی و صرف استفاده از پیام رسان داخلی نمی توان با خارج از کشور ارتباط برقرار کرد و اینکه ارتباطات خارجی مردم ایران مختل شده این سخن را گفته است. منظور وزیر این است که حجم ارتباطات خارجی خیلی کم است و جای نگرانی نیست. به هر حال با وجود چنین وزیر ارتباطاتی باید هم چنین نمایشگاه کتابی داشته باشیم. اصولا مقصر ما هستیم که این تناسب ها را درک نمی کنیم.

غرفه های دولتی

بدترین اتفاق به هنگام ورود به نمایشگاه کتاب در سالن اصلی (شبستان) رخ می دهد. اولین غرفه و بهترین جانمایی در کل نمایشگاه کتاب، برای غرفه یک بانک دولتی به شدت خوش نام است. غرفه ای که تا خبری از کانادا می شنویم ناخودآگاه یاد مدیرعامل فراری آن می افتیم. اما به نظرم مسوولان نمایشگاه کار خوبی کردند گل غرفه های نمایشگاه را در اختیار یک بانک قرار دادند تا به تبلیغ فعالیت ها و محصولات خود بپردازد. حتی یکی دو جلد کتاب چاپی خود را هم بابت خالی نبودن عریضه در قفسه قرار نداده اند. مسوولان نمایشگاه کار خوبی کردند. حداقل حرف آخر را اول زده اند و تمام.

 بسیاری از غرفه ها با موقعیت عالی در اختیار انتشارات ارگان ها و سازمان های دولتی یا انتشارات یک طیف خاص قرار گرفته اند. اینکه هنگام قدم زدن در راهروی اصلی به هر سو که می نگری انتشارات فلان سازمان دولتی یا فلان ارگان را می بینی و خود را در محاصره غرفه های سازمان های دولتی یا غرفه های یک طیف خاص احساس کنی اتفاق خوبی نیست.

3 نکته درباره نمایشگاه کتاب تهران

اینکه انتشارات سازمان قند و شکر یک طرفت باشد و آن طرف، غرفه سازمان پشم و پوست، چیز خوبی نیست (اسم دو سازمانی را نوشتم که اصلا وجود ندارند تا به کسی و سازمانی برنخورد). انتشارات سازمان های دولتی و ارگان ها هم باشند اما اینجا نمایشگاه کتاب است نه نمایشگاه ادارات دولتی. غرفه های خوب در اختیار انتشارات سازمان های دولتی و غرفه های فرعی و دور از دسترس، در اختیار انتشارات برند و پرمخاطب و کیفی؟ ... عجب تدبیری ....

شاید هم برگزاری نمایشگاه کتاب در مکان دینی "مصلی" یعنی محل نمازخواندن، برخی مسوولان و تصمیم گیران را به این اشتباه انداخته که قرار است نمایشگاه کتب دینی برگزار شود. شاید حوزه علمیه و سازمان تبلیغات اسلامی متولی برگزاری نمایشگاه شده اند و ما خبر نداریم؟ شاید هم کل مردم را در یک طیف جا می دهند و دیگران را به حساب نمی آورند؟

حالا که این یادداشت را می نویسم خبر ناراحت کننده درگذشت حسین زمان خواننده مهم و  مظلوم دهه 70 منتشر شد. حسین زمان و ترانه ها و کاست هایش بخشی از نوستالژی ما دهه شصتی ها بود. حالا می توانم تصور کنم و ای کاش بگویم در فضای باز نمایشگاه کتاب، هر شب یکی از خواننده ها  برنامه اجرا می کردند و یک شب سهم حسین زمان می شد تا با اجرای برنامه هم او جان تازه ای می گرفت هم خیلی از دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها دقایقی به دور از فضای خمودگی و خاکستری، لذت می بردند.

