علیرضا قزوه ۱ بهمن ۱۳۴۲ در گرمسار چشم به جهان گشود. تحصیلاتش را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و توانست مدرک کارشناسیارشد خود را در این رشته اخذ کند. قزوه از سال ۷۷ رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان شدو موفق به دریافت دانشنامۀ دکترای خود در رشتۀ لغتشناسی از دانشگاه همین کشور شد. ترجمه شعر او با نام بهار در آسانسور توسط هادی محمدزاده، برنده جایزه بینالمللی نگاه ویژه هنری از انجمن شاعران جهان در آمریکا شده است. از آثار او میتوان به «از نخلستان تا خیابان»، «عشق علیهالسلام»، «با کاروان نیزه» و «صبح بنارس» اشاره کرد.
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات
اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ، نیمه شب کُرد و ترکمن
صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر می روی به هند
از ما به طوطیان رها از قفس سلام
“دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست”
گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیست
وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفته ایم
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!