شاید بگویید در مصلی که هر سال میزبان نمازبزرگ عید فطر است مگر می توان کنسرت برگزار کرد؟ به هر حال در نماز عید فطر امسال هم بعد از پایان نماز،  سرود سلام فرمانده را به طور زنده اجرا کردند و صدای بلند ترانه و موسیقی آن کل فضای مصلی را در برگرفت. همین حالا هم صدای موسیقی در جای جای نمایشگاه کتاب (مصلی) شنیده می شود. روز افتتاحیه هم در فضای مصلی، آتش بازی انجام شد. اصولا وقتی در مصلی نمایشگاه برگزار می کنند و گوشه ای کوچک در مصلی را مصلی می کنند برای نمازخواندن  چرا کنسرت نباید برگزار کرد.

می توانم ای کاش بگویم ... نمایشگاه کتابی را تصور کنید که با ورود به سالن اصلی، با غرفه های ثالث و چشمه روبه رو شوید. روزنه و راه نو و نگاه را ببینید. قطره و ققنوس و مرکز را ببینید... نویسندگان مشهور ببینید... مترجمان محبوب ببینید... دوستان قدیمی ببینید. خنده و شادی ببینید... هیجان و شور و شوق ببینید...

عجیب است که هر چه جلوتر می رویم گذشته ما را رها نمی کند. نمایشگاه کتاب در محل "نمایشگاه بین المللی" (پارک وی)، نوستالژی نسل ماست. وقتی ناشران همه بودند... نویسندگان و مترجمان همه بودند... وقتی با حس‌ خوب نمایشگاه کتاب، همه بودند.

من به نمایشگاه کتاب رفتم ... با این شرایط بازهم می روم چون نمی توانم به کتاب و آگاهی و خواندن نه بگویم حتی اگر خیلی از غرفه ها در دست شبه کتاب باشد حتی اگر شبیه ها بیشتر باشند... اما حداقل می دانیم نمایشگاه واقعی کتاب، با کتاب و ناشر واقعی، با نویسنده و شاعر واقعی، با فرهنگ و فکر و اندیشه واقعی شکل می گیرد ... شبیه هر چقدر هم شبیه باشد، شبیه است و بس ... ما نیازمند واقعی ها هستیم... به امید نمایشگاه واقعی با حضور واقعی ها...

برچسب ها: نمایشگاه ، کتاب
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۴۸
غیر قابل انتشار: ۳۹
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
10
84
شبه کتاب، شبه نمایشگاه، شبه مسئول و ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
15
66
عالی نوشتید ممنون
محسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
118
19
تا شما یکسویه نگران هستید. وضع ما بهتر از این نمی شود. اگر نمایشگاه را دست شما می داند قطعا مستبدانه تر آنرا اداره میکردید شما فقژ خود و هفکرانتان را می بینید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۲
د رتایید فرمایشات جناب آقا محسن :
اتفاقا ویکتور هوگو و تولستوی در کتابی ذکر کرده بودند که نمایشگاه کتاب تهران از بهترین نمایشگاههای کتاب تهران است و به تمام علاقمندانشان توصیه کرده بودند که برای خرید کتاب به نمایشگاه کتاب تهران بیایند و تحقیقات میدانی در رسانه های غربی هم موید این مطلب است که غربیها به شدت به نمایشگاه کتاب تهران علاقمند هستند و سالانه میلون ها شهروند غربی در صف ویزا برای شرکت در نمایشگاه کتاب تهران هستند .
این هم در تایید فرمایشان جناب آقای محسن .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
19
72
عجب متن زیبا و شجاعانه ای
عالی بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
10
74
یاد دهه شصت، نمایشگاه کتاب و صفوف طولانی خرید کتاب و دانشجویان مشتاق از جای جای ایران بخیر.
البته آن هنگام هم اوضاع به کام نبود اما چه باید گفت که شیرینی حضور طولانی در صف خرید دیکشنری آریان پور مثل خاطرات دوران سربازی با گذشت دهها سال همچنان زیر زبانم است...
حمید
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
9
59
من‌آخرین باری که نمایشگاه کتاب رفتم دهه هفتاد بود نمایشگاه بین المللی دیگه نمایشگاه رفتن فایده نداره وقت تلف کردن با این کتابهای تمام سفلرشی ...
حسین
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
5
46
چه حیف که امسال نشر چشمه نیست ، من هر سال فقط به خاطر این انتشارات می‌رفتم ،
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
13
55
لذت بردم از وقتی که برای خوندن این مقاله گذاشتم، /.../
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
124
22
یه مشت حرف های بی ربط و عقده گشایانه که عنوان نمایشگاه کتاب فقط بهانه اش بود. از جنس همان حرفایی که سیاست مدارای فلانی مثل روحانی هم ملت رو باهاش سر کار میذارن، فیلترینگ... کنسرت ...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۲
بله فرمایشات شما بسیار صحیح است :
لئو تولستوی و همینگوی هم از فیلتر نشدن تلگرام بسیار ناراحت بودند و بسیار خوشحال شدند وقتی شنیدند در کشوری واتساپ و تلگرام فیلتر شده است .
خودشان در کتابی میگویند که باید اینترنت فیلتر شود و حتی رمانی هم در این باره نوشته اند .
سعید
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۲
هرکه حرف درست میزنه که نباید به روحانی نسبت بدی!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
103
23
با سلام و احترام
در داخل نمایشگاه غرفه های اطلاع رسانی ناشران وجود دارد. هر نشری را که می خواهید ببینید (چشمه، ثالث، ققنوس و ...) می توانید آدرسش را از باجه های اطلاع رسانی دریافت کنید. نیازی به نوشتن این سیاهه و در دسترس نبودن ناشران خصوصی نیست. به یاد داشته باشید همه مثل شما فکر نمی کنند.
با تشکر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۲
8
33
از نبود انتشاراتي هاي مهم و بزرگ نگفتيد…
نمايشگاه نمايشي كتاب براي ما فقط ترافيك دارد همين….
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۲
59
19
نویسنده محترم ، اگر کتابهای تولستوی را بخوبی مطالعه کرده باشید، ملاحظه می کنید که در کتاب آناکارنینا، اگرچه آناکارنینا با یک ازدواج نامناسب با فردی مسن زنندگی خانوادگی خوبی نداشت، ولی با بیرون رفتن آناکارنینا از حوزه اخلاق خانوادگی و فریب خوردن بوسیله مردی عیاش، سرانجامش به خودکشی کشید، در رمان جنگ و صلح، هلن زیبا است ولی مظهر ناپاکی و فساد اخلاقی است و انسان را از هر زن فاسدی بیزار می کند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۲
5
55
به عنوان یک کارآفرین حوزه ای تی بعد از ۲۰ سال کار و تجریه سال گذشته توانستیم محصولاتمان را به حداقل ۱۰ کشور دنیا صادر کنیم و کلی هزینه بابت تربیت نیروی های پاسخگوی سطح بین المللی داشتیم
با کمال تاسف با قطع ارتباط پیام رسانها ارتباط ما با اکثر مخاطبانمان دچار مشکل شد و تیم تولید و پشتیبانی روزانه درگیر بررسی فیلرشکن های مختلف برای برقراری تماسهای کوتاه هستیم
مشتریان داخلی هم دچار کندی شدید برنامه به علت فیلترینگ سرورهای کلودفر شده اند
برخی مشتریان خارجی را مجاب به نصب پیام رسان داخلی کردیم ولی همگی اعلام کردند امکان ارسال پیامک برای انها و رجیستر شدن در این شبکه ها وجود ندارد
این که وزیر قطع ارتباطات میگوید ارتباطات خارجی نهایتا ۱۰ درصد است و البته این یعنی میتوان کلا از ان چشم پوشی کرد قطع به یقین فکر میکند ارتباطات خارجی یعنی ارتباط تلفنی خانواده های ایرانی با فرزندانشان در خارج از کشور و اصلا نمیدانند کل معاملات تجاری و کالایی ما با کشوری نظیر چین هم بر بستر همان پیام رسان ها بود
و الان برگشته اند به ۲۰ سال پیش و استفاده از ایمیل و کندی در کارها
شما یک میلیون از این مثالها برای مسئولان بیاورید
طی تجریه شخصی که از این جلسات دارم جوابشان یک چیز است
" خوب نباشد " اهمیتی ندارد
حتی در یکی از این جلسات یکی گفت کلا اینترنت را قطع کنید و در جواب گفتند خوب قطع بشود فکر میکنید چقدر مشکل پیش می اید و قابل کنترل است